خدمات
خدمات
خدمات یا سرویس(ها) به هرگونه فعالیت یا مزیت گویند که از یک طرف به طرف دیگر ارائه میشود و لزوماً نامحسوس است و مالکیت چیزی را به دنبال ندارد.
یک خدمت، فعالیت یا مجموعهای از فعالیتهای کم و بیش ناملموس است که معمولاً و نه لزوماً در تعاملات بین مشتری و کارکنان خدمات و یا منابع فیزیکی و یا کالاها و یا سیستمهای عرضهکننده خدمات صورت میگیرد و به عنوان راه حلی برای مشکلات مشتری ارائه میشود.
خدمات در مقایسه با محصولات دارای تفاوتهایی است. زیتامیل و همکاران (۱۹۹۰) این تفاوتها را به صورت ذیل مطرح میکنند:
اکثر خدمات نا ملموس میباشند. از آنجا که خدمات غالباً در قالب عملکرد یا تجربیات به مشتری ارائه میشود، تعیین مشخصات فنی یا مهندسی برای آنها بهصورتیکه در زمینه کالاهای ملموس و با هدف ایجاد یکنواختی در تولید متداول است، امکان پذیر نمیباشد. بههمین دلیل شناسایی دقیق معیارهای که مشتریان برای ارزیابی کیفیت خدمات مورد توجه قرار میدهند کار چندان سادهای نیست.
خدمات ناهمگون و ناهمسان است. خدمات (بهویژه خدماتی که به مقدار زیادی از عملکرد نیروی انسانی بهره میبرد) ناهمگون و ناهمسان میباشند. به بیان دیگر عملکرد کارکنان سازمان از یک تولیدکننده یا تولیدکننده دیگر، از یک مشتری با مشتری دیگر و حتی در یک روز با روز دیگر تفاوت دارد. از همین رو بر خلاف محصولات ملموس، استانداردسازی عملکرد کارکنان با هدف تضمین یکنواختی محصول عرضه شده به ندرت امکانپذیر است.
تولید و مصرف خدمات بهطور همزمان رخ میدهد. مرحله تولید و مرحله مصرف بیشتر خدمات غیرقابل تفکیک میباشد. استفاده از خدمات اغلب در زمان عرضه خدمات انجام میشود. در اغلب موسسات خدماتی مشتری در همان محل تولید و عرضه خدمت حضور مستقیم دارد و فرایند تولید را به دقت مشاهده میکند. خدمات تولید شده را نمیتوان پیش از مصرف توسط مشتری در محلی انبار نمود. ارزیابی کیفیت خدمات در همان زمانی انجام میپذیرد که خدمت مورد نظر مراحل مختلف تولید را طی میکند.
کیفیت خدمات تنها تابع خروجی فرایند نیست. مشتریان کیفیت خدمات را تنها بر اساس خروجی فرایند تولید خدمت مورد بررسی قرار نمیدهند. تمامی جزئیات فرایند ارائه خدمت به مشتری موثر است. برای نمونه برای مشتری یک آرایشگاه تنها وضعیت اصلاح موی سر پس از پایان اصلاح مهم نیست. بلکه نحوه برخورد شخص آرایشگر با مشتری، صمیمیت او، رفتار او در حین آرایش و بسیاری از موارد دیگر نیز ارزیابی مشتری از کیفیت خدمت عرضه شده در آرایشگاه را تحت تأثیر قرار میدهند.
اکثر افراد تصور میکنند که تعداد و اهمیت سازمانهای تولیدی نسبت به سازمانهای خدماتی بسیار بیشتر است. اما بر خلاف این عقیده، فعالیتهای خدماتی نه تنها تعداد بیشتری از فعالیتهای اقتصادی را به خود تخصیص میدهند، بلکه از لحاظ ارزش نیز اهمیت بیشتری دارند. پیتر دراکر معتقد است که «همه سازمانها، سازمانهای خدماتی هستند، بعضی از این سازمانهای خدماتی محصول نیز تولید میکنند.»
اقتصاد خرد
اقتصاد خرد (به انگلیسی: Microeconomics) شاخهای از علم اقتصاد است که به مطالعه منحصر به فرد اقتصاد، تجزیه و تحلیل بازار، رفتار مصرفکنندگان و خانوارها و بنگاهها میپردازد و اساس آن مدلهای ریاضی است. در اقتصاد خرد چگونگی رفتار انسانها و انتخابهایشان را در سطح واحدهای خرد یا کوچک اقتصادی مانند یک فرد، یک بنگاه، یک صنعت یا بازار یک کالای خاص بررسی میکند و به چگونگی تعامل بین خریداران و مصرفکنندگان و عوامل مؤثر در انتخاب خریداران میپردازد. اقتصاد خرد بهخصوص به الگوی عرضه و تقاضا برای کالاها و خدمات و همچنین تعیین قیمت خروجی در بازارهای خاص توجه دارد و معمولاً در بازارهایی که در آن کالاها در حال خرید و فروش هستند کاربرد دارد.
تفاوت بین اقتصاد خرد و کلان
علم اقتصاد به دو بخش اقتصاد خرد و اقتصاد کلان تقسیم میشود. اقتصاد کلان به مطالعه رفتار اقتصاد به عنوان یک صنعت کامل میپردازد و فقط در شرکتهای خاص مورد برسی قرار نمیدهد. این نگاه به پدیدههای اقتصادی گستردهای مانند تولید ناخالص ملی، تورم، بیکاری، و سطوح قیمتها میپردازد.
اقتصاد خرد نگاهی متمرکز در تئوریهای اساسی عرضه و تقاضا دارد: این که چه مقدار از چیزی را برای تولید و چه مقدار را برای هزینه در نظر بگیریم.
در حالی که این دو شاخه اقتصاد به نظر میرسد از هم متفاوت باشند اما کاملاً به هم وابسته و مکمل یکدیگرند و بسیاری از مسایل اقتصادی تداخلی از این دو مطالعه هستند. بهعنوان مثال با افزایش نرخ تورم قیمت مواد اولیه افزایش مییابد و این به نوبهٔ خود در قیمت نهایی کالاها تأثیرگذار است.
اهداف اقتصاد خرد
یکی از اهداف اقتصاد خرد بررسی بازار و برقرار کردن یک رابطهٔ نسبی پولی بین کالاها و خدمات است. همچنین به بررسی موارد شكست بازار (مواردی كه بازار قادر به تولید نتیجهٔ مطلوب و درخور نبوده) میپردازد و تئوریهایی را برای داشتن یک بازار رقابتی شرح میدهد.
در نظریه عرضه و تقاضا معمولاً فرض بر این قرار داده میشود که فضا کاملاً رقابتی است. این بدین معناست که خریداران و فروشندگان بسیاری در بازار وجود دارند و هیچ کدام از آنها نمیتوانند بر قیمتها تأثیر بگذارند. درمعادلات زندگی واقعی این فرض با مشکل مواجه است زیرا بسیاری از خریداران و فروشندگان این توانایی را دارند که بر قیمتها تأثیرگذار باشند. در خصوص نظریهٔ عرضه و تقاضا در اغلب موارد تجزیه و تحلیل پیچیدهای نیاز است تا بتوان یک مدل عرضه و تقاضا ارائه داد.
زمینههای مهم در علم اقتصاد خرد
اقتصاد خرد خود به سه بخش تقسیم می شود: برقراری تعادل عمومی، انتخاب تحت عدم اطمینان، تئوری بازیها و در نظر گرفتن کشش عرضه و تقاضا درون سیستم بازار.
اقتصاد کلان
اقتصاد کلان شاحهای از علم اقتصاد است که به عملکرد، ساختار، رفتار و تصمیمگیری یک اقتصاد در کلیت آن میپردازد، خواه اقتصاد یک کشور باشد یا اقتصاد یک منظقه و یا اقتصاد جهانی.
اقتصاد کلان با بررسی شاخصهای کلی نظیر تولید ناخالص داخلی، نرخ بیکاری، شاخص قیمت سعی در فهم عملکرد کل اقتصاد دارد. در این راستا محققان اقتصاد کلان با ارائه مدلهایی رابطه میان عواملی همچون درآمد ملی، تولید، مصرف، بیکاری، تورم، پسانداز، سرمایهگذاری، تجارت بینالملل و مالیه بینالملل در اقتصاد را توضیح دهند. اقتصاد خرد و کلان دو شاخه عمده علم اقتصاد را تشکیل میدهند.
اقتصاد کلان در واقع مطالعه و تجزیه و تحلیل پدیدهها و متغیرهای کلی اقتصادی (متغیرهایی مانند سطح کل تولید جامعه و عوامل تشکیل دهندهٔ آن، سطح عمومی قیمتها، سطح اشتغال، رشد اقتصادی و متوسط دستمزدها برای تمامی کارگران شاغل در اقتصاد)، بررسی روابط بین آنها به منظور پیش بینی و اتخاذ سیاستهای مناسب در آینده، و تصحیح سیاستها و تصمیمات اقتصادی گذشته است.
اهمیت مطالعهٔ اقتصاد کلان
چون اقتصاد کلان مطالعهٔ متغیرهای اقتصادی در سطح کل یا جامعه است و از طرفی مسائل اقتصادی در سطح جامعه در بسیار موارد ابعاد غیر اقتصادی، به خصوص اجتماعی-سیاسی و حتی بینالمللی به خود میگیرند، بنابراین مطالعهٔ اقتصاد کلان از این نظر نیز اهمیت مییابد.
کتابهای موجود اقتصاد کلان
در زمینه اقتصاد کلان کتابهای بسیاری نوشته شده است.
اقتصاد مالی
اقتصاد مالی شاخه ای از دانش اقتصاد است که موضوعش «اختصاص و توسعه منابع مالی در محیط نایقینی و در طول زمان و با فاصله های زمانی» است. به علاوه این شاخه با «تمرکز بر فعالیتهای مالی» شناخته می شود که درآن یک نوع و یا دو نوع پول در دو سوی معامله استفاده شده است. سوالات طرح شده در حوزه اقتصاد مالی عموماً تحت مفاهیم «زمان، نایقینی،اختیار و اطلاعات» است.
زمان: پول فعلی با پول آینده معامله می شود.
نایقینی (یا ریسک): حجم پولی که در آینده منتقل می شود نا مطمئن است.
اختیار: یک طرف معامله می تواند تصمیماتی در آینده بگیرد که نقل و انتقالات مالی آتی اثر می گذارد.
اطلاعات: دانش از آینده نایقینی مرتبط با ارزش آتی را کم می کند یا کاملاً از بین می برد.
این موضوع معمولاً در سطح تحصیلات تکمیلی تدریس می شود.
نظام اقتصادی
نظام اقتصادی به عنوان یکی از مهمترین ارکان بنیان اقتصادی هر کشور نقش بسزایی در فرهنگ، معیشت و پیشرفت جوامع ایفا میکند. پدیدههایی مثل فقر و ثروت، عدالت و بیعدالتی و ایجاد انگیزه فردی یا عدم وجود آن همگی تحت تاثیر نظام اقتصادی و در چهارچوب آن بهوجود میآیند.
یک نظام اقتصادی مانند نظام اقتصادی سرمایهداری میتواند در ابتدا با تکیه یکسویه بر اصالت فرد و به رسمیت شناختن آزادیهای نامحدود فردی و ارجحیت منافع فرد بر جمع، زمینه ایجاد انگیزه فعالیت اقتصادی در افراد را بهوجود بیاورد و با تکیه بر مکانیسم بازار مخصوصاً در زمینه توزیع درآمد و مخالفت با دخالت دولت در فعالیتهای اقتصادی، فقر و تضاد طبقاتی را گسترش دهد و در پایان باعث افزایش نارضایتی و کاهش انگیزه اقتصادی در قشر ناراضی و در نهایت کاهش کارایی شود.
همچنین یک نظام اقتصادی مثل نظام اقتصادی سوسیالیسم میتواند با تکیه بر اصالت جمع و به منظور جلوگیری از پیامدهای مکانیسم بازار با تمرکز برنامهریزی و نفی آزادیهای فردی در زمینه مالکیت، سرمایهگذاری، انتخاب شغل و مصرف، ضمن تأمین معیشت عمومی در حد نیازهای اولیه و برقراری برابری نسبی، امکان فعالیتهای اقتصادی افراد را سلب کرده و موجب بیانگیزگی فرد و پایین آمدن کارایی شود. پس لزوم شناخت نظام اقتصادی از دیدگاههای مختلف مطرح میشود. اولین دیدگاه این است که نظام اقتصادی به صورت واقعیتی در نظر گرفته شود. هدف، شناختن اجزا نظام و سازوکار آن است؛ اینکه یک نظام اقتصادی برای نیل به اهدافش چگونه عمل میکند و در مقایسه با سایر نظامها تا چه حد توفیق داشته است. اما شناخت مبانی فکری نظام مورد توجه نمیباشد. نمونه این دیدگاه شنیستر و نوردیکه هستند که در کتاب «سیستمهای اقتصادی» تنها به توضیح نظامهای اقتصادی و عملکرد آنها پرداختهاند.
دومین دیدگاه به این شکل است که شناخت یک نظام اقتصادی را مستلزم شناخت مبانی فکری و ارزشی آن میداند، زیرا نظامهای اقتصادی در حقیقت با اصول و جهانبینیهای متفاوت حاکم بر خود، ساختارهای تصمیمگیری، اطلاعاتی و انگیزشی متفاوتی را شکل میدهند و در صحنه عمل نیز از همدیگر متمایز میشوند. اما این مبانی فکری و اصول ارزشی نیز به عنوان یک واقعیت موجود نگریسته میشوند و اشکالات و کاستیهای آن که در عملکرد و نظام اقتصادی و نتایج آن تاثیر میگذارد، مورد توجه نیست. نمونه این دیدگاه هم ژوزف لاژوزی است که در کتاب «نظامهای اقتصادی» خود تا حدی مبانی فکری و ارزشی نظامهای اقتصادی را مورد توجه قرار داده است.
شناخت نظامهای اقتصادی توسط دو دیدگاه فوق، که با جداسازی «باید» از هست صورت میگیرد برای نظام سرمایهداری خصوصاً سرمایهداری لیبرال بسیار مناسب است. زیرا اقتصاددانان سرمایهداری، وظیفه خود را شناخت «هست»های اقتصاد میدانند و با جدا کردن آن از «باید»ها از خود رفع مسئولیت میکنند و مسئولیت پیامدهای زیانبار نظام اقتصادی را بر گردن نمیگیرند. در مواردی هم که ایشان از پیامدهای منفی احساس خطر کنند در پی ریشهیابی و ارائه راه حل بر میآیند.
دیدگاه سوم آن است که علاوه بر شناخت عملکرد نظام اقتصادی و در قالب اصول فکری و ارزشی آن به عنوان واقعیت، موضعگیری در برابر نارساییها و پیامدهای نامطلوب آن را وظیفه خود دانسته و برای رفع این مشکلات، ارائه نظر یا پیشنهاد یک الگوی نظام اقتصادی را لازم میشمارد. نمونه این دیدگاه نیز اتا سیک با کتاب «نظامهای اقتصادی آینده» و آیتالله محمد باقر صدر با کتاب «اقتصاد ما» علاوه بر بررسی مکانیسم نظامهای اقتصادی سرمایهداری و سوسیالیستی و مبانی فکری آنها، نظام اقتصادی پیشنهادی خود را نیز مطرح کردهاند.
مکاتب اقتصادی
مکتب کینز
اقتصاد کِینزی (به انگلیسی: Keynesian economics) یا کِینزیگرایی(به انگلیسی: Keynesianism) نظریهای در اقتصاد کلان است که بر پایه ایدههای اقتصاددان انگلیسی جان مینارد کینز بنا شدهاست. اقتصاددانان کینزیگرا استدلال میکنند که تصمیمات بخش خصوصی گاهی اوقات ممکن است منجر به نتایج غیرکارا در اقتصاد کلان شود و بنابراین از سیاست گذاری فعال دولت در بخش عمومی حمایت میکنند. این سیاستگذاریها شامل سیاستهای پولی که توسط بانک مرکزی اعمال میشود، و یا سیاستهای مالی حکومت که به قصد پایدار کردن چرخه تجاری انجام میشود، باشد.
سوسیالیسم تخیلی
«سوسیالیسم تخیلی» برابر واژه «Utopian Socialism» (در فارسی به «سوسیالیسم پنداری» و «سوسیالیسم ایده آلیست» نیز برگردانده شده است) واژهای است که اولین بار توسط کارل مارکس (از بانفوذترین سوسیالیستها که با جمعآوری نظرات سوسیالیستهای قبل از خود و تحلیل وضع اقتصادی موجود در زمان خود و پیش از آن، با همکاری فرد دیگری به نام فردریش انگلس آثار مهمی را به رشته تحریر در آوردند) به سوسیالیستهای پیش از وی اطلاق شدهاست. وی عقیده داشت که بیشتر سوسیالیستهای اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم انسانگرایانی هستند که نسبت به بهرهکشی شدیدی که با سرمایهداری ابتدایی همراه بود اعتراضی بجا داشتند. وی با وجود تحسین بسیار آنها، این لقب کنایهآمیز را در مورد آنها به کار برد و معتقد بود بیشتر آنان خیالپردازانی در جستجوی مدینه فاضله اند که امیدوارند با اتکای به خرد و شعور اخلاقی طبقه تحصیلکرده، جامعه را تحول بخشند. به نظر وی بیشتر افراد تحصیلکرده اغلب اعضای طبقات بالا هستند و بدین جهت پایگاه اجتماعی، رفاه، دانش و آموزش برتر خود را مدیون امتیازات موجود در نظام سرمایهداری بوده و در حفظ آن کوشش میکنند و وجود تعداد محدودی افراد انسانگرا در میان آنان به تحقیق نمیتواند پایگاه قدرتی برای تغییر محسوب شود و برای آنهایی که به تحقق چنین تغییری عقیده داشتند واژه سوسیالیستهای تخیلی را به کار برد.
در واقع سوسیالیسم تخیلی مبتنی بر احساسات است و بدون تحلیل علمی از پدیدهای اقتصادی و اجتماعی و بدون ارائه راهکارهایی مبتنی بر تحقیقات علمی برای رفع مشکلات اقتصادی و یا پیاده شدن نظام اقتصادی مورد نظر است.
مکتب اصالت طبیعت
فیزیوکراسی یا فیزیو کراتیسم به معنی تسلط طبیعت و در واقع آموزه اقتصاد ملی طبیعت میباشد.دوران حیات این مکتب از سال ۱۷۵۸ همزمان با «تابلوی اقتصادی» دکتر کنه بنیان گذار این مکتب تا سال ۱۷۷۶یعنی در تاریخ انتشار کتاب معروف و ارزشمند «ثروت و ملل» آدام اسمیت میباشد.
در واقع حیات این مکتب همزمان با پیشرفت علوم و فنون مکانیک وگسترش افکار ناتورالیستی (یک جهان بینی فلسفی است که بر اساس آن همه چیز به وسیله طبیعت و طبیعت تنها به وسیله خودش توضیح پذیر است) بوجود آمد.
فیزیوکراتیسم اولین مکتب اقتصادی است که به بیان قواعد علمی اقتصاد پرداخت و بیشترین سهم را در شکل گیری اصول اولیه نظام اقتصادی سرمایهداری داشت.مبنای این مکتب بر پایه فلسفه دئیسم استوار بود.دئیسم یا «مکتب خدا پرستی طبیعی» از ریشه لاتین دئوس به معنی خداست که در قرن ۱۷ و ۱۸ پدید آمد و با کلیسا مخالف بود و منکر وحی بود و عقل و ندای طبیعت را برای سعادتمند شدن انسان کافی میدانست و کلا بر طبق نظر این فلسفه خداوند منشا هستی میباشد و دنیا را خلق نموده و و پس از خلقت هیچ چیز در جریان عالم دخالت نمیکند.در واقع خداوند دخالتی در این دنیا بعد از خلقت نمیکند مانند ساعت سازی که ساعتی را میسازد اما بعد از آن ساعت خود کار میکند ونیازی به دخالت سازنده اش ندارد. همین طور جهان هستی نیز با قواعد طبیعی که خداوند در بدو خلق کردن در آن نهاده به حیات خود بدون نیاز دخالت خدا ادامه میدهد در واقع تعبیر دئیسم از خداوند معمار باز نشسته است.
مکتب سوداگری
مکتب سوداگری یا مرکانتیلیسم (به فرانسوی: Mercantilisme) از قرن شانزدهم تا نیمه قرن هجدهم رواج داشت و بیشترین سهم را در ایجاد خصلت تهاجمی خصومت و رقابت و استعمار در نظام اقتصادی سرمایه داری داشت. نظریات مکتب مرکانتیلیست اگر چه متناسب با رونق تجارت و اهمیت روز افزون مبادلات بینالمللی شکل گرفتهاست اما به نوبه خود در تکامل نظام اقتصادی سرمایه داری تجاری و حتی ایجاد زمینه برای پیدایش نظام اقتصادی سرمایه داری صنعتی نقشی در خور توجه داشت.
اخلاق گرایی اقتصادی
اسکولاستیک از ریشه لاتین اسکولا به معنی مدرسه میباشد. در قرون وسطی علم و حکمت تنها در مدارس کلیسا تدریس میشد بنابراین مجموعه علم و حکمت منتسب به مدرسه و بنام اسکولاستیک معروف شد و طرفداران این مکتب مدرسیون نام گرفتند. از نمایندگان این مکتب میشود به توماس آکویناس و آلبرتوس ماگنوس اشاره کرد.
این مکتب از قرن نهم تا پانزدهم میلادی رواج داشت و هدفش بسط تعالیم حضرت عیسی توسط فلسفه یونان بود.از دیدگاه اقتصادی این مکتب نوعی اقتصاد ملی بر مبنای اخلاق ارائه میکند و مسائل اقتصادی تا حدی که مربوط به اخلاق و تعالیم مسیحیت است مورد بررسی قرار میگیرد.
مهمترین نظریات این مکتب شناختن حق لوازم زندگی برای افراد انسان است و در پی آن شناخت حق فرد برای داشتم کالاهای مورد نیاز و همچنین درآمدی که بتواند زندگی انسان را در سلسه مراتبی که خداوند مقدر نموده تامین نماید.نقش این مکتب را نباید در شکل گیری نظامهای اقتصادی در قرون وسطی نادیده گرفت.دستمزد عادلانه که نه بر اساس عرضه و تقاضای نیروی کار در بازار شکل گرفته باشد بلکه بر اساس اصول اخلاقی مکتب اسکولاستیک باید تامین کننده زندگی متعارفی برای مزد بگیران باشد در کنار سایر تعلیمات این مکتب باعث شد که در طول حیات این مکتب در طی حدود ۶ قرن تضاد طبقاتی میان طبقه کارگر و کارفرما از بین برود.
مکتب اتریش
اقتصاد اتریشی یا مکتب اتریشی (به آلمانی: Österreichische Schule) که به مکتب وین نیز مشهور است یکی از مکتبهای اندیشهٔ اقتصادی خارج از جریان اصلی است که بر سازمانیابی خود-به-خودی بر اساس ساز-و-کار قیمتها تأکید دارد. فردگرایی روششناختی و خنثی نبودن پول از دیگر مشخصههای فکری آن است.
نام این مکتب از بنیانگذاران و هواداران نخستین خود، که شهروندان امپراتوری هابزبورگ اتریش بودند، از جمله کارل منگر، اوژون فن بوم-باورک، لودویگ فن میزس، و برندهٔ جایزهٔ نوبل، فردریش هایک مشتق شده است. امروزه، پیروان مکتب اتریش از سراسر جهان هستند، اما بیشتر با عنوان اقصاددانان اتریش و آثار آنان با عنوان اقتصاد اتریشی نامیده میشود.
مکتب اتریش در اواخر سدهٔ نوزدهم و اوایل سدهٔ بیستم گسترش یافت. اقتصاددانان اتریشی نظریهٔ ارزش نئوکلاسیک و نظریهٔ ارزش ذهنی (سوبژکتیویسم) را که جریانهای اصلی اندیشهٔ اقتصادی معاصر بر آنها متکی است، توسعه دادند و مسئلهٔ محاسبات اقتصادی که از اقتصاد نامتمرکز بازار آزاد در مقابل تخصیص منابع یک اقتصاد برنامهریزی متمرکز دفاع میکند، مطرح کردند.
اقتصاددانان مکتب اتریشی لزوم انجام قرادادهای داوطلبانه بین عاملین اقتصادی را مورد تاکید قرار دادهاند و بر این دیدگاهاند که معاملات تجارتی باید در معرض کمترین قیود ممکن اجباری قرار گیرند و به ویژه در معرض کمترین مداخلات دولت باشد. تحت تاثیر قهرمان فکریشان، جان لاک، اقتصاددانان لیبرتارین مجتمع در مکتب اتریش معتقدند که این قیود حداقلی، باید مبتنی بر آزادیهای فردی، حقوق برابر باشند.
مکتب ویرجینیا
مکتب استکهلم
نئو لیبرالیسم
نئولیبرالیسم در وهلهٔ نخست نظریهای در مورد شیوههایی در اقتصاد سیاسی است که بر اساس آنها با گشودن راه برای تحقق آزادیهای کارآفرینانه و مهارتهای فردی در چهارچوبی نهادی که ویژگی آن حقوق مالکیت خصوصی قدرتمند، بازارهای آزاد و تجارت آزاد است، میتوان رفاه و بهروزی انسان را افزایش داد. از نظر نئولیبرالیسم، نقش دولت، ایجاد و حفظ یک چهارچوب نهادی مناسب برای عملکرد این شیوههاست. مثلاً دولت باید کیفیت و انسجام پول را تضمین کند. به علاوه، دولت باید ساختارها و کارکردهای نظامی، دفاعی، قانونی لازم برای تامین حقوق مالکیت خصوصی را ایجاد و در صورت لزوم عملکرد درست بازارها را با توسل به سلطه تضمین کند. از این گذشته، اگر بازارهایی (در حوزههایی از قبیل زمین، آب، آموزش، مراقبت بهداشتی، تامین اجتماعی یا آلودگی محیط زیست وجود نداشته باشد، آن وقت، اگر لازم باشد، دولت باید آنها را ایجاد کند ولی نباید بیش از این در امور مداخله کند.
بنیانگذار این مکتب اویکن است و روستو، اشمولدرز، هایک و ارهارد از نمایندگان معروف این مکتب هستند. آنها خواستار شرایط آزاد هستند و مکانیسم بازار را تایید میکنند و مخالف مداخلهٔ دولت در اقتصاد هستند و با مالکیت اشتراکی بر زمین و ابزار تولید و سوسیالیسم و هدایت اقتصاد مبارزه میکنند. طرفداران این مکتب چون اقتصاد لیبرالیستی خالص را شکست خوردهٔ نیروهای مزاحم و مختل کننده و مخالف میدانند لذا یک لیبرالیسم نورماتیو و اقتصاد رقابتی تنظیم شده را پیشنهاد میکنند. به اعتقاد نئولیبرالیستها، لیبرالیسم به جای این که به آزادی رقابت بیاندیشد، آزادی انتزاعی را مورد توجه قرار میدهند یعنی فقط خود آزادی را هدف قرار میدهد و این عدم حساسیت به انعقاد قراردادهایی بود که به ایجاد کارتل و تراست و کنسرن و سایر راههای ایجاد انحصار انجامید و در واقع وقتی آزادی بالاترین هدف باشد ایجاد رقابت نمیتواند هدف لیبرالیسم باشد.
مکتب شیکاگو
طرفداران لیبرالیسم در مقابله با موج مداخله گرایی که تحت تاثیر مکتب کینز در نظام اقتصادی کشورهای سرمایه داری تاثیر گذار بود به دفاع از اصول و مبانی لیبرالیسم پرداختند و منشا تمام مشکلات را مداخله دولت در اقتصاد دانستند.در راس اینان مکتب شیکاگو و میلتون فریدمن قرار دارد. در حالی که در نظام اقتصادی آمریکا دولت کمترین نقش را در مقایسه با سایر کشورهای سرمایه داری داشت و سهم دولت آمریکا در تولید ناخالص ملی از یک درصد هم تجاوز نمیکرد اما فریدمن چنین میگوید:
«خواهیم کوشید به این سوال پاسخ دهیم که برای رفع نارساییهای سیستم خودمانکه نتایجی مشابه نتایج بالا به بار میآورد (تحت الشعاع قرار گرفتن منافع عمومی به وسیله منافع افراد) چه میتوانیم بکنیم و چگونه میتوانیم دامنه نفوذ و قدرت دولت را محدود کنیم و در عین حال کاری کنیم که دولت در انجام وظایف اصلی خود توانا گردد. یعنی از عهده دفاع از ملت در مقابل دشمن خارجی برآید و بتواند از هریک از آحاد مردم در برابر زور و اجبار هز تن دیگر از هموطنانش حمایت کند و در موارد اختلاف میان مردم به قضاوت درست بپردازد و به ما یاری دهد تا بتوانیم بر سر قوانینی که میباید از آنها پیروی کنیم به توافق برسیم.»
نهادگرایی
مکتب تاریخی قدیم
این مکتب که در طی ۳۰ سال یعنی از سال ۱۸۴۰ تا ۱۸۷۰ رواج داشت واکنشی در برابر مکتب کلاسیک بود و اصول عمده آن را مورد انتقاد قرار داد. بنیان گذاران این مکتب عبارتند از فریدریش لیست (۱۷۸۹-۱۸۴۶) ویلهم روشر (۱۸۱۷-۱۸۹۴) و هیلد براند (۱۸۱۲-۱۸۷۸).
اقتصاد اسلامی
نظام اقتصاد اسلامی عبارت است از مجموعه قواعد کلّی ارائه شده در اسلام در زمینه روش تنظیم حیات اقتصادی و حلّ مشکلات اقتصادی، در راستای تامین عدالت اجتماعی.که معروف ترین اندیشمند این مکتب (البته به بیانی مکتب است چراکه مکاتب محصول فکر بشری اند اما اقتصاد اسلامی برگرفته از آموزه های الهی است) شهید سید محمدباقر صدر است.
مسألهٔ اقتصاد، به عنوان یکی از مهمترین مسائل زندگی بشری، مطرح است، و اسلام نیز نگرش خاصی به آن دارد. تکیه اصلی آن بر تولید حد اکثری و مصرف بهینه است و با ربا یا سیستم سود دهی غیر منطقی مخالف است
اقتصاد کینزی
اقتصاد کِینزی (به انگلیسی: Keynesian economics) یا کِینزیگرایی(به انگلیسی: Keynesianism) نظریهای در اقتصاد کلان است که بر پایه ایدههای اقتصاددان انگلیسی جان مینارد کینز بنا شدهاست. اقتصاددانان کینزیگرا استدلال میکنند که تصمیمات بخش خصوصی گاهی اوقات ممکن است منجر به نتایج غیرکارا در اقتصاد کلان شود و بنابراین از سیاست گذاری فعال دولت در بخش عمومی حمایت میکنند. این سیاستگذاریها شامل سیاستهای پولی که توسط بانک مرکزی اعمال میشود، و یا سیاستهای مالی حکومت که به قصد پایدار کردن چرخه تجاری انجام میشود، باشد.
کینزگرایی ملی، نوعی سیاست اقتصادی-سیاسی است که در تلاش است در درون نظام سرمایهداری با ارائه مجموعهای خدمات رفاهی-اجتماعی و کنترل نسبی اقتصاد توسط دولت از بروز بحرانهای ادواری و غیرادواری نظام اقتصادی سرمایهداری جلوگیری کند.
خاستگاه
در ۱۹۲۰ آمریکا دستخوش بحران اقتصادی شد و رکود گسترش یافت. با ترکیدن حباب سوداگری مالی، تولید صنعتی بین سالهای ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۲، ۴۸ درصد سقوط کرد. کینزگرایی ملی واکنشی به درد و رنج ناشی از رکود بزرگ و در نتیجه طرد ارتدوکسی اولیهٔ بازارهای آزاد و یا اقتصادهای آزاد بود. رکود بزرگ اعتماد به نفس طبقهٔ حاکم را به هم ریخت و مسائل بنیادی را دربارهٔ ثبات سرمایه داری بی ضابطی مطرح کرد. در قارهٔ اروپا، اهل صنعت با فاشیستها همکاری کردند و در همان حال کمونیستها و سوسیالیستها فعالانه به مقاومت در برابر نازیسم پرداختند. در پایان جنگ، کارگران و نیروی چپ از اعتبار زیادی برخوردار شده بودند و برای انکه به نیروی سیاسی عمدهای در حکومت پس از جنگ تبدیل شوند، دست به سازماندهی زدند. دولت مشارکتی سوسیال دموکرات که بر سیاستهای رفاهی تاکید زیادی داشت، در واقع اقدامی برای مقابله با حمایت کارگران از چپ بود تا با دادن امتیازاتی ناگزیر از قدرتگیری جنبشهای ضدسرمایهداری جلوگیری کند. کینزگرایی ملی پایه و بنیادی را برای ساختاری از حاکمیت پی ریخت که در آن رشد سود و سطح بالاتر زندگی با یکدیگری همزیستی داشتند. قهرمانان ملی مورد حمایت قرار گرفتند و یارانه دریافت کردند، ابزارهای کنترلی سرمایه حفظ شد. در ژاپن، و بعدها در کشورهای آسیای شرقی، نظام مشارکتی بدون حضور کارگران تحت شرایط سیاسی خودکامه تری ظهور کرد. این کشورها توسعه با حمایت دولت را با مجموعهای متفاوت از نیروهای طبقاتی مسلط در این اقتصادها پیش بردند. راهبرد اقتصادی توزیع درآمد و شبکهٔ تامین اجتماعی نقش اقتصادی دولت را در اروپا و تا حد کمتری در آمریکا در دهههای پس از جنگ جهانی دوم دست کم تا اواخر دههٔ ۱۹۶۰ تعریف میکرد.
زوال
قدرت در حال رشد بازارهای سرمایهای بینالمللی، راهبرد کینزگرایی ملی توزیع درآمد و شبکهٔ تامین اجتماعی را تضعیف کرد. پس از مدتی، این راهبرد در همهٔ سطوح ملی، منطقهای و محلی فشارهایی را بر دولت وارد آورد تا اشکال نولیبرالی سازماندهی را در پیش گیرد. از اواخر دههٔ ۱۹۶۰ که اقتصادهای اروپای غربی و ژاپن از ویرانیهای زمان جنگ بهبود یافته و در بازارهای جهانی به رقابت فزاینده پرداخته بودند، فرایند فرسایش راهبرد کینزی بیش از پیش مشهود بود. انباشت سرمایه به تمرکز و تراکم قدرت اقتصادی منجر شد و شرکتها اقتصادهای محلی را پشت سر گذاشتند و به فراسوی مرزهای ملی خود گسترش یافتند.
شرکتهای فراملیتی آمریکایی، رهبری این جریان را بدست گرفتند و چند کشور عمدهٔ سرمایهداری نیز از آن پیروی کردند و همراه با آن نهادهای مالی بینالمللی هم رشد کرد. از آنجا که سرمایه در جستجوی آزادی حرکت در سطح جهانی بود، بنیاد مادی کینزگرایی ملی با فروپاشی ائتلاف سیاسی حکومت مشارکتی اروپا و اتحاد هژمونیک لیبرالهای حزب دموکرات و کارگران در آمریکا تضعیف شد. سرمایهٔ جهانی در تکاپوی آزادی سرمایهگذاری و بازار آزاد و تولید در گسترهٔ سیارهٔ زمین بود.
سوسیالیسم تخیلی
«سوسیالیسم تخیلی» برابر واژه «Utopian Socialism» (در فارسی به «سوسیالیسم پنداری» و «سوسیالیسم ایدهآلیست» نیز برگردانده شده است) واژهای است که اولین بار توسط کارل مارکس (از بانفوذترین سوسیالیستها که با جمعآوری نظرات سوسیالیستهای قبل از خود و تحلیل وضع اقتصادی موجود در زمان خود و پیش از آن، با همکاری فرد دیگری به نام فردریش انگلس آثار مهمی را به رشته تحریر در آوردند) به سوسیالیستهای پیش از وی اطلاق شدهاست. وی عقیده داشت که بیشتر سوسیالیستهای اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم انسانگرایانی هستند که نسبت به بهرهکشی شدیدی که با سرمایهداری ابتدایی همراه بود اعتراضی بجا داشتند. وی با وجود تحسین بسیار آنها، این لقب کنایهآمیز را در مورد آنها به کار برد و معتقد بود بیشتر آنان خیالپردازانی در جستجوی مدینه فاضله اند که امیدوارند با اتکای به خرد و شعور اخلاقی طبقه تحصیلکرده، جامعه را تحول بخشند. به نظر وی بیشتر افراد تحصیلکرده اغلب اعضای طبقات بالا هستند و بدین جهت پایگاه اجتماعی، رفاه، دانش و آموزش برتر خود را مدیون امتیازات موجود در نظام سرمایهداری بوده و در حفظ آن کوشش میکنند و وجود تعداد محدودی افراد انسانگرا در میان آنان به تحقیق نمیتواند پایگاه قدرتی برای تغییر محسوب شود و برای آنهایی که به تحقق چنین تغییری عقیده داشتند واژه سوسیالیستهای تخیلی را به کار برد.
در واقع سوسیالیسم تخیلی مبتنی بر احساسات است و بدون تحلیل علمی از پدیدهای اقتصادی و اجتماعی و بدون ارائه راهکارهایی مبتنی بر تحقیقات علمی برای رفع مشکلات اقتصادی و یا پیاده شدن نظام اقتصادی مورد نظر است.
قدیمیترین عضو سوسیالیسم تخیلی افلاطون فیلسوف نامی یونان باستان میباشد او مدینه فاضله را جامعهای ایدهآلی معرفی میکند که مرکز ثقل آن عدالت اجتماعی است.
همچنین توماس ماروس(۱۴۷۸-۱۵۳۵)سوسیالیست انگلیسی در اثر معروف خود «اوتوپیا» جامعهای را مطلوب تصور میکند که در آن مالکیت فردی وجود ندارد.
توماس کامپانلا که از سوسیالیستهای ایتالیائی است جامعه اشتراکی مد نظر خود را در کتابش به نام((کشور آفتاب )) به تصویر میکشد که در عین حال حکومت مسیحی بر آن حاکم است و اداره آن بر عهده کشیشان میباشد.
سیمون دو سیسموندی(۱۷۷۳-۱۸۴۲) نیز سوسیالیست فرانسوی میباشد که هدف اقتصاد کلاسیک یعنی حداکثر کردن سود را مورد انتقاد قرار میدهد و اقتصاد رقابتی را مخصوصا در زمینه توزیع نامناسب میداند. زیرا سیستم توزیع در این اقتصاد موجب فقر عمومی و مازاد تولید میشود.او معتقد است ریشه بحرانها در استثمار کارگران و پیشرفت تکنولوژی است و وسیعترین قشر جامعه یعنی کارگران از قدرت خرید کمی برخوردارند.
سن سیمون (۱۷۶۰-۱۸۲۵)سوسیالیست فرانسوی سوسیالیم دولتی را در قالب مذهبی پیشنهاد میکند.این سوسیالیسم بر پایه اخوت مذهبی و بدون دخالت روحانیت میباشد.مشکل اصلی اجتماع مسئله کارگری عنوان میشود و ریشه تمام بحرانهای اجتماعی و اقتصادی در این است که جامعه فقط دو طبقه دارد.یکی تولید کننده است و دیگری بدون انجام کار از دسترنج دیگران بهرمند میشود.سیمون در کتابش «کندوی عسل» این دو طبقه کارگر و کارفرما را به زنبور عسل و خرمگس تشبیه میکند که یکی با زحمت کار میکند و عسل تولید میکند و دیگری مانند خرمگسی بدون تحمل سختی از دسترنج وی بهره میبرد.
اگرچه سوسیالیسم تخیلی سهم چندانی در ارائه راه حل برای مشکلات اقتصادی ندارد و راه عملی پیاده کردن نظام اقتصادی سوسیالیستی را نمینمایاند با این وجود با انتقاد خود از نظام اقتصادی حاکم و طرح نظام اقتصادی مبتنی بر مساوات و عدالت اجتماعی و به دور از مشکلات توزیع در نظام حاکم در نشان دادن ضعف نظام سرمایهداری و ایجاد واکنش در برابر این نظام بیتاثیر نبوده است.
فیزیوکراسی
فیزیوکراسی یا فیزیو کراتیسم به معنی تسلط طبیعت و در واقع آموزه اقتصاد ملی طبیعت میباشد.دوران حیات این مکتب از سال ۱۷۵۸ همزمان با «تابلوی اقتصادی» دکتر کنه بنیان گذار این مکتب تا سال ۱۷۷۶یعنی در تاریخ انتشار کتاب معروف و ارزشمند «ثروت و ملل» آدام اسمیت میباشد.
در واقع حیات این مکتب همزمان با پیشرفت علوم و فنون مکانیک وگسترش افکار ناتورالیستی (یک جهان بینی فلسفی است که بر اساس آن همه چیز به وسیله طبیعت و طبیعت تنها به وسیله خودش توضیح پذیر است) بوجود آمد.
فیزیوکراتیسم اولین مکتب اقتصادی است که به بیان قواعد علمی اقتصاد پرداخت و بیشترین سهم را در شکل گیری اصول اولیه نظام اقتصادی سرمایهداری داشت.مبنای این مکتب بر پایه فلسفه دئیسم استوار بود.دئیسم یا «مکتب خدا پرستی طبیعی» از ریشه لاتین دئوس به معنی خداست که در قرن ۱۷ و ۱۸ پدید آمد و با کلیسا مخالف بود و منکر وحی بود و عقل و ندای طبیعت را برای سعادتمند شدن انسان کافی میدانست و کلاً بر طبق نظر این فلسفه خداوند منشا هستی میباشد و دنیا را خلق نموده و و پس از خلقت هیچ چیز در جریان عالم دخالت نمیکند.در واقع خداوند دخالتی در این دنیا بعد از خلقت نمیکند مانند ساعت سازی که ساعتی را میسازد اما بعد از آن ساعت خود کار میکند ونیازی به دخالت سازنده اش ندارد. همین طور جهان هستی نیز با قواعد طبیعی که خداوند در بدو خلق کردن در آن نهاده به حیات خود بدون نیاز دخالت خدا ادامه میدهد در واقع تعبیر دئیسم از خداوند معمار باز نشسته است.
در واقع در اینجا به روشنی منشا فکری آزادی اقتصاد و عدم دخالت دولت در اقتصاد دیده میشود چون نظر بر این است که اقتصاد نیز مانند طبیعت با توجه به مکانیسمهایی که در آن وجود دارد به تعادل میرسد و نیازی به دخالت دولت در رسیدن به تعادل ندارد.در واقع فیزیوکراتیسم معتقد است دو نوع نظام در دنیا وجود دارد.یکی نظام طبیعی که شامل قوانین غیر قابل تغییر طبیعی است و در عین حال بهترین نظام ممکن است و دوم نظامهای تکوینی که به وسیله انسان بوجود میآیند وبر اساس قوانین حقوقی تنظیم شدهاند.از نظر فیزیو کراتها هدف این است که نظامهای تکوینی بوجود آمده توسط انسان بر نظامهای طبیعی منطبق گردند و طبعاً نظامهای اقتصادی ساخته دست بشر نیز باید مانند نظامهای طبیعی طوری ساخته شوند که نیازی به دخالت دولت نداشته باشند.و وظیفه دولت فقط از بین بردن موانع ساختگی ایجاد آزادی و مالکیت و مجازات افراد متعدی به این دو و همچنین تعلیم قوانین طبیعی است.
اصل «تعادل اقتصادی خودکار» به این معنی که اقتصاد به خودی خود به تعادل میرسد و نیازی به دخالت دولت ندارد نیز اولین بار توسط این مکتب بیان شد که ریشه در دیدگاه آنان به طبیعت دارد.دکتر «کنه» بنیانگذار مکتب فیزیکراتیسم در کتاب «تابلوی اقتصادی» خود جریان ثروت در اقتصاد را به مشابه جریان گردش خون در بدن میداند که بصورت خودکار و بدون نیاز به دخالت از خارج انجام میگردد.او توضیح میدهد که چگونه تولید، توزیع و مصرف به یکدیگر وابستهاند و کلیه مبادلات حلقههای یک زنجیر را تشکیل میدهند.با تکرار مستمر جریان تولید، توضیع و مصرف اقتصاد متعادل میگردد.با نظریه «جریان ثروت» هسته فکری یکی از مهمترین اصول سرمایه داری یعنی «تعادل خودکار» شکل گرفت.
مکتب فیزیوکراتیسم با استفاده از دئیسم در شکل گیری لیبرالیسم اقتصادی که یکی دیگر از اصول سرمایه داری است نیز نقش داشته؛ زیرا از یک طرف شرایط طبیعی حاصل از عدم دخالت را بهترین شرایط دانسته و از طرفی دیگر با نفی لزوم وحی، معتقد است که انسانها با استفاده از قانونمندیهای فطری آزادانه به بهترین نحو عمل خواهند نمود و به علت همسویی منافع، محدود نکردن آزادیهای آنها موجب بهره مندی هرچه بیشتر کل جامعه خواهد شد.
به این صورت بود که سه اصل اساسی نظام سرمایه داری یعنی اصل «تعادل اقتصادی خودکار» و اصل «عدم مداخلهٔ دولت در امور اقتصادی» و در نهایت اصل «لیبرالیسم اقتصادی» توسط فلسفه دئیسم در مکتب فیزیوکراتیسم شکل گرفت.
مرکانتیلیسم
مکتب بازاربست گرایی (نیز سوداگرایی) یا مرکانتیلیسم (به فرانسوی: Mercantilisme) از قرن شانزدهم تا نیمه قرن هجدهم رواج داشت و بیشترین سهم را در ایجاد خصلت تهاجمی خصومت و رقابت و استعمار در نظام اقتصادی سرمایه داری داشت. نظریات مکتب مرکانتیلیست اگر چه متناسب با رونق تجارت و اهمیت روزافزون مبادلات بینالمللی شکل گرفتهاست اما به نوبه خود در تکامل نظام اقتصادی سرمایه داری تجاری و حتی ایجاد زمینه برای پیدایش نظام اقتصادی سرمایه داری صنعتی نقشی در خور توجه داشت.
در زمان مرکانتیلیسم یعنی مدت زمان بین قرون ۱۶ تا ۱۸، استدلال میشد که موقعیت حد مطلوب برای یک کشور در ارتباط با تجارت خارجی وقتی حاصل است که آن کشور بتواند صادرات خود را افزایش و واردات را کاهش دهد. مرکانتیلیستها طرفدار وضع قوانین در جهت برقراری عوارض گمرکی و موانع تجاری بوده و اعتقاد داشتند که از این طریق میتوان وضعیت یک کشور را در سطح بینالملل بهبود بخشید.
سیاستهای اقتصادی مرکانتیلیستها در اواخر قرن ۱۸ مورد نقد قرار گرفت. دیوید هیوم عقیده داشت که مرکانتیلیسم ممکن است در کوتاه مدت وضعیت تجاری را بهبود بخشد ولی این امر در دراز مدت به زیان کشور خاتمه مییابد.
آدام اسمیت در سال ۱۷۷۶ اقدام به انتشار کتاب مشهور خود تحت عنوان ثروت ملل کرد و در این کتاب شدیدا به نقطه نظرات مرکانتیلیستها در مورد تجارت بینالملل ایراداتی را وارد کرد و اعتقاد داشت که کلیه کشورها میتوانند از برقراری تجارت بینالملل همزمان منتفع شوند، به نظر آدام اسمیت تحقق تقسیم کار در سطح بینالملل باعث تخصص کامل کشورها در تولید کالاهای مختلف شده و منجر به افزیش بازدهی و سطح تولیدات در کل دنیا خواهد شد. اسمیت معتقد است که از بین بردن موانع تجاری و برقراری تجارت آزاد به نفع کلیهٔ کشورها خواهد بود.
تعریف
این مکتب مجموعه نظریاتی منسجم ندارد و بیشتر ارائه دهنده نوعی اقتصاد سیاسی است و بیشتر به تعیین جهت سیاست اقتصادی میپردازد. هدفهای سیاستهای اقتصادی این مکتب در رسیدن کشور به ثروت و شهرت خلاصه میشود، و چون تنها عامل ایجاد ثروت را تجارت میداند بیشترین مقرارت را در همین زمینه وضع مینماید. تمام این مقررات در جهت ایجاد تراز تجاری مثبت است که خود موجب مثبت شدن تراز پرداختها میشود. مثبت شدن تراز تجاری کشور از دید مرکانتیلیستها از طریق جاری شدن طلا از کشورهای دیگر به کشور خودی است که همزمان موجبات تضعیف کشوری که طلا از آن خارج کشته و قدرت یافتن کشوری که طلا به ان وارد گشته میشود. بر همین اساس مرکانتلیستها بر ممنوعیتهایشان بر سه زمینه متمرکز بود:
۱-ممنوعیت ورود کالاها بصورت آماده و ساخته شده که باعث بیکاری در کشور میشد.
۲-ممنوعیت صدور مواد خام از کشور که باعث تضعیف صنعت به علت نبود مواد اولیه در داخل کشور میشد.
۳-ممنوعیت مهاجرت نیروهای متخصص به خارج از کشور.
همچنین پیشنهادهای ایشان نیز طبعاً بر سه مورد متمرکز بود:
۱-صدور کالاهای ساخته شده و آماده مصرف به خارج که موجب اشتغال زایی در داخل کشور میشد.
۲-واردات مواد خام اولیه برای در اختیار بنگاهای تولیدی قرار دادن و در نهایت افزایش تولید.
۳-جذب نیروهای متخصص خارجی به کشور که همزمان با پیشرفت تولید داخلی به پسرفت کشور مهاجر فرست منجر میشد.
اغلب کشورهای اروپایی که دارای نظام سرمایه داری تجاری بودند برای کسب قدرت و برخورداری از تراز تجاری مثبت اقدام به اعمال سیاستهای مرکانتیلیستی نمودند و بزودی تضاد منافع و درگیری میان آنها شدت یافت. جنگهایی که بین کشورهای اروپایی مانند جنگهای هلند و انگلستان یا انگلستان و فرانسه و همچنین مابین پرتقال و اسپانیا به وقوع پیوست ناشی از همین تضاد منافع حاصل از تفکر مرکانتیلیستی بود. پیشتازان این مکتب در فرانسه کلبر و ژان بدن، و در انگلستان الیزابت اول و کرامول، در هلند دلاکورت، در آلمان فریدریش دوم و ماریا ترزیا بودند. بعدها بتدریج این اهداف از طریق استعمار کشورهای آسیایی و آفریقایی تامین شد که از آن جمله میتوان به مستعمرات انگلیس و هلند و اسپانیا و ایتالیا و فرانسه و آلمان درآفریقا و آسیا مانند هند و آفریقای جنوبی اشاره نمود. به این شکل کشورهای سرمایه داری توانستند همزمان با تامین مواد خام اولیه به قیمت ناچیز و استفاده از نیروی کار ارزان قیمت مستعمرات خویش، بازارهای فروش وسیع برای کالاهای ساخته شده خود را در این کشورها پیدا کنند و بدین شکل اقتصاد خود را رونق ببخشند.
خدمات یا سرویس(ها) به هرگونه فعالیت یا مزیت گویند که از یک طرف به طرف دیگر ارائه میشود و لزوماً نامحسوس است و مالکیت چیزی را به دنبال ندارد.
یک خدمت، فعالیت یا مجموعهای از فعالیتهای کم و بیش ناملموس است که معمولاً و نه لزوماً در تعاملات بین مشتری و کارکنان خدمات و یا منابع فیزیکی و یا کالاها و یا سیستمهای عرضهکننده خدمات صورت میگیرد و به عنوان راه حلی برای مشکلات مشتری ارائه میشود.
خدمات در مقایسه با محصولات دارای تفاوتهایی است. زیتامیل و همکاران (۱۹۹۰) این تفاوتها را به صورت ذیل مطرح میکنند:
اکثر خدمات نا ملموس میباشند. از آنجا که خدمات غالباً در قالب عملکرد یا تجربیات به مشتری ارائه میشود، تعیین مشخصات فنی یا مهندسی برای آنها بهصورتیکه در زمینه کالاهای ملموس و با هدف ایجاد یکنواختی در تولید متداول است، امکان پذیر نمیباشد. بههمین دلیل شناسایی دقیق معیارهای که مشتریان برای ارزیابی کیفیت خدمات مورد توجه قرار میدهند کار چندان سادهای نیست.
خدمات ناهمگون و ناهمسان است. خدمات (بهویژه خدماتی که به مقدار زیادی از عملکرد نیروی انسانی بهره میبرد) ناهمگون و ناهمسان میباشند. به بیان دیگر عملکرد کارکنان سازمان از یک تولیدکننده یا تولیدکننده دیگر، از یک مشتری با مشتری دیگر و حتی در یک روز با روز دیگر تفاوت دارد. از همین رو بر خلاف محصولات ملموس، استانداردسازی عملکرد کارکنان با هدف تضمین یکنواختی محصول عرضه شده به ندرت امکانپذیر است.
تولید و مصرف خدمات بهطور همزمان رخ میدهد. مرحله تولید و مرحله مصرف بیشتر خدمات غیرقابل تفکیک میباشد. استفاده از خدمات اغلب در زمان عرضه خدمات انجام میشود. در اغلب موسسات خدماتی مشتری در همان محل تولید و عرضه خدمت حضور مستقیم دارد و فرایند تولید را به دقت مشاهده میکند. خدمات تولید شده را نمیتوان پیش از مصرف توسط مشتری در محلی انبار نمود. ارزیابی کیفیت خدمات در همان زمانی انجام میپذیرد که خدمت مورد نظر مراحل مختلف تولید را طی میکند.
کیفیت خدمات تنها تابع خروجی فرایند نیست. مشتریان کیفیت خدمات را تنها بر اساس خروجی فرایند تولید خدمت مورد بررسی قرار نمیدهند. تمامی جزئیات فرایند ارائه خدمت به مشتری موثر است. برای نمونه برای مشتری یک آرایشگاه تنها وضعیت اصلاح موی سر پس از پایان اصلاح مهم نیست. بلکه نحوه برخورد شخص آرایشگر با مشتری، صمیمیت او، رفتار او در حین آرایش و بسیاری از موارد دیگر نیز ارزیابی مشتری از کیفیت خدمت عرضه شده در آرایشگاه را تحت تأثیر قرار میدهند.
اکثر افراد تصور میکنند که تعداد و اهمیت سازمانهای تولیدی نسبت به سازمانهای خدماتی بسیار بیشتر است. اما بر خلاف این عقیده، فعالیتهای خدماتی نه تنها تعداد بیشتری از فعالیتهای اقتصادی را به خود تخصیص میدهند، بلکه از لحاظ ارزش نیز اهمیت بیشتری دارند. پیتر دراکر معتقد است که «همه سازمانها، سازمانهای خدماتی هستند، بعضی از این سازمانهای خدماتی محصول نیز تولید میکنند.»
اقتصاد خرد
اقتصاد خرد (به انگلیسی: Microeconomics) شاخهای از علم اقتصاد است که به مطالعه منحصر به فرد اقتصاد، تجزیه و تحلیل بازار، رفتار مصرفکنندگان و خانوارها و بنگاهها میپردازد و اساس آن مدلهای ریاضی است. در اقتصاد خرد چگونگی رفتار انسانها و انتخابهایشان را در سطح واحدهای خرد یا کوچک اقتصادی مانند یک فرد، یک بنگاه، یک صنعت یا بازار یک کالای خاص بررسی میکند و به چگونگی تعامل بین خریداران و مصرفکنندگان و عوامل مؤثر در انتخاب خریداران میپردازد. اقتصاد خرد بهخصوص به الگوی عرضه و تقاضا برای کالاها و خدمات و همچنین تعیین قیمت خروجی در بازارهای خاص توجه دارد و معمولاً در بازارهایی که در آن کالاها در حال خرید و فروش هستند کاربرد دارد.
تفاوت بین اقتصاد خرد و کلان
علم اقتصاد به دو بخش اقتصاد خرد و اقتصاد کلان تقسیم میشود. اقتصاد کلان به مطالعه رفتار اقتصاد به عنوان یک صنعت کامل میپردازد و فقط در شرکتهای خاص مورد برسی قرار نمیدهد. این نگاه به پدیدههای اقتصادی گستردهای مانند تولید ناخالص ملی، تورم، بیکاری، و سطوح قیمتها میپردازد.
اقتصاد خرد نگاهی متمرکز در تئوریهای اساسی عرضه و تقاضا دارد: این که چه مقدار از چیزی را برای تولید و چه مقدار را برای هزینه در نظر بگیریم.
در حالی که این دو شاخه اقتصاد به نظر میرسد از هم متفاوت باشند اما کاملاً به هم وابسته و مکمل یکدیگرند و بسیاری از مسایل اقتصادی تداخلی از این دو مطالعه هستند. بهعنوان مثال با افزایش نرخ تورم قیمت مواد اولیه افزایش مییابد و این به نوبهٔ خود در قیمت نهایی کالاها تأثیرگذار است.
اهداف اقتصاد خرد
یکی از اهداف اقتصاد خرد بررسی بازار و برقرار کردن یک رابطهٔ نسبی پولی بین کالاها و خدمات است. همچنین به بررسی موارد شكست بازار (مواردی كه بازار قادر به تولید نتیجهٔ مطلوب و درخور نبوده) میپردازد و تئوریهایی را برای داشتن یک بازار رقابتی شرح میدهد.
در نظریه عرضه و تقاضا معمولاً فرض بر این قرار داده میشود که فضا کاملاً رقابتی است. این بدین معناست که خریداران و فروشندگان بسیاری در بازار وجود دارند و هیچ کدام از آنها نمیتوانند بر قیمتها تأثیر بگذارند. درمعادلات زندگی واقعی این فرض با مشکل مواجه است زیرا بسیاری از خریداران و فروشندگان این توانایی را دارند که بر قیمتها تأثیرگذار باشند. در خصوص نظریهٔ عرضه و تقاضا در اغلب موارد تجزیه و تحلیل پیچیدهای نیاز است تا بتوان یک مدل عرضه و تقاضا ارائه داد.
زمینههای مهم در علم اقتصاد خرد
اقتصاد خرد خود به سه بخش تقسیم می شود: برقراری تعادل عمومی، انتخاب تحت عدم اطمینان، تئوری بازیها و در نظر گرفتن کشش عرضه و تقاضا درون سیستم بازار.
اقتصاد کلان
اقتصاد کلان شاحهای از علم اقتصاد است که به عملکرد، ساختار، رفتار و تصمیمگیری یک اقتصاد در کلیت آن میپردازد، خواه اقتصاد یک کشور باشد یا اقتصاد یک منظقه و یا اقتصاد جهانی.
اقتصاد کلان با بررسی شاخصهای کلی نظیر تولید ناخالص داخلی، نرخ بیکاری، شاخص قیمت سعی در فهم عملکرد کل اقتصاد دارد. در این راستا محققان اقتصاد کلان با ارائه مدلهایی رابطه میان عواملی همچون درآمد ملی، تولید، مصرف، بیکاری، تورم، پسانداز، سرمایهگذاری، تجارت بینالملل و مالیه بینالملل در اقتصاد را توضیح دهند. اقتصاد خرد و کلان دو شاخه عمده علم اقتصاد را تشکیل میدهند.
اقتصاد کلان در واقع مطالعه و تجزیه و تحلیل پدیدهها و متغیرهای کلی اقتصادی (متغیرهایی مانند سطح کل تولید جامعه و عوامل تشکیل دهندهٔ آن، سطح عمومی قیمتها، سطح اشتغال، رشد اقتصادی و متوسط دستمزدها برای تمامی کارگران شاغل در اقتصاد)، بررسی روابط بین آنها به منظور پیش بینی و اتخاذ سیاستهای مناسب در آینده، و تصحیح سیاستها و تصمیمات اقتصادی گذشته است.
اهمیت مطالعهٔ اقتصاد کلان
چون اقتصاد کلان مطالعهٔ متغیرهای اقتصادی در سطح کل یا جامعه است و از طرفی مسائل اقتصادی در سطح جامعه در بسیار موارد ابعاد غیر اقتصادی، به خصوص اجتماعی-سیاسی و حتی بینالمللی به خود میگیرند، بنابراین مطالعهٔ اقتصاد کلان از این نظر نیز اهمیت مییابد.
کتابهای موجود اقتصاد کلان
در زمینه اقتصاد کلان کتابهای بسیاری نوشته شده است.
اقتصاد مالی
اقتصاد مالی شاخه ای از دانش اقتصاد است که موضوعش «اختصاص و توسعه منابع مالی در محیط نایقینی و در طول زمان و با فاصله های زمانی» است. به علاوه این شاخه با «تمرکز بر فعالیتهای مالی» شناخته می شود که درآن یک نوع و یا دو نوع پول در دو سوی معامله استفاده شده است. سوالات طرح شده در حوزه اقتصاد مالی عموماً تحت مفاهیم «زمان، نایقینی،اختیار و اطلاعات» است.
زمان: پول فعلی با پول آینده معامله می شود.
نایقینی (یا ریسک): حجم پولی که در آینده منتقل می شود نا مطمئن است.
اختیار: یک طرف معامله می تواند تصمیماتی در آینده بگیرد که نقل و انتقالات مالی آتی اثر می گذارد.
اطلاعات: دانش از آینده نایقینی مرتبط با ارزش آتی را کم می کند یا کاملاً از بین می برد.
این موضوع معمولاً در سطح تحصیلات تکمیلی تدریس می شود.
نظام اقتصادی
نظام اقتصادی به عنوان یکی از مهمترین ارکان بنیان اقتصادی هر کشور نقش بسزایی در فرهنگ، معیشت و پیشرفت جوامع ایفا میکند. پدیدههایی مثل فقر و ثروت، عدالت و بیعدالتی و ایجاد انگیزه فردی یا عدم وجود آن همگی تحت تاثیر نظام اقتصادی و در چهارچوب آن بهوجود میآیند.
یک نظام اقتصادی مانند نظام اقتصادی سرمایهداری میتواند در ابتدا با تکیه یکسویه بر اصالت فرد و به رسمیت شناختن آزادیهای نامحدود فردی و ارجحیت منافع فرد بر جمع، زمینه ایجاد انگیزه فعالیت اقتصادی در افراد را بهوجود بیاورد و با تکیه بر مکانیسم بازار مخصوصاً در زمینه توزیع درآمد و مخالفت با دخالت دولت در فعالیتهای اقتصادی، فقر و تضاد طبقاتی را گسترش دهد و در پایان باعث افزایش نارضایتی و کاهش انگیزه اقتصادی در قشر ناراضی و در نهایت کاهش کارایی شود.
همچنین یک نظام اقتصادی مثل نظام اقتصادی سوسیالیسم میتواند با تکیه بر اصالت جمع و به منظور جلوگیری از پیامدهای مکانیسم بازار با تمرکز برنامهریزی و نفی آزادیهای فردی در زمینه مالکیت، سرمایهگذاری، انتخاب شغل و مصرف، ضمن تأمین معیشت عمومی در حد نیازهای اولیه و برقراری برابری نسبی، امکان فعالیتهای اقتصادی افراد را سلب کرده و موجب بیانگیزگی فرد و پایین آمدن کارایی شود. پس لزوم شناخت نظام اقتصادی از دیدگاههای مختلف مطرح میشود. اولین دیدگاه این است که نظام اقتصادی به صورت واقعیتی در نظر گرفته شود. هدف، شناختن اجزا نظام و سازوکار آن است؛ اینکه یک نظام اقتصادی برای نیل به اهدافش چگونه عمل میکند و در مقایسه با سایر نظامها تا چه حد توفیق داشته است. اما شناخت مبانی فکری نظام مورد توجه نمیباشد. نمونه این دیدگاه شنیستر و نوردیکه هستند که در کتاب «سیستمهای اقتصادی» تنها به توضیح نظامهای اقتصادی و عملکرد آنها پرداختهاند.
دومین دیدگاه به این شکل است که شناخت یک نظام اقتصادی را مستلزم شناخت مبانی فکری و ارزشی آن میداند، زیرا نظامهای اقتصادی در حقیقت با اصول و جهانبینیهای متفاوت حاکم بر خود، ساختارهای تصمیمگیری، اطلاعاتی و انگیزشی متفاوتی را شکل میدهند و در صحنه عمل نیز از همدیگر متمایز میشوند. اما این مبانی فکری و اصول ارزشی نیز به عنوان یک واقعیت موجود نگریسته میشوند و اشکالات و کاستیهای آن که در عملکرد و نظام اقتصادی و نتایج آن تاثیر میگذارد، مورد توجه نیست. نمونه این دیدگاه هم ژوزف لاژوزی است که در کتاب «نظامهای اقتصادی» خود تا حدی مبانی فکری و ارزشی نظامهای اقتصادی را مورد توجه قرار داده است.
شناخت نظامهای اقتصادی توسط دو دیدگاه فوق، که با جداسازی «باید» از هست صورت میگیرد برای نظام سرمایهداری خصوصاً سرمایهداری لیبرال بسیار مناسب است. زیرا اقتصاددانان سرمایهداری، وظیفه خود را شناخت «هست»های اقتصاد میدانند و با جدا کردن آن از «باید»ها از خود رفع مسئولیت میکنند و مسئولیت پیامدهای زیانبار نظام اقتصادی را بر گردن نمیگیرند. در مواردی هم که ایشان از پیامدهای منفی احساس خطر کنند در پی ریشهیابی و ارائه راه حل بر میآیند.
دیدگاه سوم آن است که علاوه بر شناخت عملکرد نظام اقتصادی و در قالب اصول فکری و ارزشی آن به عنوان واقعیت، موضعگیری در برابر نارساییها و پیامدهای نامطلوب آن را وظیفه خود دانسته و برای رفع این مشکلات، ارائه نظر یا پیشنهاد یک الگوی نظام اقتصادی را لازم میشمارد. نمونه این دیدگاه نیز اتا سیک با کتاب «نظامهای اقتصادی آینده» و آیتالله محمد باقر صدر با کتاب «اقتصاد ما» علاوه بر بررسی مکانیسم نظامهای اقتصادی سرمایهداری و سوسیالیستی و مبانی فکری آنها، نظام اقتصادی پیشنهادی خود را نیز مطرح کردهاند.
مکاتب اقتصادی
مکتب کینز
اقتصاد کِینزی (به انگلیسی: Keynesian economics) یا کِینزیگرایی(به انگلیسی: Keynesianism) نظریهای در اقتصاد کلان است که بر پایه ایدههای اقتصاددان انگلیسی جان مینارد کینز بنا شدهاست. اقتصاددانان کینزیگرا استدلال میکنند که تصمیمات بخش خصوصی گاهی اوقات ممکن است منجر به نتایج غیرکارا در اقتصاد کلان شود و بنابراین از سیاست گذاری فعال دولت در بخش عمومی حمایت میکنند. این سیاستگذاریها شامل سیاستهای پولی که توسط بانک مرکزی اعمال میشود، و یا سیاستهای مالی حکومت که به قصد پایدار کردن چرخه تجاری انجام میشود، باشد.
سوسیالیسم تخیلی
«سوسیالیسم تخیلی» برابر واژه «Utopian Socialism» (در فارسی به «سوسیالیسم پنداری» و «سوسیالیسم ایده آلیست» نیز برگردانده شده است) واژهای است که اولین بار توسط کارل مارکس (از بانفوذترین سوسیالیستها که با جمعآوری نظرات سوسیالیستهای قبل از خود و تحلیل وضع اقتصادی موجود در زمان خود و پیش از آن، با همکاری فرد دیگری به نام فردریش انگلس آثار مهمی را به رشته تحریر در آوردند) به سوسیالیستهای پیش از وی اطلاق شدهاست. وی عقیده داشت که بیشتر سوسیالیستهای اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم انسانگرایانی هستند که نسبت به بهرهکشی شدیدی که با سرمایهداری ابتدایی همراه بود اعتراضی بجا داشتند. وی با وجود تحسین بسیار آنها، این لقب کنایهآمیز را در مورد آنها به کار برد و معتقد بود بیشتر آنان خیالپردازانی در جستجوی مدینه فاضله اند که امیدوارند با اتکای به خرد و شعور اخلاقی طبقه تحصیلکرده، جامعه را تحول بخشند. به نظر وی بیشتر افراد تحصیلکرده اغلب اعضای طبقات بالا هستند و بدین جهت پایگاه اجتماعی، رفاه، دانش و آموزش برتر خود را مدیون امتیازات موجود در نظام سرمایهداری بوده و در حفظ آن کوشش میکنند و وجود تعداد محدودی افراد انسانگرا در میان آنان به تحقیق نمیتواند پایگاه قدرتی برای تغییر محسوب شود و برای آنهایی که به تحقق چنین تغییری عقیده داشتند واژه سوسیالیستهای تخیلی را به کار برد.
در واقع سوسیالیسم تخیلی مبتنی بر احساسات است و بدون تحلیل علمی از پدیدهای اقتصادی و اجتماعی و بدون ارائه راهکارهایی مبتنی بر تحقیقات علمی برای رفع مشکلات اقتصادی و یا پیاده شدن نظام اقتصادی مورد نظر است.
مکتب اصالت طبیعت
فیزیوکراسی یا فیزیو کراتیسم به معنی تسلط طبیعت و در واقع آموزه اقتصاد ملی طبیعت میباشد.دوران حیات این مکتب از سال ۱۷۵۸ همزمان با «تابلوی اقتصادی» دکتر کنه بنیان گذار این مکتب تا سال ۱۷۷۶یعنی در تاریخ انتشار کتاب معروف و ارزشمند «ثروت و ملل» آدام اسمیت میباشد.
در واقع حیات این مکتب همزمان با پیشرفت علوم و فنون مکانیک وگسترش افکار ناتورالیستی (یک جهان بینی فلسفی است که بر اساس آن همه چیز به وسیله طبیعت و طبیعت تنها به وسیله خودش توضیح پذیر است) بوجود آمد.
فیزیوکراتیسم اولین مکتب اقتصادی است که به بیان قواعد علمی اقتصاد پرداخت و بیشترین سهم را در شکل گیری اصول اولیه نظام اقتصادی سرمایهداری داشت.مبنای این مکتب بر پایه فلسفه دئیسم استوار بود.دئیسم یا «مکتب خدا پرستی طبیعی» از ریشه لاتین دئوس به معنی خداست که در قرن ۱۷ و ۱۸ پدید آمد و با کلیسا مخالف بود و منکر وحی بود و عقل و ندای طبیعت را برای سعادتمند شدن انسان کافی میدانست و کلا بر طبق نظر این فلسفه خداوند منشا هستی میباشد و دنیا را خلق نموده و و پس از خلقت هیچ چیز در جریان عالم دخالت نمیکند.در واقع خداوند دخالتی در این دنیا بعد از خلقت نمیکند مانند ساعت سازی که ساعتی را میسازد اما بعد از آن ساعت خود کار میکند ونیازی به دخالت سازنده اش ندارد. همین طور جهان هستی نیز با قواعد طبیعی که خداوند در بدو خلق کردن در آن نهاده به حیات خود بدون نیاز دخالت خدا ادامه میدهد در واقع تعبیر دئیسم از خداوند معمار باز نشسته است.
مکتب سوداگری
مکتب سوداگری یا مرکانتیلیسم (به فرانسوی: Mercantilisme) از قرن شانزدهم تا نیمه قرن هجدهم رواج داشت و بیشترین سهم را در ایجاد خصلت تهاجمی خصومت و رقابت و استعمار در نظام اقتصادی سرمایه داری داشت. نظریات مکتب مرکانتیلیست اگر چه متناسب با رونق تجارت و اهمیت روز افزون مبادلات بینالمللی شکل گرفتهاست اما به نوبه خود در تکامل نظام اقتصادی سرمایه داری تجاری و حتی ایجاد زمینه برای پیدایش نظام اقتصادی سرمایه داری صنعتی نقشی در خور توجه داشت.
اخلاق گرایی اقتصادی
اسکولاستیک از ریشه لاتین اسکولا به معنی مدرسه میباشد. در قرون وسطی علم و حکمت تنها در مدارس کلیسا تدریس میشد بنابراین مجموعه علم و حکمت منتسب به مدرسه و بنام اسکولاستیک معروف شد و طرفداران این مکتب مدرسیون نام گرفتند. از نمایندگان این مکتب میشود به توماس آکویناس و آلبرتوس ماگنوس اشاره کرد.
این مکتب از قرن نهم تا پانزدهم میلادی رواج داشت و هدفش بسط تعالیم حضرت عیسی توسط فلسفه یونان بود.از دیدگاه اقتصادی این مکتب نوعی اقتصاد ملی بر مبنای اخلاق ارائه میکند و مسائل اقتصادی تا حدی که مربوط به اخلاق و تعالیم مسیحیت است مورد بررسی قرار میگیرد.
مهمترین نظریات این مکتب شناختن حق لوازم زندگی برای افراد انسان است و در پی آن شناخت حق فرد برای داشتم کالاهای مورد نیاز و همچنین درآمدی که بتواند زندگی انسان را در سلسه مراتبی که خداوند مقدر نموده تامین نماید.نقش این مکتب را نباید در شکل گیری نظامهای اقتصادی در قرون وسطی نادیده گرفت.دستمزد عادلانه که نه بر اساس عرضه و تقاضای نیروی کار در بازار شکل گرفته باشد بلکه بر اساس اصول اخلاقی مکتب اسکولاستیک باید تامین کننده زندگی متعارفی برای مزد بگیران باشد در کنار سایر تعلیمات این مکتب باعث شد که در طول حیات این مکتب در طی حدود ۶ قرن تضاد طبقاتی میان طبقه کارگر و کارفرما از بین برود.
مکتب اتریش
اقتصاد اتریشی یا مکتب اتریشی (به آلمانی: Österreichische Schule) که به مکتب وین نیز مشهور است یکی از مکتبهای اندیشهٔ اقتصادی خارج از جریان اصلی است که بر سازمانیابی خود-به-خودی بر اساس ساز-و-کار قیمتها تأکید دارد. فردگرایی روششناختی و خنثی نبودن پول از دیگر مشخصههای فکری آن است.
نام این مکتب از بنیانگذاران و هواداران نخستین خود، که شهروندان امپراتوری هابزبورگ اتریش بودند، از جمله کارل منگر، اوژون فن بوم-باورک، لودویگ فن میزس، و برندهٔ جایزهٔ نوبل، فردریش هایک مشتق شده است. امروزه، پیروان مکتب اتریش از سراسر جهان هستند، اما بیشتر با عنوان اقصاددانان اتریش و آثار آنان با عنوان اقتصاد اتریشی نامیده میشود.
مکتب اتریش در اواخر سدهٔ نوزدهم و اوایل سدهٔ بیستم گسترش یافت. اقتصاددانان اتریشی نظریهٔ ارزش نئوکلاسیک و نظریهٔ ارزش ذهنی (سوبژکتیویسم) را که جریانهای اصلی اندیشهٔ اقتصادی معاصر بر آنها متکی است، توسعه دادند و مسئلهٔ محاسبات اقتصادی که از اقتصاد نامتمرکز بازار آزاد در مقابل تخصیص منابع یک اقتصاد برنامهریزی متمرکز دفاع میکند، مطرح کردند.
اقتصاددانان مکتب اتریشی لزوم انجام قرادادهای داوطلبانه بین عاملین اقتصادی را مورد تاکید قرار دادهاند و بر این دیدگاهاند که معاملات تجارتی باید در معرض کمترین قیود ممکن اجباری قرار گیرند و به ویژه در معرض کمترین مداخلات دولت باشد. تحت تاثیر قهرمان فکریشان، جان لاک، اقتصاددانان لیبرتارین مجتمع در مکتب اتریش معتقدند که این قیود حداقلی، باید مبتنی بر آزادیهای فردی، حقوق برابر باشند.
مکتب ویرجینیا
مکتب استکهلم
نئو لیبرالیسم
نئولیبرالیسم در وهلهٔ نخست نظریهای در مورد شیوههایی در اقتصاد سیاسی است که بر اساس آنها با گشودن راه برای تحقق آزادیهای کارآفرینانه و مهارتهای فردی در چهارچوبی نهادی که ویژگی آن حقوق مالکیت خصوصی قدرتمند، بازارهای آزاد و تجارت آزاد است، میتوان رفاه و بهروزی انسان را افزایش داد. از نظر نئولیبرالیسم، نقش دولت، ایجاد و حفظ یک چهارچوب نهادی مناسب برای عملکرد این شیوههاست. مثلاً دولت باید کیفیت و انسجام پول را تضمین کند. به علاوه، دولت باید ساختارها و کارکردهای نظامی، دفاعی، قانونی لازم برای تامین حقوق مالکیت خصوصی را ایجاد و در صورت لزوم عملکرد درست بازارها را با توسل به سلطه تضمین کند. از این گذشته، اگر بازارهایی (در حوزههایی از قبیل زمین، آب، آموزش، مراقبت بهداشتی، تامین اجتماعی یا آلودگی محیط زیست وجود نداشته باشد، آن وقت، اگر لازم باشد، دولت باید آنها را ایجاد کند ولی نباید بیش از این در امور مداخله کند.
بنیانگذار این مکتب اویکن است و روستو، اشمولدرز، هایک و ارهارد از نمایندگان معروف این مکتب هستند. آنها خواستار شرایط آزاد هستند و مکانیسم بازار را تایید میکنند و مخالف مداخلهٔ دولت در اقتصاد هستند و با مالکیت اشتراکی بر زمین و ابزار تولید و سوسیالیسم و هدایت اقتصاد مبارزه میکنند. طرفداران این مکتب چون اقتصاد لیبرالیستی خالص را شکست خوردهٔ نیروهای مزاحم و مختل کننده و مخالف میدانند لذا یک لیبرالیسم نورماتیو و اقتصاد رقابتی تنظیم شده را پیشنهاد میکنند. به اعتقاد نئولیبرالیستها، لیبرالیسم به جای این که به آزادی رقابت بیاندیشد، آزادی انتزاعی را مورد توجه قرار میدهند یعنی فقط خود آزادی را هدف قرار میدهد و این عدم حساسیت به انعقاد قراردادهایی بود که به ایجاد کارتل و تراست و کنسرن و سایر راههای ایجاد انحصار انجامید و در واقع وقتی آزادی بالاترین هدف باشد ایجاد رقابت نمیتواند هدف لیبرالیسم باشد.
مکتب شیکاگو
طرفداران لیبرالیسم در مقابله با موج مداخله گرایی که تحت تاثیر مکتب کینز در نظام اقتصادی کشورهای سرمایه داری تاثیر گذار بود به دفاع از اصول و مبانی لیبرالیسم پرداختند و منشا تمام مشکلات را مداخله دولت در اقتصاد دانستند.در راس اینان مکتب شیکاگو و میلتون فریدمن قرار دارد. در حالی که در نظام اقتصادی آمریکا دولت کمترین نقش را در مقایسه با سایر کشورهای سرمایه داری داشت و سهم دولت آمریکا در تولید ناخالص ملی از یک درصد هم تجاوز نمیکرد اما فریدمن چنین میگوید:
«خواهیم کوشید به این سوال پاسخ دهیم که برای رفع نارساییهای سیستم خودمانکه نتایجی مشابه نتایج بالا به بار میآورد (تحت الشعاع قرار گرفتن منافع عمومی به وسیله منافع افراد) چه میتوانیم بکنیم و چگونه میتوانیم دامنه نفوذ و قدرت دولت را محدود کنیم و در عین حال کاری کنیم که دولت در انجام وظایف اصلی خود توانا گردد. یعنی از عهده دفاع از ملت در مقابل دشمن خارجی برآید و بتواند از هریک از آحاد مردم در برابر زور و اجبار هز تن دیگر از هموطنانش حمایت کند و در موارد اختلاف میان مردم به قضاوت درست بپردازد و به ما یاری دهد تا بتوانیم بر سر قوانینی که میباید از آنها پیروی کنیم به توافق برسیم.»
نهادگرایی
مکتب تاریخی قدیم
این مکتب که در طی ۳۰ سال یعنی از سال ۱۸۴۰ تا ۱۸۷۰ رواج داشت واکنشی در برابر مکتب کلاسیک بود و اصول عمده آن را مورد انتقاد قرار داد. بنیان گذاران این مکتب عبارتند از فریدریش لیست (۱۷۸۹-۱۸۴۶) ویلهم روشر (۱۸۱۷-۱۸۹۴) و هیلد براند (۱۸۱۲-۱۸۷۸).
اقتصاد اسلامی
نظام اقتصاد اسلامی عبارت است از مجموعه قواعد کلّی ارائه شده در اسلام در زمینه روش تنظیم حیات اقتصادی و حلّ مشکلات اقتصادی، در راستای تامین عدالت اجتماعی.که معروف ترین اندیشمند این مکتب (البته به بیانی مکتب است چراکه مکاتب محصول فکر بشری اند اما اقتصاد اسلامی برگرفته از آموزه های الهی است) شهید سید محمدباقر صدر است.
مسألهٔ اقتصاد، به عنوان یکی از مهمترین مسائل زندگی بشری، مطرح است، و اسلام نیز نگرش خاصی به آن دارد. تکیه اصلی آن بر تولید حد اکثری و مصرف بهینه است و با ربا یا سیستم سود دهی غیر منطقی مخالف است
اقتصاد کینزی
اقتصاد کِینزی (به انگلیسی: Keynesian economics) یا کِینزیگرایی(به انگلیسی: Keynesianism) نظریهای در اقتصاد کلان است که بر پایه ایدههای اقتصاددان انگلیسی جان مینارد کینز بنا شدهاست. اقتصاددانان کینزیگرا استدلال میکنند که تصمیمات بخش خصوصی گاهی اوقات ممکن است منجر به نتایج غیرکارا در اقتصاد کلان شود و بنابراین از سیاست گذاری فعال دولت در بخش عمومی حمایت میکنند. این سیاستگذاریها شامل سیاستهای پولی که توسط بانک مرکزی اعمال میشود، و یا سیاستهای مالی حکومت که به قصد پایدار کردن چرخه تجاری انجام میشود، باشد.
کینزگرایی ملی، نوعی سیاست اقتصادی-سیاسی است که در تلاش است در درون نظام سرمایهداری با ارائه مجموعهای خدمات رفاهی-اجتماعی و کنترل نسبی اقتصاد توسط دولت از بروز بحرانهای ادواری و غیرادواری نظام اقتصادی سرمایهداری جلوگیری کند.
خاستگاه
در ۱۹۲۰ آمریکا دستخوش بحران اقتصادی شد و رکود گسترش یافت. با ترکیدن حباب سوداگری مالی، تولید صنعتی بین سالهای ۱۹۲۹ تا ۱۹۳۲، ۴۸ درصد سقوط کرد. کینزگرایی ملی واکنشی به درد و رنج ناشی از رکود بزرگ و در نتیجه طرد ارتدوکسی اولیهٔ بازارهای آزاد و یا اقتصادهای آزاد بود. رکود بزرگ اعتماد به نفس طبقهٔ حاکم را به هم ریخت و مسائل بنیادی را دربارهٔ ثبات سرمایه داری بی ضابطی مطرح کرد. در قارهٔ اروپا، اهل صنعت با فاشیستها همکاری کردند و در همان حال کمونیستها و سوسیالیستها فعالانه به مقاومت در برابر نازیسم پرداختند. در پایان جنگ، کارگران و نیروی چپ از اعتبار زیادی برخوردار شده بودند و برای انکه به نیروی سیاسی عمدهای در حکومت پس از جنگ تبدیل شوند، دست به سازماندهی زدند. دولت مشارکتی سوسیال دموکرات که بر سیاستهای رفاهی تاکید زیادی داشت، در واقع اقدامی برای مقابله با حمایت کارگران از چپ بود تا با دادن امتیازاتی ناگزیر از قدرتگیری جنبشهای ضدسرمایهداری جلوگیری کند. کینزگرایی ملی پایه و بنیادی را برای ساختاری از حاکمیت پی ریخت که در آن رشد سود و سطح بالاتر زندگی با یکدیگری همزیستی داشتند. قهرمانان ملی مورد حمایت قرار گرفتند و یارانه دریافت کردند، ابزارهای کنترلی سرمایه حفظ شد. در ژاپن، و بعدها در کشورهای آسیای شرقی، نظام مشارکتی بدون حضور کارگران تحت شرایط سیاسی خودکامه تری ظهور کرد. این کشورها توسعه با حمایت دولت را با مجموعهای متفاوت از نیروهای طبقاتی مسلط در این اقتصادها پیش بردند. راهبرد اقتصادی توزیع درآمد و شبکهٔ تامین اجتماعی نقش اقتصادی دولت را در اروپا و تا حد کمتری در آمریکا در دهههای پس از جنگ جهانی دوم دست کم تا اواخر دههٔ ۱۹۶۰ تعریف میکرد.
زوال
قدرت در حال رشد بازارهای سرمایهای بینالمللی، راهبرد کینزگرایی ملی توزیع درآمد و شبکهٔ تامین اجتماعی را تضعیف کرد. پس از مدتی، این راهبرد در همهٔ سطوح ملی، منطقهای و محلی فشارهایی را بر دولت وارد آورد تا اشکال نولیبرالی سازماندهی را در پیش گیرد. از اواخر دههٔ ۱۹۶۰ که اقتصادهای اروپای غربی و ژاپن از ویرانیهای زمان جنگ بهبود یافته و در بازارهای جهانی به رقابت فزاینده پرداخته بودند، فرایند فرسایش راهبرد کینزی بیش از پیش مشهود بود. انباشت سرمایه به تمرکز و تراکم قدرت اقتصادی منجر شد و شرکتها اقتصادهای محلی را پشت سر گذاشتند و به فراسوی مرزهای ملی خود گسترش یافتند.
شرکتهای فراملیتی آمریکایی، رهبری این جریان را بدست گرفتند و چند کشور عمدهٔ سرمایهداری نیز از آن پیروی کردند و همراه با آن نهادهای مالی بینالمللی هم رشد کرد. از آنجا که سرمایه در جستجوی آزادی حرکت در سطح جهانی بود، بنیاد مادی کینزگرایی ملی با فروپاشی ائتلاف سیاسی حکومت مشارکتی اروپا و اتحاد هژمونیک لیبرالهای حزب دموکرات و کارگران در آمریکا تضعیف شد. سرمایهٔ جهانی در تکاپوی آزادی سرمایهگذاری و بازار آزاد و تولید در گسترهٔ سیارهٔ زمین بود.
سوسیالیسم تخیلی
«سوسیالیسم تخیلی» برابر واژه «Utopian Socialism» (در فارسی به «سوسیالیسم پنداری» و «سوسیالیسم ایدهآلیست» نیز برگردانده شده است) واژهای است که اولین بار توسط کارل مارکس (از بانفوذترین سوسیالیستها که با جمعآوری نظرات سوسیالیستهای قبل از خود و تحلیل وضع اقتصادی موجود در زمان خود و پیش از آن، با همکاری فرد دیگری به نام فردریش انگلس آثار مهمی را به رشته تحریر در آوردند) به سوسیالیستهای پیش از وی اطلاق شدهاست. وی عقیده داشت که بیشتر سوسیالیستهای اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم انسانگرایانی هستند که نسبت به بهرهکشی شدیدی که با سرمایهداری ابتدایی همراه بود اعتراضی بجا داشتند. وی با وجود تحسین بسیار آنها، این لقب کنایهآمیز را در مورد آنها به کار برد و معتقد بود بیشتر آنان خیالپردازانی در جستجوی مدینه فاضله اند که امیدوارند با اتکای به خرد و شعور اخلاقی طبقه تحصیلکرده، جامعه را تحول بخشند. به نظر وی بیشتر افراد تحصیلکرده اغلب اعضای طبقات بالا هستند و بدین جهت پایگاه اجتماعی، رفاه، دانش و آموزش برتر خود را مدیون امتیازات موجود در نظام سرمایهداری بوده و در حفظ آن کوشش میکنند و وجود تعداد محدودی افراد انسانگرا در میان آنان به تحقیق نمیتواند پایگاه قدرتی برای تغییر محسوب شود و برای آنهایی که به تحقق چنین تغییری عقیده داشتند واژه سوسیالیستهای تخیلی را به کار برد.
در واقع سوسیالیسم تخیلی مبتنی بر احساسات است و بدون تحلیل علمی از پدیدهای اقتصادی و اجتماعی و بدون ارائه راهکارهایی مبتنی بر تحقیقات علمی برای رفع مشکلات اقتصادی و یا پیاده شدن نظام اقتصادی مورد نظر است.
قدیمیترین عضو سوسیالیسم تخیلی افلاطون فیلسوف نامی یونان باستان میباشد او مدینه فاضله را جامعهای ایدهآلی معرفی میکند که مرکز ثقل آن عدالت اجتماعی است.
همچنین توماس ماروس(۱۴۷۸-۱۵۳۵)سوسیالیست انگلیسی در اثر معروف خود «اوتوپیا» جامعهای را مطلوب تصور میکند که در آن مالکیت فردی وجود ندارد.
توماس کامپانلا که از سوسیالیستهای ایتالیائی است جامعه اشتراکی مد نظر خود را در کتابش به نام((کشور آفتاب )) به تصویر میکشد که در عین حال حکومت مسیحی بر آن حاکم است و اداره آن بر عهده کشیشان میباشد.
سیمون دو سیسموندی(۱۷۷۳-۱۸۴۲) نیز سوسیالیست فرانسوی میباشد که هدف اقتصاد کلاسیک یعنی حداکثر کردن سود را مورد انتقاد قرار میدهد و اقتصاد رقابتی را مخصوصا در زمینه توزیع نامناسب میداند. زیرا سیستم توزیع در این اقتصاد موجب فقر عمومی و مازاد تولید میشود.او معتقد است ریشه بحرانها در استثمار کارگران و پیشرفت تکنولوژی است و وسیعترین قشر جامعه یعنی کارگران از قدرت خرید کمی برخوردارند.
سن سیمون (۱۷۶۰-۱۸۲۵)سوسیالیست فرانسوی سوسیالیم دولتی را در قالب مذهبی پیشنهاد میکند.این سوسیالیسم بر پایه اخوت مذهبی و بدون دخالت روحانیت میباشد.مشکل اصلی اجتماع مسئله کارگری عنوان میشود و ریشه تمام بحرانهای اجتماعی و اقتصادی در این است که جامعه فقط دو طبقه دارد.یکی تولید کننده است و دیگری بدون انجام کار از دسترنج دیگران بهرمند میشود.سیمون در کتابش «کندوی عسل» این دو طبقه کارگر و کارفرما را به زنبور عسل و خرمگس تشبیه میکند که یکی با زحمت کار میکند و عسل تولید میکند و دیگری مانند خرمگسی بدون تحمل سختی از دسترنج وی بهره میبرد.
اگرچه سوسیالیسم تخیلی سهم چندانی در ارائه راه حل برای مشکلات اقتصادی ندارد و راه عملی پیاده کردن نظام اقتصادی سوسیالیستی را نمینمایاند با این وجود با انتقاد خود از نظام اقتصادی حاکم و طرح نظام اقتصادی مبتنی بر مساوات و عدالت اجتماعی و به دور از مشکلات توزیع در نظام حاکم در نشان دادن ضعف نظام سرمایهداری و ایجاد واکنش در برابر این نظام بیتاثیر نبوده است.
فیزیوکراسی
فیزیوکراسی یا فیزیو کراتیسم به معنی تسلط طبیعت و در واقع آموزه اقتصاد ملی طبیعت میباشد.دوران حیات این مکتب از سال ۱۷۵۸ همزمان با «تابلوی اقتصادی» دکتر کنه بنیان گذار این مکتب تا سال ۱۷۷۶یعنی در تاریخ انتشار کتاب معروف و ارزشمند «ثروت و ملل» آدام اسمیت میباشد.
در واقع حیات این مکتب همزمان با پیشرفت علوم و فنون مکانیک وگسترش افکار ناتورالیستی (یک جهان بینی فلسفی است که بر اساس آن همه چیز به وسیله طبیعت و طبیعت تنها به وسیله خودش توضیح پذیر است) بوجود آمد.
فیزیوکراتیسم اولین مکتب اقتصادی است که به بیان قواعد علمی اقتصاد پرداخت و بیشترین سهم را در شکل گیری اصول اولیه نظام اقتصادی سرمایهداری داشت.مبنای این مکتب بر پایه فلسفه دئیسم استوار بود.دئیسم یا «مکتب خدا پرستی طبیعی» از ریشه لاتین دئوس به معنی خداست که در قرن ۱۷ و ۱۸ پدید آمد و با کلیسا مخالف بود و منکر وحی بود و عقل و ندای طبیعت را برای سعادتمند شدن انسان کافی میدانست و کلاً بر طبق نظر این فلسفه خداوند منشا هستی میباشد و دنیا را خلق نموده و و پس از خلقت هیچ چیز در جریان عالم دخالت نمیکند.در واقع خداوند دخالتی در این دنیا بعد از خلقت نمیکند مانند ساعت سازی که ساعتی را میسازد اما بعد از آن ساعت خود کار میکند ونیازی به دخالت سازنده اش ندارد. همین طور جهان هستی نیز با قواعد طبیعی که خداوند در بدو خلق کردن در آن نهاده به حیات خود بدون نیاز دخالت خدا ادامه میدهد در واقع تعبیر دئیسم از خداوند معمار باز نشسته است.
در واقع در اینجا به روشنی منشا فکری آزادی اقتصاد و عدم دخالت دولت در اقتصاد دیده میشود چون نظر بر این است که اقتصاد نیز مانند طبیعت با توجه به مکانیسمهایی که در آن وجود دارد به تعادل میرسد و نیازی به دخالت دولت در رسیدن به تعادل ندارد.در واقع فیزیوکراتیسم معتقد است دو نوع نظام در دنیا وجود دارد.یکی نظام طبیعی که شامل قوانین غیر قابل تغییر طبیعی است و در عین حال بهترین نظام ممکن است و دوم نظامهای تکوینی که به وسیله انسان بوجود میآیند وبر اساس قوانین حقوقی تنظیم شدهاند.از نظر فیزیو کراتها هدف این است که نظامهای تکوینی بوجود آمده توسط انسان بر نظامهای طبیعی منطبق گردند و طبعاً نظامهای اقتصادی ساخته دست بشر نیز باید مانند نظامهای طبیعی طوری ساخته شوند که نیازی به دخالت دولت نداشته باشند.و وظیفه دولت فقط از بین بردن موانع ساختگی ایجاد آزادی و مالکیت و مجازات افراد متعدی به این دو و همچنین تعلیم قوانین طبیعی است.
اصل «تعادل اقتصادی خودکار» به این معنی که اقتصاد به خودی خود به تعادل میرسد و نیازی به دخالت دولت ندارد نیز اولین بار توسط این مکتب بیان شد که ریشه در دیدگاه آنان به طبیعت دارد.دکتر «کنه» بنیانگذار مکتب فیزیکراتیسم در کتاب «تابلوی اقتصادی» خود جریان ثروت در اقتصاد را به مشابه جریان گردش خون در بدن میداند که بصورت خودکار و بدون نیاز به دخالت از خارج انجام میگردد.او توضیح میدهد که چگونه تولید، توزیع و مصرف به یکدیگر وابستهاند و کلیه مبادلات حلقههای یک زنجیر را تشکیل میدهند.با تکرار مستمر جریان تولید، توضیع و مصرف اقتصاد متعادل میگردد.با نظریه «جریان ثروت» هسته فکری یکی از مهمترین اصول سرمایه داری یعنی «تعادل خودکار» شکل گرفت.
مکتب فیزیوکراتیسم با استفاده از دئیسم در شکل گیری لیبرالیسم اقتصادی که یکی دیگر از اصول سرمایه داری است نیز نقش داشته؛ زیرا از یک طرف شرایط طبیعی حاصل از عدم دخالت را بهترین شرایط دانسته و از طرفی دیگر با نفی لزوم وحی، معتقد است که انسانها با استفاده از قانونمندیهای فطری آزادانه به بهترین نحو عمل خواهند نمود و به علت همسویی منافع، محدود نکردن آزادیهای آنها موجب بهره مندی هرچه بیشتر کل جامعه خواهد شد.
به این صورت بود که سه اصل اساسی نظام سرمایه داری یعنی اصل «تعادل اقتصادی خودکار» و اصل «عدم مداخلهٔ دولت در امور اقتصادی» و در نهایت اصل «لیبرالیسم اقتصادی» توسط فلسفه دئیسم در مکتب فیزیوکراتیسم شکل گرفت.
مرکانتیلیسم
مکتب بازاربست گرایی (نیز سوداگرایی) یا مرکانتیلیسم (به فرانسوی: Mercantilisme) از قرن شانزدهم تا نیمه قرن هجدهم رواج داشت و بیشترین سهم را در ایجاد خصلت تهاجمی خصومت و رقابت و استعمار در نظام اقتصادی سرمایه داری داشت. نظریات مکتب مرکانتیلیست اگر چه متناسب با رونق تجارت و اهمیت روزافزون مبادلات بینالمللی شکل گرفتهاست اما به نوبه خود در تکامل نظام اقتصادی سرمایه داری تجاری و حتی ایجاد زمینه برای پیدایش نظام اقتصادی سرمایه داری صنعتی نقشی در خور توجه داشت.
در زمان مرکانتیلیسم یعنی مدت زمان بین قرون ۱۶ تا ۱۸، استدلال میشد که موقعیت حد مطلوب برای یک کشور در ارتباط با تجارت خارجی وقتی حاصل است که آن کشور بتواند صادرات خود را افزایش و واردات را کاهش دهد. مرکانتیلیستها طرفدار وضع قوانین در جهت برقراری عوارض گمرکی و موانع تجاری بوده و اعتقاد داشتند که از این طریق میتوان وضعیت یک کشور را در سطح بینالملل بهبود بخشید.
سیاستهای اقتصادی مرکانتیلیستها در اواخر قرن ۱۸ مورد نقد قرار گرفت. دیوید هیوم عقیده داشت که مرکانتیلیسم ممکن است در کوتاه مدت وضعیت تجاری را بهبود بخشد ولی این امر در دراز مدت به زیان کشور خاتمه مییابد.
آدام اسمیت در سال ۱۷۷۶ اقدام به انتشار کتاب مشهور خود تحت عنوان ثروت ملل کرد و در این کتاب شدیدا به نقطه نظرات مرکانتیلیستها در مورد تجارت بینالملل ایراداتی را وارد کرد و اعتقاد داشت که کلیه کشورها میتوانند از برقراری تجارت بینالملل همزمان منتفع شوند، به نظر آدام اسمیت تحقق تقسیم کار در سطح بینالملل باعث تخصص کامل کشورها در تولید کالاهای مختلف شده و منجر به افزیش بازدهی و سطح تولیدات در کل دنیا خواهد شد. اسمیت معتقد است که از بین بردن موانع تجاری و برقراری تجارت آزاد به نفع کلیهٔ کشورها خواهد بود.
تعریف
این مکتب مجموعه نظریاتی منسجم ندارد و بیشتر ارائه دهنده نوعی اقتصاد سیاسی است و بیشتر به تعیین جهت سیاست اقتصادی میپردازد. هدفهای سیاستهای اقتصادی این مکتب در رسیدن کشور به ثروت و شهرت خلاصه میشود، و چون تنها عامل ایجاد ثروت را تجارت میداند بیشترین مقرارت را در همین زمینه وضع مینماید. تمام این مقررات در جهت ایجاد تراز تجاری مثبت است که خود موجب مثبت شدن تراز پرداختها میشود. مثبت شدن تراز تجاری کشور از دید مرکانتیلیستها از طریق جاری شدن طلا از کشورهای دیگر به کشور خودی است که همزمان موجبات تضعیف کشوری که طلا از آن خارج کشته و قدرت یافتن کشوری که طلا به ان وارد گشته میشود. بر همین اساس مرکانتلیستها بر ممنوعیتهایشان بر سه زمینه متمرکز بود:
۱-ممنوعیت ورود کالاها بصورت آماده و ساخته شده که باعث بیکاری در کشور میشد.
۲-ممنوعیت صدور مواد خام از کشور که باعث تضعیف صنعت به علت نبود مواد اولیه در داخل کشور میشد.
۳-ممنوعیت مهاجرت نیروهای متخصص به خارج از کشور.
همچنین پیشنهادهای ایشان نیز طبعاً بر سه مورد متمرکز بود:
۱-صدور کالاهای ساخته شده و آماده مصرف به خارج که موجب اشتغال زایی در داخل کشور میشد.
۲-واردات مواد خام اولیه برای در اختیار بنگاهای تولیدی قرار دادن و در نهایت افزایش تولید.
۳-جذب نیروهای متخصص خارجی به کشور که همزمان با پیشرفت تولید داخلی به پسرفت کشور مهاجر فرست منجر میشد.
اغلب کشورهای اروپایی که دارای نظام سرمایه داری تجاری بودند برای کسب قدرت و برخورداری از تراز تجاری مثبت اقدام به اعمال سیاستهای مرکانتیلیستی نمودند و بزودی تضاد منافع و درگیری میان آنها شدت یافت. جنگهایی که بین کشورهای اروپایی مانند جنگهای هلند و انگلستان یا انگلستان و فرانسه و همچنین مابین پرتقال و اسپانیا به وقوع پیوست ناشی از همین تضاد منافع حاصل از تفکر مرکانتیلیستی بود. پیشتازان این مکتب در فرانسه کلبر و ژان بدن، و در انگلستان الیزابت اول و کرامول، در هلند دلاکورت، در آلمان فریدریش دوم و ماریا ترزیا بودند. بعدها بتدریج این اهداف از طریق استعمار کشورهای آسیایی و آفریقایی تامین شد که از آن جمله میتوان به مستعمرات انگلیس و هلند و اسپانیا و ایتالیا و فرانسه و آلمان درآفریقا و آسیا مانند هند و آفریقای جنوبی اشاره نمود. به این شکل کشورهای سرمایه داری توانستند همزمان با تامین مواد خام اولیه به قیمت ناچیز و استفاده از نیروی کار ارزان قیمت مستعمرات خویش، بازارهای فروش وسیع برای کالاهای ساخته شده خود را در این کشورها پیدا کنند و بدین شکل اقتصاد خود را رونق ببخشند.
پول الکترونیکی
در سالهای اخیر، مصرف کنندگان تمایل چشمگیری برای انجام مبادلات الکترونیکی از خود نشان دادهاند. کاهش هزینه و افزایش سرعت دسترسی به اینترنت و مزایای اقتصادی و اجتماعی تجارت الکترونیکی از دلایل اصلی توجه مردم به اینگونه مبادلات است. تجارت الکترونیک واژهای است که برای تجارت از طریق سیستمهای اطلاعاتی- ارتباطی بکار میرود. در این گزارش مقدمهای در مورد تجارت الکترونیکی آورده شدهاست که هدف از آن، آشنایی با ابعاد و زیرساختهای تجارت الکترونیکی و تبیین نقش و جایگاه انتقال الکترونیکی وجوه و بانکداری الکترونیکی در آن میباشد. سپس توضیحاتی در رابطه با بانکداری الکترونیکی، پرداخت الکترونیکی، مزایا و معایب آنها ذکر شدهاست. در ادامه پول الکترونیکی که یکی از مهمترین زیر سیستمهای پرداخت الکترونیکی است معرفی میگردد و مزایا و معایب آن بررسی میشود. در واقع پول الکترونیکی یک مکانیسم پرداخت ارزش ذخیره شده یا پیش پرداخت شدهاست که در آن مقداری از وجوه یا ارزش که برای مصرف کننده قابل استفادهاست، در یک وسیله و قطعهٔ الکترونیکی ذخیره شده و در تصرف مشتری است.
بانکداری الکترونیکی
بانکداری الکترونیک (ای-بانک) را میتوان استفاده از تکنولوژی پیشرفته شبکهها و مخابرات، جهت انتقال منبع (پول) در سیستم بانکداری معرفی کرد. در تعریفی دیگر، بانکداری الکترونیکی عبارت از ارائه کلیه خدمات بانکی به صورت الکترونیک و از طریق واسطههای ایمن و بدون نیاز به حضور فیزیکی مشتری است. در کشورهای پیشرفته دنیا مذاکرات بین خریدار و فروشنده، سفارش خرید، تهیه بیمه نامه، انتقال پول، حمل و نقل کالا و ترخیص از گمرکات به صورت الکترونیکی پشتیبانی میشود و روشهای نقل و انتقال پول به صورت الکترونیکی و حمل و نقل کالا بر اساس در خواستهای الکترونیکی است که در این راستا بانکداری الکترونیکی از ارکان اصلی و لازمه تحقق این امر میباشد.
پرداخت الکترونیکی
زمان شروع پرداخت الکترونیکی را میتوان سال ۱۹۱۸ دانست، یعنی هنگامی که بانکهای فدرال رزرو آمریکا به انتقال وجوه از طریق تلگراف میپرداختند. پرداخت الکترونیکی اشکال گوناگونی دارد که میتوان آن را به دو دستهٔ اصلی تقسیم کرد:
سیستمهای پرداخت برای معاملات عمده فروشی
سیستمهای پرداخت برای معاملات خرده فروشی
در چنین مکانیسمهایی پرداخت به صورت برخط نیز وجود دارد و از طریق بررسی و کنترل زاویای مختلف سیستم، اعمال میشود. تعدادی از ابداعات در محدودهٔ پرداختهای الکترونیکی جزیی (خرده فروشی) به عنوان پول الکترونیکی شناخته شدهاند. این ابداعات که در حال حاضر نیز در مرحلهٔ اول توسعه و پیشرفت قرار دارند، بالقوه دارای این قدرت هستند که قواعد حاکم بر پول نقد را در مورد پرداختهای خرده فروشی به چالش کشیده و در عین حال میتوانند معاملات خرده فروشی را هم برای مصرف کننده و هم برای تجار، ساده تر و ارزانتر گردانند. در این زمینه ادعا شدهاست که پول الکترونیکی مفهومی جدید از کیف پول را ارایه نموده، سیستم پرداخت تجاری را برای اینترنت به وجود آورده و راه دولتها را برای پرداخت به صورت الکترونیکی، تغییر داده و انقلابی را در گردش ارزش (پول) از طریق خطوط تلفن و امواج (الکترونیکی) پدید آوردهاست.
ویژگیهای سیستمهای پرداخت الکترونیکی
امنیت: ایمن ساختن اطلاعات به معنای جلوگیری از تحریف و دستیابی به اطلاعات توسط افراد غیر مجاز
تقسیم پذیری: بیشتر فروشندگان تنها کارتهای اعتباری را برای دامنهای حداقل و حداکثر قبول میکنند بنابراین هرچه دامنه قبول پرداختها را زیادتر کند امکان پذیرش بیشتری دارد
قابلیت بررسی: سیستم باید تمام عملیات مالی را ثبت کند تا در صورت لزوم بتوان اشکالات و خطاهای احتمالی را ردیابی کرد
قابلیت اطمینان: سیستم باید بقدر کافی مستحکم باشد تا کاربران در صورت قطع برق پولها را از دست ندهند.
گمنامی: این مطلب با حریم خصوصی ارتباط دارد یعنی برخی خریداران تمایل دارند هویت و مشخصات خرید هایشان گمنام باقی بماند
عدم تکذیب : یک سیستم پرداخت اینترنتی باید گروههای درگیر را مطمئن و متعهد سازد که گروهی نتواند معاملات را انکار کرده و یا بطور غیر قانونی از زیر آن شانه خالی کند.
پول الکترونیکی
امروزه این مسئله پذیرفته شدهاست که بانکداری الکترونیکی میتواند به دو جریان مجزا تقسیم شود : یکی عبارت است از محصولات پول الکترونیکی، به ویژه در شکل محصولاتی که ارزش را ذخیره میکنند و دیگری عبارت است از تحویل یا دسترسی الکترونیکی به محصولات. اینها محصولاتی هستند که به مصرف کننده این امکان را میدهند تا از وسایل ارتباطی الکترونیکی استفاده کرده و به این ترتیب به خدمات پرداخت قراردادی دسترسی داشته باشند. به عنوان مثال: استفاده از یک کامپیوتر شخصی و یا شبکهٔ کامپیوتری (نظیر اینترنت) برای پرداخت کارت الکترونیکی یا ارسال دستوری برای انتقال وجوه بین حسابهای بانکی. از آنجاییکه پول الکترونیکی همچنان در مراحل اولیهٔ پیشرفت است، هنوز تعریف واحدی از پول الکترونیکی وجود ندارد و اشخاص مختلفی پول الکترونیکی را به روشهای متفاوتی تعریف کرده و توضیح دادهاند.
جامعهٔ اروپا در پیش نویس دستورالعمل خود، پول الکترونیکی را بدینگونه توصیف نموده است:
بر روی قطعهای الکترونیکی همانند تراشهٔ کارت و یا حافظهکامپیوتر به صورت الکترونیکی ذخیره شده .
به عنوان یک وسیلهٔ پرداخت برای تعهدات اشخاصی غیر از مؤسسهٔ صادر کننده، پذیرفته شدهاست.
بدین منظور ایجاد شدهاست که به عنوان جانشین الکترونیکی برای سکه و اسکناس در دسترس و اختیار استفاده کنندگان قرار گیرد.
به منظور انتقال الکترونیکی وجوه و پرداختهای با مقدار محدود ایجاد شدهاست.
مشاور امور مصرف کنندگان آمریکا، پول الکترونیکی را به این عنوان توصیف نمودهاست : پولی است که به صورت الکترونیکی حرکت کرده و به گردش درمی آید و میتواند به صورت کارت هوشمند و یا کارتهایی که در آنها ارزش ذخیره شده، یا کیف پول الکترونیکی ارایه شود. همچنین میتواند در پایانهٔ فروش استفاده شده و یا بدون دخالت هیچ شخص دیگری و مستقیماً به صورت شخص به شخص مورد استفاده قرار گیرد و نیز میتواند از طریق خطوط تلفن به سوی بانکها و یا دیگر ارائه دهندگان خدمات یا صادرکنندگان (پول الکترونیکی) به حرکت درآمده و یا خرج شود.
ویژگیهای پول الکترونیکی
ارزش بر روی قطعه و یا وسیلهٔ الکترونیکی و به صورت الکترونیکی ذخیره میشود. محصولات گوناگون از لحاظ اجرای تکنیکی متفاوت هستند. در پول الکترونیکی مبتنی بر کارت، یک قطعهٔ سختافزاری کامپیوتری که مخصوص بدان و قابل حمل بوده و نوعاً یک ریزپردازندهاست، در یک کارت پلاستیکی جای داده شده در حالیکه در پول الکترونیکی مبتنی بر نرمافزار، از یک نرمافزار تخصصی و مخصوص که بر روی کامپیوتر شخصی نصب شده، استفاده میشود.
ارزش موجود در پول الکترونیکی به چند طریق و به صورت الکترونیکی منتقل میشود. برخی از انواع پول الکترونیکی امکان انتقال موازنههای الکترونیکی را مستقیماً از یک مصرف کننده به دیگری و بدون دخالت شخص ثالث (همانند صادر کنندهٔ پول الکترونیکی) فراهم میآورند و آنچه که بیشتر متداول و مرسوم است آن است که تنها پرداختهای مجاز و ممکن، پرداخت از مصرف کننده به تاجر و همچنین امکان باز خرید ارزش پول الکترونیکی برای تجار است.
قابلیت انتقال، محدود به معاملاتی است که سابقهٔ آنها ثبت و ضبط شده باشد. در اکثر روشها و رویههای محصول، برخی از جزییات معاملات بین تاجر و مصرف کننده در یک پایگاه دادهٔ مرکزی ثبت و ضبط میشود که قابل نمایش دادن و ارایه هستند. در مواردی که معاملات به طور مستقیم بین مصرف کنندگان امکانپذیر باشد، این اطلاعات بر روی دستگاه شخصی مصرف کننده ضبط میشود و تنها هنگامی میتواند از طریق دستگاه مرکزی نمایش داده شده و ارایه شود که مصرف کننده از طریق اپراتور (عامل طرح) پول الکترونیکی قرارداد بسته باشد.
تعداد شرکا و طرفینی که به نحو کار کردی و مؤثر در معاملات پول الکترونیکی دخیل و درگیر هستند، بسیار بیشتر از معاملات قراردادی است. عموماً در معاملهٔ پول الکترونیکی، چهار دسته از افراد دخیل هستند: صادر کنندهٔ ارزش پول الکترونیکی، اپراتور شبکه، فروشندهٔ سختافزارها و نرمافزارهای خاص و ویژه، نقل و انتقال دهنده و تسویه کنندهٔ معاملات پول الکترونیکی. صادر کنندهٔ پول الکترونیکی مهمترین شخص در این میان است در حالیکه اپراتور شبکه و فروشنده، ارایه کنندگان خدمات فنی هستند و نهادهای انتقال دهنده و تسویه کنندهٔ پول الکترونیکی، بانکها و یا شرکتهایی با ماهیت بانک هستند که خدماتی را ارایه میدهند که مشابه با خدماتی است که برای دیگر ابزارهای پرداخت بدون پول نقد نیز ارایه میشود.
موانع فنی و اشتباهات انسانی میتواند اجرای معاملات را مشکل و یا غیر ممکن سازد درحالیکه در معاملات مبتنی بر کاغذ چنین مشکلی با این حجم وجود ندارد.
مزايا
انتقال پول الكترونيك، نگهداري و جا به جايي آن بسيار راحت تر از پول كاغذي (پول سنتي) است، به سبب اين موضوع خريد و فروش الكترونيكي، تجارت الکترونیک و سرمايه گذاري الكترونيكي از شكل قديمي خود راحت تر و سريع تر است. اين مفاهيم موجب مي شود تا استفاده از آن ها به كسب و كار شركت ها و بنگاه هاي اقتصادي رونق دهد، حتي در سطح كلان باعث رونق اقتصاد كشورها وتجارت جهاني شود.
انواع پول الکترونیکی
پول الکترونیکی را به شیوههای مختلف تقسیمبندی مینمایند، در یکی از تقسیمبندیها پول الکترونیکی را به دو دسته تقسیم مینمایند:
پول الکترونیکی شناسایی شده
این نوع پول الکترونیکی حاوی اطلاعاتی دربارة هویت مالک آن میباشد که تا حدودی مانند کارتهای اعتباری است. این پولها دارای قابلیت ردگیری میباشند و هویت دارنده آن قابل شناسایی است. قابلیت استفاده این پول در دو روش پیوسته و ناپیوسته امکانپذیر است.
پول الکترونیکی غیرقابل شناسایی (بینام و نشان)
این نوع پول دیجیتالی خصوصیت مخفی بودن هویت فرد دارندهاش، را در بردارد، و از این لحاظ درست مانند پول کاغذی سنتی عمل میکند. هنگامی که پول دیجیتالی از حسابی برداشت شد بدون باقی گذاشتن هیچ اثری میتوان آن را خرج نمود و با توجه به این نکته که هنگام ایجاد کردن پول دیجیتالی از امضاهای نامشخص استفاده میشود امکان پیگیری آن برای هیچ بانکی وجود ندارد. هر کدام از پولهای الکترونیکی فوقالذکر به دو دسته پول الکترونیکی پیوسته و پول الکترونیکی ناپیوسته تقسیم میشود.
پول
پول در تعریف ابتدایی آن وسیله، قطعه، شی، یا چیزیست که انسانها برای تبادل خواستهها، خدمات، کالاهای نیازها از آن استفاده میکنند. به صورت کلّی هر چیزی میتواند به عنوان پول مورد استفاده قرار گیرد. در زمانهای قدیم کالاها معمولاً به عنوان پول مورد استفاده قرار میگرفتند و در بسیاری کشورهای جهان طلا و نقره به عنوان پول رایج بودند. در حال حاضر تقریباً تمام پول مورد استفاده در تمامی کشورهای دنیا اصطلاحاً پول فیات است که به پولی اطلاق میشود که دارای ارزش ذاتی نبوده و کنترل ارزش آن در اختیار حکومت است. پول ظاهراً کلمه یونانی است (فرهنگ..)الفاظی شبیه پول در انگلیسی داریم. در بیشتر کشورهای دنیا پول در گردش دارای دو بخش پول مسکوک و پول بانکی است که پول بانکی اکثریت مقدار پول در گردش را تشکیل میدهد.
تاریخ پول
پول: پولیس پولی بود که با مس ساخته می شد . بعضی از علمای لغت می گویند کلمه پولس در آغاز در فنیقیه وضع شد و از آنجا به کشور های دیگر سرایت کرد و کلمه فلوس که هنوز در برخی از کشور های خاور نزدیک و خاور میانه مصطلح است همین پولس است و کلمه پول که در زبان فارسی امروزی متداول است از ریشه پولوس گرفته شده است و بر خلاف تصور بعضی از ریشه فولاد نیست. (ذبیح الله منصوری سرزمین جاوید ص 2199) در جوامع اولیه معمولاً مبادله کالا به صورت مبادله پایاپای انجام میگردید. در چنین سیستمی معمولاً مقدار معینی از یک کالا با مقدار معینی از کالای دیگر به صورت پایاپای مبادله میگردید. این سیستم تنها در اجتماعهای کوچک قابل استفاده است و با بزرگتر شدن جوامع انسانی نیاز به مبادله به وسیله پول شکل گرفت. در قدیم معمولاً پول یکی از کالاهای موجود در آن جامعه بود. به طور مثال در زمان قدیم در خاورمیانه جو به عنوان پول مورد استفاده قرار میگرفت و یا در قاره آمریکا صدف به عنوان پول استفاده میشد. به نوشته هرودت، مردم لیدیا اولین کسانی بودند که به استفاده از سکه نقره روی آوردند. با گسترش بانکها استفاده از رسیدهای بانکی به عنوان پول گسترش گرفت. در بین قرنهای ۱۷ تا ۱۹ میلادی در بیشتر کشورهای اروپایی استاندارد طلا مورد استفاده بود که در آن پول کاغذی دارای ارزش معین و ثابتی نسبت به طلا بود. بعد از جنگ جهانی دوم در کنفرانس برتون وودز بیشتر کشورهای دنیا به استفاده از پول فیات که به دلار آمریکا ثابت شده بود روی آوردند و دلار آمریکا تنها پولی بود که ارزش آن نسبت به طلا ثابت شده بود. در سال ۱۹۷۱ و در زمان ریچارد نیکسون آمریکا به صورت یکطرفه پیمان برتون وودز را لغو نمود و از این زمان به بعد تمامی پول مورد استفاده در دنیا تبدیل به پول فیات گردید.
در اقتصاد
در مفهوم اقتصادی پول بسیار متفاوت از تعریف عمومی آن است. حجم پول آثار کاملاً بارزی در اقتصاد داشته و بر نرخ تورم، بهره، بیکاری و تولید تأثیر گذار است. در مفهوم اقتصادی پول واحدی برای اندازه گیری تولید اقتصادی و نیز واحدی برای ذخیره ارزش اقتصادی میباشد. پول رایج باید ۵ ویژگی داشته باشد:
۱)مورد قبول عموم باشد.
۲)بادوام باشد.
۳)استفاده از آن آسان بوده و قابل تقسیم به قسمتهای کوچکتر باشد.
۴) دارای ارزش ثابت باشد.
۵) تولید ان محدود باشد.
انواع پول
در بیشتر تاریخ پول مورد استفاده در تمامی کشورهای دنیا، پول کالایی بوده است. حال آنکه اکتون در تمامی کشورهای دنیا پول فیات مورد استفاده قرار میگیرد.
پول کالایی
در این نوع پول هر کالایی میتواند مورد استفاده قرار گیرد. کالاهای رایج مورد استفاده فلزات نایاب مانند طلا و نقره و یا مس بوده ولیکن گاهی مواد دیگری نظیر مواد غذایی، سنگ، سیگار و غیره نیز مورد استفاده قرار گرفتهاند.
پول فیات
پول فیات پولی است که فاقد هرگونه ارزش ذاتی بوده و ارزش آن تنها وابسته به حکومت است. در این نوع سیستم با از بین رفتن حکومت پول ضرب شده توسط آن حکومت نیز بی ارزش میشود. در زمان قدیم پول تمامی کشورها معمولاً به فلزات گرانبها نظیر طلا و نقره متصل بود. ولیکن بعد از لغو پیمان برتون وودز در سال ۱۹۷۱ به صورت یکجانبه از طرف آمریکا، در تمامی کشورهای دنیا پول مورد استفاده پول فیات است. به طور مثال در پشت اسکناسهای دلار آمریکا نوشته شده است که این پول legal tender است که معنی آن این است که قبول نکردن این پول برای مبادلات، غیرقانونی میباشد. پول فیات دارای این برتری نسبت به پول کالایی است که در صورت مخدوش شدن آن دولت صادر کننده پول هنوز آن را قبول میکند. به طور مثال میتوان اسکناس دارای پارگی را با اسکناس نو تعویض نمود ولیکن مشابه چنین کاری در مورد پول کالایی وجود ندارد.
مسکوکات
مسکوکات در واقع پول ضرب شده توسط حکومت میباشد که میتواند به صورت سکه و یا اسکناس باشد.
پول بانکی
پول بانکی پولی است که در یک حساب بانکی بوده و قابل برداشت از شعب بانک و یا دستگاههای خودپرداز است. در تقریباً تمامی بانکهای دنیا بانک از سیستم بانکداری ذخیره کسری استفاده میکند که در آن بانک تنها بخشی از سپردهها را به عنوان ذخیره نگه میدارد. پول بانکی دارای این تفاوت با پول مسکوک است که اولاً به صورت غیر فیزیکی بوده و تنها یک عدد در دفترچه حساب صاحب حساب است و ثانیاً اینکه در صورت از بین رفتن آن موسسه بانکی، پول ذخیره شده در آن نیز از بین میرود. سیستم بانکداری ذخیره کسری دارای خطرات تورمی زیادی است زیرا در هر بار پول جدیدی به پول در گردش هر کشور اضافه میشود. در تمامی کشورها بانک مرکزی میزان ذخیره مورد نیاز بانک را مشخص میکند. پول در گردش هر کشور معمولاً مجموع پول مسکوک و پول درون حسابهای بانکی است.
مکتبهای اقتصادی
دیدگاه کلاسیک
پول فقط وسیله مبادله است. و این دیدگاه توسط آلفرد مارشال مطرح شد. که از حاصل ضرب سرعت گردش پول برابر ارزش تولیدات حاصل میشود.
در سالهای اخیر، مصرف کنندگان تمایل چشمگیری برای انجام مبادلات الکترونیکی از خود نشان دادهاند. کاهش هزینه و افزایش سرعت دسترسی به اینترنت و مزایای اقتصادی و اجتماعی تجارت الکترونیکی از دلایل اصلی توجه مردم به اینگونه مبادلات است. تجارت الکترونیک واژهای است که برای تجارت از طریق سیستمهای اطلاعاتی- ارتباطی بکار میرود. در این گزارش مقدمهای در مورد تجارت الکترونیکی آورده شدهاست که هدف از آن، آشنایی با ابعاد و زیرساختهای تجارت الکترونیکی و تبیین نقش و جایگاه انتقال الکترونیکی وجوه و بانکداری الکترونیکی در آن میباشد. سپس توضیحاتی در رابطه با بانکداری الکترونیکی، پرداخت الکترونیکی، مزایا و معایب آنها ذکر شدهاست. در ادامه پول الکترونیکی که یکی از مهمترین زیر سیستمهای پرداخت الکترونیکی است معرفی میگردد و مزایا و معایب آن بررسی میشود. در واقع پول الکترونیکی یک مکانیسم پرداخت ارزش ذخیره شده یا پیش پرداخت شدهاست که در آن مقداری از وجوه یا ارزش که برای مصرف کننده قابل استفادهاست، در یک وسیله و قطعهٔ الکترونیکی ذخیره شده و در تصرف مشتری است.
بانکداری الکترونیکی
بانکداری الکترونیک (ای-بانک) را میتوان استفاده از تکنولوژی پیشرفته شبکهها و مخابرات، جهت انتقال منبع (پول) در سیستم بانکداری معرفی کرد. در تعریفی دیگر، بانکداری الکترونیکی عبارت از ارائه کلیه خدمات بانکی به صورت الکترونیک و از طریق واسطههای ایمن و بدون نیاز به حضور فیزیکی مشتری است. در کشورهای پیشرفته دنیا مذاکرات بین خریدار و فروشنده، سفارش خرید، تهیه بیمه نامه، انتقال پول، حمل و نقل کالا و ترخیص از گمرکات به صورت الکترونیکی پشتیبانی میشود و روشهای نقل و انتقال پول به صورت الکترونیکی و حمل و نقل کالا بر اساس در خواستهای الکترونیکی است که در این راستا بانکداری الکترونیکی از ارکان اصلی و لازمه تحقق این امر میباشد.
پرداخت الکترونیکی
زمان شروع پرداخت الکترونیکی را میتوان سال ۱۹۱۸ دانست، یعنی هنگامی که بانکهای فدرال رزرو آمریکا به انتقال وجوه از طریق تلگراف میپرداختند. پرداخت الکترونیکی اشکال گوناگونی دارد که میتوان آن را به دو دستهٔ اصلی تقسیم کرد:
سیستمهای پرداخت برای معاملات عمده فروشی
سیستمهای پرداخت برای معاملات خرده فروشی
در چنین مکانیسمهایی پرداخت به صورت برخط نیز وجود دارد و از طریق بررسی و کنترل زاویای مختلف سیستم، اعمال میشود. تعدادی از ابداعات در محدودهٔ پرداختهای الکترونیکی جزیی (خرده فروشی) به عنوان پول الکترونیکی شناخته شدهاند. این ابداعات که در حال حاضر نیز در مرحلهٔ اول توسعه و پیشرفت قرار دارند، بالقوه دارای این قدرت هستند که قواعد حاکم بر پول نقد را در مورد پرداختهای خرده فروشی به چالش کشیده و در عین حال میتوانند معاملات خرده فروشی را هم برای مصرف کننده و هم برای تجار، ساده تر و ارزانتر گردانند. در این زمینه ادعا شدهاست که پول الکترونیکی مفهومی جدید از کیف پول را ارایه نموده، سیستم پرداخت تجاری را برای اینترنت به وجود آورده و راه دولتها را برای پرداخت به صورت الکترونیکی، تغییر داده و انقلابی را در گردش ارزش (پول) از طریق خطوط تلفن و امواج (الکترونیکی) پدید آوردهاست.
ویژگیهای سیستمهای پرداخت الکترونیکی
امنیت: ایمن ساختن اطلاعات به معنای جلوگیری از تحریف و دستیابی به اطلاعات توسط افراد غیر مجاز
تقسیم پذیری: بیشتر فروشندگان تنها کارتهای اعتباری را برای دامنهای حداقل و حداکثر قبول میکنند بنابراین هرچه دامنه قبول پرداختها را زیادتر کند امکان پذیرش بیشتری دارد
قابلیت بررسی: سیستم باید تمام عملیات مالی را ثبت کند تا در صورت لزوم بتوان اشکالات و خطاهای احتمالی را ردیابی کرد
قابلیت اطمینان: سیستم باید بقدر کافی مستحکم باشد تا کاربران در صورت قطع برق پولها را از دست ندهند.
گمنامی: این مطلب با حریم خصوصی ارتباط دارد یعنی برخی خریداران تمایل دارند هویت و مشخصات خرید هایشان گمنام باقی بماند
عدم تکذیب : یک سیستم پرداخت اینترنتی باید گروههای درگیر را مطمئن و متعهد سازد که گروهی نتواند معاملات را انکار کرده و یا بطور غیر قانونی از زیر آن شانه خالی کند.
پول الکترونیکی
امروزه این مسئله پذیرفته شدهاست که بانکداری الکترونیکی میتواند به دو جریان مجزا تقسیم شود : یکی عبارت است از محصولات پول الکترونیکی، به ویژه در شکل محصولاتی که ارزش را ذخیره میکنند و دیگری عبارت است از تحویل یا دسترسی الکترونیکی به محصولات. اینها محصولاتی هستند که به مصرف کننده این امکان را میدهند تا از وسایل ارتباطی الکترونیکی استفاده کرده و به این ترتیب به خدمات پرداخت قراردادی دسترسی داشته باشند. به عنوان مثال: استفاده از یک کامپیوتر شخصی و یا شبکهٔ کامپیوتری (نظیر اینترنت) برای پرداخت کارت الکترونیکی یا ارسال دستوری برای انتقال وجوه بین حسابهای بانکی. از آنجاییکه پول الکترونیکی همچنان در مراحل اولیهٔ پیشرفت است، هنوز تعریف واحدی از پول الکترونیکی وجود ندارد و اشخاص مختلفی پول الکترونیکی را به روشهای متفاوتی تعریف کرده و توضیح دادهاند.
جامعهٔ اروپا در پیش نویس دستورالعمل خود، پول الکترونیکی را بدینگونه توصیف نموده است:
بر روی قطعهای الکترونیکی همانند تراشهٔ کارت و یا حافظهکامپیوتر به صورت الکترونیکی ذخیره شده .
به عنوان یک وسیلهٔ پرداخت برای تعهدات اشخاصی غیر از مؤسسهٔ صادر کننده، پذیرفته شدهاست.
بدین منظور ایجاد شدهاست که به عنوان جانشین الکترونیکی برای سکه و اسکناس در دسترس و اختیار استفاده کنندگان قرار گیرد.
به منظور انتقال الکترونیکی وجوه و پرداختهای با مقدار محدود ایجاد شدهاست.
مشاور امور مصرف کنندگان آمریکا، پول الکترونیکی را به این عنوان توصیف نمودهاست : پولی است که به صورت الکترونیکی حرکت کرده و به گردش درمی آید و میتواند به صورت کارت هوشمند و یا کارتهایی که در آنها ارزش ذخیره شده، یا کیف پول الکترونیکی ارایه شود. همچنین میتواند در پایانهٔ فروش استفاده شده و یا بدون دخالت هیچ شخص دیگری و مستقیماً به صورت شخص به شخص مورد استفاده قرار گیرد و نیز میتواند از طریق خطوط تلفن به سوی بانکها و یا دیگر ارائه دهندگان خدمات یا صادرکنندگان (پول الکترونیکی) به حرکت درآمده و یا خرج شود.
ویژگیهای پول الکترونیکی
ارزش بر روی قطعه و یا وسیلهٔ الکترونیکی و به صورت الکترونیکی ذخیره میشود. محصولات گوناگون از لحاظ اجرای تکنیکی متفاوت هستند. در پول الکترونیکی مبتنی بر کارت، یک قطعهٔ سختافزاری کامپیوتری که مخصوص بدان و قابل حمل بوده و نوعاً یک ریزپردازندهاست، در یک کارت پلاستیکی جای داده شده در حالیکه در پول الکترونیکی مبتنی بر نرمافزار، از یک نرمافزار تخصصی و مخصوص که بر روی کامپیوتر شخصی نصب شده، استفاده میشود.
ارزش موجود در پول الکترونیکی به چند طریق و به صورت الکترونیکی منتقل میشود. برخی از انواع پول الکترونیکی امکان انتقال موازنههای الکترونیکی را مستقیماً از یک مصرف کننده به دیگری و بدون دخالت شخص ثالث (همانند صادر کنندهٔ پول الکترونیکی) فراهم میآورند و آنچه که بیشتر متداول و مرسوم است آن است که تنها پرداختهای مجاز و ممکن، پرداخت از مصرف کننده به تاجر و همچنین امکان باز خرید ارزش پول الکترونیکی برای تجار است.
قابلیت انتقال، محدود به معاملاتی است که سابقهٔ آنها ثبت و ضبط شده باشد. در اکثر روشها و رویههای محصول، برخی از جزییات معاملات بین تاجر و مصرف کننده در یک پایگاه دادهٔ مرکزی ثبت و ضبط میشود که قابل نمایش دادن و ارایه هستند. در مواردی که معاملات به طور مستقیم بین مصرف کنندگان امکانپذیر باشد، این اطلاعات بر روی دستگاه شخصی مصرف کننده ضبط میشود و تنها هنگامی میتواند از طریق دستگاه مرکزی نمایش داده شده و ارایه شود که مصرف کننده از طریق اپراتور (عامل طرح) پول الکترونیکی قرارداد بسته باشد.
تعداد شرکا و طرفینی که به نحو کار کردی و مؤثر در معاملات پول الکترونیکی دخیل و درگیر هستند، بسیار بیشتر از معاملات قراردادی است. عموماً در معاملهٔ پول الکترونیکی، چهار دسته از افراد دخیل هستند: صادر کنندهٔ ارزش پول الکترونیکی، اپراتور شبکه، فروشندهٔ سختافزارها و نرمافزارهای خاص و ویژه، نقل و انتقال دهنده و تسویه کنندهٔ معاملات پول الکترونیکی. صادر کنندهٔ پول الکترونیکی مهمترین شخص در این میان است در حالیکه اپراتور شبکه و فروشنده، ارایه کنندگان خدمات فنی هستند و نهادهای انتقال دهنده و تسویه کنندهٔ پول الکترونیکی، بانکها و یا شرکتهایی با ماهیت بانک هستند که خدماتی را ارایه میدهند که مشابه با خدماتی است که برای دیگر ابزارهای پرداخت بدون پول نقد نیز ارایه میشود.
موانع فنی و اشتباهات انسانی میتواند اجرای معاملات را مشکل و یا غیر ممکن سازد درحالیکه در معاملات مبتنی بر کاغذ چنین مشکلی با این حجم وجود ندارد.
مزايا
انتقال پول الكترونيك، نگهداري و جا به جايي آن بسيار راحت تر از پول كاغذي (پول سنتي) است، به سبب اين موضوع خريد و فروش الكترونيكي، تجارت الکترونیک و سرمايه گذاري الكترونيكي از شكل قديمي خود راحت تر و سريع تر است. اين مفاهيم موجب مي شود تا استفاده از آن ها به كسب و كار شركت ها و بنگاه هاي اقتصادي رونق دهد، حتي در سطح كلان باعث رونق اقتصاد كشورها وتجارت جهاني شود.
انواع پول الکترونیکی
پول الکترونیکی را به شیوههای مختلف تقسیمبندی مینمایند، در یکی از تقسیمبندیها پول الکترونیکی را به دو دسته تقسیم مینمایند:
پول الکترونیکی شناسایی شده
این نوع پول الکترونیکی حاوی اطلاعاتی دربارة هویت مالک آن میباشد که تا حدودی مانند کارتهای اعتباری است. این پولها دارای قابلیت ردگیری میباشند و هویت دارنده آن قابل شناسایی است. قابلیت استفاده این پول در دو روش پیوسته و ناپیوسته امکانپذیر است.
پول الکترونیکی غیرقابل شناسایی (بینام و نشان)
این نوع پول دیجیتالی خصوصیت مخفی بودن هویت فرد دارندهاش، را در بردارد، و از این لحاظ درست مانند پول کاغذی سنتی عمل میکند. هنگامی که پول دیجیتالی از حسابی برداشت شد بدون باقی گذاشتن هیچ اثری میتوان آن را خرج نمود و با توجه به این نکته که هنگام ایجاد کردن پول دیجیتالی از امضاهای نامشخص استفاده میشود امکان پیگیری آن برای هیچ بانکی وجود ندارد. هر کدام از پولهای الکترونیکی فوقالذکر به دو دسته پول الکترونیکی پیوسته و پول الکترونیکی ناپیوسته تقسیم میشود.
پول
پول در تعریف ابتدایی آن وسیله، قطعه، شی، یا چیزیست که انسانها برای تبادل خواستهها، خدمات، کالاهای نیازها از آن استفاده میکنند. به صورت کلّی هر چیزی میتواند به عنوان پول مورد استفاده قرار گیرد. در زمانهای قدیم کالاها معمولاً به عنوان پول مورد استفاده قرار میگرفتند و در بسیاری کشورهای جهان طلا و نقره به عنوان پول رایج بودند. در حال حاضر تقریباً تمام پول مورد استفاده در تمامی کشورهای دنیا اصطلاحاً پول فیات است که به پولی اطلاق میشود که دارای ارزش ذاتی نبوده و کنترل ارزش آن در اختیار حکومت است. پول ظاهراً کلمه یونانی است (فرهنگ..)الفاظی شبیه پول در انگلیسی داریم. در بیشتر کشورهای دنیا پول در گردش دارای دو بخش پول مسکوک و پول بانکی است که پول بانکی اکثریت مقدار پول در گردش را تشکیل میدهد.
تاریخ پول
پول: پولیس پولی بود که با مس ساخته می شد . بعضی از علمای لغت می گویند کلمه پولس در آغاز در فنیقیه وضع شد و از آنجا به کشور های دیگر سرایت کرد و کلمه فلوس که هنوز در برخی از کشور های خاور نزدیک و خاور میانه مصطلح است همین پولس است و کلمه پول که در زبان فارسی امروزی متداول است از ریشه پولوس گرفته شده است و بر خلاف تصور بعضی از ریشه فولاد نیست. (ذبیح الله منصوری سرزمین جاوید ص 2199) در جوامع اولیه معمولاً مبادله کالا به صورت مبادله پایاپای انجام میگردید. در چنین سیستمی معمولاً مقدار معینی از یک کالا با مقدار معینی از کالای دیگر به صورت پایاپای مبادله میگردید. این سیستم تنها در اجتماعهای کوچک قابل استفاده است و با بزرگتر شدن جوامع انسانی نیاز به مبادله به وسیله پول شکل گرفت. در قدیم معمولاً پول یکی از کالاهای موجود در آن جامعه بود. به طور مثال در زمان قدیم در خاورمیانه جو به عنوان پول مورد استفاده قرار میگرفت و یا در قاره آمریکا صدف به عنوان پول استفاده میشد. به نوشته هرودت، مردم لیدیا اولین کسانی بودند که به استفاده از سکه نقره روی آوردند. با گسترش بانکها استفاده از رسیدهای بانکی به عنوان پول گسترش گرفت. در بین قرنهای ۱۷ تا ۱۹ میلادی در بیشتر کشورهای اروپایی استاندارد طلا مورد استفاده بود که در آن پول کاغذی دارای ارزش معین و ثابتی نسبت به طلا بود. بعد از جنگ جهانی دوم در کنفرانس برتون وودز بیشتر کشورهای دنیا به استفاده از پول فیات که به دلار آمریکا ثابت شده بود روی آوردند و دلار آمریکا تنها پولی بود که ارزش آن نسبت به طلا ثابت شده بود. در سال ۱۹۷۱ و در زمان ریچارد نیکسون آمریکا به صورت یکطرفه پیمان برتون وودز را لغو نمود و از این زمان به بعد تمامی پول مورد استفاده در دنیا تبدیل به پول فیات گردید.
در اقتصاد
در مفهوم اقتصادی پول بسیار متفاوت از تعریف عمومی آن است. حجم پول آثار کاملاً بارزی در اقتصاد داشته و بر نرخ تورم، بهره، بیکاری و تولید تأثیر گذار است. در مفهوم اقتصادی پول واحدی برای اندازه گیری تولید اقتصادی و نیز واحدی برای ذخیره ارزش اقتصادی میباشد. پول رایج باید ۵ ویژگی داشته باشد:
۱)مورد قبول عموم باشد.
۲)بادوام باشد.
۳)استفاده از آن آسان بوده و قابل تقسیم به قسمتهای کوچکتر باشد.
۴) دارای ارزش ثابت باشد.
۵) تولید ان محدود باشد.
انواع پول
در بیشتر تاریخ پول مورد استفاده در تمامی کشورهای دنیا، پول کالایی بوده است. حال آنکه اکتون در تمامی کشورهای دنیا پول فیات مورد استفاده قرار میگیرد.
پول کالایی
در این نوع پول هر کالایی میتواند مورد استفاده قرار گیرد. کالاهای رایج مورد استفاده فلزات نایاب مانند طلا و نقره و یا مس بوده ولیکن گاهی مواد دیگری نظیر مواد غذایی، سنگ، سیگار و غیره نیز مورد استفاده قرار گرفتهاند.
پول فیات
پول فیات پولی است که فاقد هرگونه ارزش ذاتی بوده و ارزش آن تنها وابسته به حکومت است. در این نوع سیستم با از بین رفتن حکومت پول ضرب شده توسط آن حکومت نیز بی ارزش میشود. در زمان قدیم پول تمامی کشورها معمولاً به فلزات گرانبها نظیر طلا و نقره متصل بود. ولیکن بعد از لغو پیمان برتون وودز در سال ۱۹۷۱ به صورت یکجانبه از طرف آمریکا، در تمامی کشورهای دنیا پول مورد استفاده پول فیات است. به طور مثال در پشت اسکناسهای دلار آمریکا نوشته شده است که این پول legal tender است که معنی آن این است که قبول نکردن این پول برای مبادلات، غیرقانونی میباشد. پول فیات دارای این برتری نسبت به پول کالایی است که در صورت مخدوش شدن آن دولت صادر کننده پول هنوز آن را قبول میکند. به طور مثال میتوان اسکناس دارای پارگی را با اسکناس نو تعویض نمود ولیکن مشابه چنین کاری در مورد پول کالایی وجود ندارد.
مسکوکات
مسکوکات در واقع پول ضرب شده توسط حکومت میباشد که میتواند به صورت سکه و یا اسکناس باشد.
پول بانکی
پول بانکی پولی است که در یک حساب بانکی بوده و قابل برداشت از شعب بانک و یا دستگاههای خودپرداز است. در تقریباً تمامی بانکهای دنیا بانک از سیستم بانکداری ذخیره کسری استفاده میکند که در آن بانک تنها بخشی از سپردهها را به عنوان ذخیره نگه میدارد. پول بانکی دارای این تفاوت با پول مسکوک است که اولاً به صورت غیر فیزیکی بوده و تنها یک عدد در دفترچه حساب صاحب حساب است و ثانیاً اینکه در صورت از بین رفتن آن موسسه بانکی، پول ذخیره شده در آن نیز از بین میرود. سیستم بانکداری ذخیره کسری دارای خطرات تورمی زیادی است زیرا در هر بار پول جدیدی به پول در گردش هر کشور اضافه میشود. در تمامی کشورها بانک مرکزی میزان ذخیره مورد نیاز بانک را مشخص میکند. پول در گردش هر کشور معمولاً مجموع پول مسکوک و پول درون حسابهای بانکی است.
مکتبهای اقتصادی
دیدگاه کلاسیک
پول فقط وسیله مبادله است. و این دیدگاه توسط آلفرد مارشال مطرح شد. که از حاصل ضرب سرعت گردش پول برابر ارزش تولیدات حاصل میشود.