ورود ایران به خاک عراق
ورود ایران به خاک عراق
ایران سرانجام در بهار ۱۳۶۴ در عملیات دیگری موفق شد به بخشی از اهداف عملیات رمضان برسد و ارتباط عراق را با خلیج فارس قطع کند. در این عملیات که به شکلی گمراهکننده ابتدا رو به سمت شمال بصره انجام شد، ایران موفق شد شبه جزیره فاو را به طور کامل تصرف کرده و ارتباط بندر نفتی-نظامی امالقصر عراق را برای مدت بیش از دو سال با خلیج فارس قطع کند. این پیروزی در شرایطی به دست آمد که عراق بار دیگر از سلاحهای شیمیایی برای ضدحمله استفاده کرد. همزمان یک خط لوله میان عراق و عربستان احداث شد تا نیازی به عبور نفتکشها در خلیج فارس و در تیررس نیروهای ایران نباشد.
در زمستان ۱۳۶۵ نیروهای ایران به نزدیک بصره رسیدند. با افزایش احتمال سقوط بصره و پدیدآمدن این باور که موازنه نظامی به نفع ایران در حال تغییر است، خاویر پرز دکوئیار اعلام کرد که اعضای شورای امنیت برای پایان دادن به جنگ مصمم هستند. مذاکرات برای تهیه پیش نویس قطعنامه ۵۹۸ به سرعت آغاز شد. پس از آن که در بهار ۱۳۶۶ ایران موفقیتهای دیگری در جبهه شمال و در منطقه سلیمانیه به دستآورد سرانجام قطعنامه ۵۹۸ در ۲۹ تیر ۱۳۶۶ به تصویب رسید.
ورود آمریکا به جنگ و قبول قطعنامه از سوی ایران
صدور قطعنامه ۵۹۸ در ایران بحثهای چالش برانگیزی را برانگیخت. این قطعنامه درباره آغاز کننده جنگ و چرایی وقوع آن ساکت بود. قطعنامه بیش از حد یک جانبه و به سود عراق و همراه با اعمال نظر ایالات متحده بود. در مورد مسئله تعیین متجاوز و مقصر، قطعنامه به سادگی گفته بود:
دبیر کل سازمان ملل، در راستای شناسایی متجاوز اختیارات لازم را به یک هیئت بیطرف خواهد داد تا پس از تحقیق درباره مسئول واقعی جنگ، گزارش خود را در اسرع وقت به شورای امنیت ارائه کنند.
واکنش ایران به این قطعنامه این بود که آن را نه قبول و نه رد کرد. ایران خواستار آن بود که عراق به روشنی به عنوان متجاوز شناخته شده و این خواسته را بارها و بارها اعلام کرده بود. خواستهای که هربار توسط سازمان ملل رد میشد. در طول یک سالی که از تصویب قطعنامه تا پذیرش آن توسط ایران گذشت، ایران تحت فشار خارجی زیادی برای قبول آن قرار داشت.
رونالد ریگان در ۳۱ شهریور ۱۳۶۶ در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ایران را رسماً تهدید کرد که اگر به قطعنامه ۵۹۸ پاسخ منفی بدهد، چارهای جز یک «اقدام عملی» باقی نمیماند. اندکی بعد ایالات متحده به عنوان متحد عراق وارد جنگ با ایران شد. در ۳۰ فروردین ۱۳۶۷ ایالات متحده به نفتکشها و سکوهای نفتی غیرنظامی ایران در خلیج فارس حمله کرد. تنها دو روز پیش از آن و در روزهای ۲۸ و ۲۹ فروردین، عراق برای بازپس گیری شبه جزیره فاو شروع به بمباران شیمیائی و بهکارگیری آتش بسیار سنگین توپخانه علیه مواضع ایران نموده بود. در جریان این حمله بالگردهای آمریکایی به نفع نیروهای عراقی مستقیماً وارد جنگ با ایران در فاو شدند. روشن بود که ایران توان جنگیدن مستقیم و همزمان با دو ارتش ایالات متحده و عراق را نداشت. بنابراین شبه جزیره فاو دوباره به دست عراق افتاد.
در ۱۲ تیر ۱۳۶۷ ناو آمریکایی یواساس وینسنس یک هواپیمای غیرنظامی ایرباس مسافری ایران را در آبهای خلیج فارس مورد اصابت موشک خود قرار داد و تمامی ۲۹۰ مسافر آن را کشت. با این حمله ایالات متحده مشخص کرد که مایل است به طور مستقیم وارد جنگ با ایران شود. این حمله تنها دو هفته پیش از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران صورت گرفت.
از بعد داخلی نیز دولت ایران تحت فشار زیادی بود. در داخل کشور زمزمههای مخالفت با جنگ آغاز شده بود و فشارهای اقتصادی بر دولت افزایش یافته بود. درآمد نفتی کشور از ۱۵ میلیارد دلار به کمتر از ۶ میلیارد دلار کاهش یافته بود و وضعیت اقتصادی کشور در بدترین حالت خود بود. سرانجام محسن رضایی طی نامهای به روحالله خمینی، فهرستی از نیازهای مضاعف نیروهای نظامی ایران برای ادامه جنگ در ۵ سال آینده را ارائه داد.
... تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم. ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول پنج سال به دست میآوریم قدرت عملیات انهدامی یا مقابله به مثل را داشته باشیم و بعد از پایان سال ۱۳۷۱ اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و ۲۵۰۰ تانک و ۳۰۰۰ قبضه توپ و ۳۰۰ هواپیمای جنگی و ۳۰۰ هلیکوپتر باشیم و قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاحهای لیزری و اتمی که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است را داشته باشیم، میتوان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی انجام دهیم....
با این وجود فرمانده سپاه پاسداران در ادامه همین نامه بر لزوم ادامه جنگ تاکید کرد. ولی میرحسین موسوی ضمن رد خواستههای سپاه اعلام کرد که دولت ظرفیت اختصاص حتی یک دلار دیگر برای تهیه چنین فهرستی ندارد. بنابراین ایران در روز ۲۷ تیر ۱۳۶۷ قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت را پذیرفت. روحالله خمینی درباره تصمیم به پذیرش این قطعنامه گفت:
قبول این مسئله برای من از زهر کشنده تر است، ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم.
آتشبس
یک هفته پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران، حدود ۵۰۰۰ نیروی سازمان مجاهدین خلق با مقادیری تجهیزات جنگی در محور غرب و از طریق شهرهای مهران و اسلامآباد غرب در عملیاتی با عنوان فروغ جاویدان به ایران حمله کردند. هدف این عملیات تسخیر تهران در ۳۳ ساعت بود و مسعود رجوی فرماندهی عملیات را برعهده داشت. عملیات پاتک ایران عملیات مرصاد نام داشت و طی آن مجاهدین در کمین قرار گرفتند و شکست خوردند. به گفته هاشمی رفسنجانی:«اینها توی کیسه آمدند و ما در کیسه را بستیم.» ۱۰ روز پس از این شکست، آتشبس در سراسر مرزهای ایران و عراق برقرار شد.
پس از آتشبس
ایران و عراق در سال ۱۳۶۹ و پیش از حمله عراق به کویت، توافق صلح رسمی امضا کردند و روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفتند. از همان زمان کار تبادل اسرای جنگی دو طرف آغاز شد. در پایان جنگ ۸ ساله حدود ۴۰۰۰۰ ایرانی در عراق اسیر بودند. در مقابل ایران نیز حدود ۷۰۰۰۰ اسیر عراقی دراختیار داشت. کار مبادله اسرای دو طرف تا اسفند ۱۳۸۱ به طول انجامید.
غرامت جنگی
در سال ۱۹۹۱ خاویر پرز دکوئیار (دبیرکل وقت سازمان ملل متحد) رسماً بر اساس نظر گروه ناظر نظامی سازمان ملل متحد، عراق را آغازگر جنگ معرفی کرده و از خواسته ایران برای دریافت غرامت جنگی پشتیبانی کرد. خسارات وارده به ایران در طول جنگ ۸ ساله ۹۷ میلیارد دلار برآورد شد. در حالی که فقط خسارات مستقیم وارده به کویت توسط عراق در جنگ اول خلیج فارس ۲۴۰ میلیارد دلار برآورد شده بود.
در شهریور ۱۳۸۹، کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با تهیه طرحی دولت را ملزم به پیگیری اخذ غرامتهای جنگ کردهاست. ولی تا به حال دولت محمود احمدی نژاد برای پیشبرد این مقصود هیچ عملی انجام ندادهاست، گفته میشود اختلافات بین دولت و مجلس باعث عدم واکنش دولت به این طرح است.
میانجیگریهای بینالمللی
از نخستین روز آغاز جنگ، کورت والدهایم دبیرکل سازمان ملل متحد از طرفین خواست که تلاش خود را برای حل اختلافات به کار بگیرند. نخستین بیانیه شورای امنیت در زمینه این جنگ، فقط از دو طرف خواسته بود که از هرگونه اقدام نظامی خودداری کنند. در این بیانه حتی از عراق خواسته نشده بود که به پشت مرزهای دو کشور باز گردد. شش روز بعد و در ۶ مهرماه ۱۳۵۹ قطعنامه ۴۷۹ شورای امنیت در خصوص جنگ ایران و عراق صادر شد و باز هم بدون اشاره به تجاوز عراق به خاک ایران و فقط با ذکر عبارت «وضعیت میان ایران و عراق» از دو کشور خواسته شد که از توسل به زور خودداری کنند. عراق بلافاصله این قطعنامه را پذیرفت ولی ایران اعلام کرد تا پیش از خروج نیروهای عراق از خاک ایران، این قطعنامه را نمیپذیرد.
پس از آن نیز تا پیش از صدور قطعنامه ۵۹۸، شورای امنیت بیانیهها و قطعنامههای متعددی درباره جنگ ایران و عراق صادر کرد. نخستین قطعنامهای که در آن از دو کشور خواسته شده بود به پشت مرزهای خود بازگردند، قطعنامه ۵۱۴ بود که در ۲۱ تیرماه ۱۳۶۱ و اندکی پس از بازپس گیری خرمشهر از عراق صادر شد. در قطعنامه ۵۴۰ به جای واژه خلیج فارس از واژه «خلیج» استفاده شد که موجب اعتراض ایران شد. در زمستان ۱۳۶۴ و ۱۵ روز پس از حمله ایران و تصرف شبه جزیره فاو شورای امنیت قطعنامه ۵۸۲ را صادر کرد. در قطعنامه ۵۸۸ که در مهر ۱۳۶۵ صادر شد و بر اجرای قطعنامه ۵۸۲ تاکید داشت، همچنان از عبارت «وضعیت میان ایران و عراق» استفاده شده بود. ، فصل مشترک همه قطعنامههای شورای امنیت تا پیش از قطعنامه ۵۹۸ این بود که در هیچیک از آنها به سه عنصر «آغازگر جنگ»، «کشور متجاوز» و ««چگونگی تنبیه متجاوز» اشارهای نشده بود. عراق همه قطعنامههای سازمان ملل را پذیرفت و یا آمادگی خود را برای پذیرش آن اعلام کرد. ولی ایران تنها قطعنامه ۵۹۸ را پس از یک سال از صدور پذیرفت.
سایر فعالیتها برای برقراری صلح
علاوه بر شورای امنیت و سازمان ملل متحد، مجامع، کشورها و افراد دیگری نیز در مقاطعی از جنگ هشت ساله، تلاش کردند تا نقش میانجی صلح را داشته باشند. ولی هیچ یک از این تلاشها به نتیجه نرسید. یکی از مهمترین این تلاشها تشکیل کمیته حسن نیّت مرکب از نمایندگان دولتهای کوبا، یوگسلاوی، الجزایر، زامبیا، هند، پاکستان و سازمان ساف توسط جنبش عدم تعهد بود. سازمان کنفرانس اسلامی، شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه عرب و اتحادیه اقتصادی اروپا نیز از دیگر مجامعی بودند که در مقاطعی تلاشهایی برای برقراری آتشبس و عقب نشینی نیروهای دو کشور به پشت مرزها انجام داد.
موضع سایر کشورها
از بعد تاریخی، جنگ ایران و عراق در اواخر جنگ سرد و در دور دوم آن رخ داد. بیشتر سالهای جنگ در دوره ریاست جمهوری رونالد ریگان سپری شد. در آن زمان دو دیدگاه اصلی در میان نظریه پردازان سیاسی آمریکا درباره ایران وجود داشت. دیدگاه نخست آن بود که ایران پس از سقوط شاه «ازدست رفته» است و باید به هر روش ممکن آن را بازگرداند. دیدگاه دوم این بود که در میان اداره کنندگان ایران، علایق غرب گرایانه بیش از علایق چپ گرایانه مشاهده میشود. در طول هشت سال بعد، موضع ایالات متحده در قبال ایران و جنگ را به تناوب به قدرت گرفتن یکی از این دو دیدگاه بستگی داشت.
در این میان با آغاز جنگ، شوروی برای مدتی حمایت تسلیحاتی خود از عراق را متوقف کرد. ولی به زودی به این فکر افتاد که با از سر گیری کمک تسلیحاتی به عراق، میتواند دوباره این کشور را به سوی خود جذب کند. از سوی دیگر شوروی به پول نقدی که عراق از فروش نفت خود به دست میآورد نیاز داشت. بنابراین دلایل اقتصادی مهمی در روابط شوروی با عراق در طول جنگ وجود داشت. از سوی دیگر اگرچه در اوایل جنگ روابط ایران و شوروی توام با احترام بود ولی مسائلی مانند اشغال افغانستان توسط شوروی و دستگیری اعضای حزب توده توسط ایران گاهی باعث سردی روابط دو کشور بود. روشن است که ایران از روابط خوب میان شوروی و عراق نیز راضی نبود و شوروی نیز نگران قدرت گرفتن شیعیان عراق بود که توسط ایران حمایت میشدند. با اینحال شوروی تلاش میکرد با بازگذاشتن درهای تجارت و ترانزیت کالا از طریق ایران، این کشور را راضی نگه دارد.
در سالهای اول شوروی با اعلام موضع بیطرفی از فروش مستقیم سلاح و جنگافزار به عراق خودداری میکرد، ولی اجازه میداد تا اردن اسلحه مورد نیاز عراق را خریداری و به دست عراق برساند. اردن این نقش خریدار ظاهری را در خریدهای مهم تسلیحاتی از چین، اسپانیا، بریتانیا و ایالات متحده نیز ایفا میکرد. ولی نقش اردن در جنگ ایران و عراق به همینجا خاتمه نمییافت. تمامی بنادر و فرودگاهها و سرزمین اردن بر روی کالاهای صادراتی و وارداتی به عراق باز بود. بندر عقبه در دریای سرخ در اختیار عراق بود تا کالاهای خود را صادر کند. ملک حسین نیز همزمان به پایتختهای مختلف جهان سفر میکرد تا موضع عراق را درباره جنگ تشریح کند.
رویدادهای سال ۱۳۵۸ و سیاست صدور انقلاب اسلامی و اقدامات آشکار و پنهان در منطقه زمینهای شد تا دو کشور عراق و عربستان سعودی به یکدیگر بیش تر نزدیک شوند و یک سال قبل از شروع جنگ در پیمان امنیت متقابل بین دو کشور امضاء گردید. در واقع عربستان سعودی در کنار ایالات متحده تمامی تلاش خود را به کار بست تا جلوی برتری و پیروزی ایران در جنگ را بگیرد. پادشاه عربستان تنها سه روز پس از آغاز جنگ در تماسی تلفنی حمایت کامل کشورش از عراق را به صدام ابلاغ کرد. در طول سالهای جنگ نیز عربستان در تامین جنگافزار مورد نیاز برای عراق همکاری مینمود.
در میان کشورهای عربی، نقش مصر نیز در حمایت از عراق قابل ملاحظه بود. مصر نهتنها در طول جنگ به عراق اسلحه میفروخت، بلکه کمبود نیروی انسانی خلبان عراق را نیز با اعزام خلبانان مصری به جبهه جنگ عراق با ایران جبران میکرد. علاوه بر آن، این مصر در معامله خرید تسلیحات نظامی جدید برای عراق، از جمله هواپیماهای پیشرفته سوپر اتاندارد از فرانسه نقش داشت. در طول جنگ، کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس مانند کویت و عربستان سعودی و در وهله بعد امارات متحده عربی و عمان، آشکارا در سمت عراق بودند. بیشتر این حمایتها در قالب کمکهای مستقیم و غیرمستقیم مالی صورت میگرفت. با تصمیم کویت و عربستان، درآمد حاصل از فروش نفت در منطقه بیطرف خفجه میان این دو کشور به عراق اختصاص یافته بود. اگرچه موضع رسمی این کشورها بیطرفی در جنگ میان ایران و عراق بود، ولی برخی از این کشورها به سادگی سرزمین خود را در اختیار عراق میگذاشتند تا از آن برای حمله به ایران استفاده کند. از دید اعراب، رهبران ایران به وضوح اعلام کرده بودند که قصد صادر کردن انقلاب خود را به کشورهای دارای اسلام آمریکایی دارند و بیشتر اعراب مایل نبودند انقلاب ایران به کشور آنان صادر شود.
هماهنگ با کشورهای عربی، ابرقدرتها نیز نهتنها هیچگاه حمله عراق به ایران را محکوم نکردند بلکه حتی تا سالها حاضر به محکوم کردن جنایات جنگی عراق نیز نشدند. برای نمونه با آنکه دولت ریگان دستکم از سال ۱۹۸۳ در مورد استفاده عراق از جنگافزارهای شیمیایی اطمینان داشت، ولی چشم خود را بر روی استفادههای مکرر بعدی عراق از گازهای شیمیایی بسته بود. چرا که به عقیده ریگان استفاده عراق از جنگافزارهای شیمیایی علیه هزاران رزمنده ایرانی، خطری به مراتب کمتر از سیاست صدور انقلاب از سوی ایران داشت.
در میان کشورهای عربی نخستین کشور حامی ایران از سال ۱۹۸۲، سوریه بود. در سال ۱۹۸۵ لیبی نیز با ایران یک پیمان استراتژیک منعقد کرد. به غیر از این دو کشور ایران متحد اصلی دیگری در منطقه نداشت. ترکیه روابط گستردهای با هردو کشور ایران و عراق داشت و الجزایر موضع بیطرف داشت. سایر کشورهای منطقه شامل بحرین، مصر، اردن، کویت، مراکش، عمان، قطر، عربستان سعودی، تونس، امارات و یمن یا موضع دشمنی با ایران و دوستی با عراق داشتند، یا از عراق حمایت مالی میکردند و یا فقط طرفدار مواضع عراق بودند.
در طول جنگ ایران و عراق، ایران و اسرائیل روابط غیر رسمی، راهبردی محدود ولی مخفیانهای با یکدیگر داشتند. با این وجود، اسرائیل در راستای «سیاست موازنه قوا» در جنگ ایران و عراق از نبرد فرسایشی دو دشمن سرسختش استقبال میکرد و مواضعی علیه هر دو طرف جنگ داشت.
اسرائیل در ماجرای ایران کنترا به ایران مخفیانه اسلحه میفروخت و کار ناتمام نیروی هوایی ایران در نابودسازی نیروگاه اتمی اوسیراک در «عملیات شمشیر سوزان» را با حمله هوایی به نیروگاه اتمی اوسیراک عراق در «عملیات اپرا» و نابودی برنامه اتمی عراق، تمام کرد.
تحلیل جنگ
جنگ ایران و عراق، طولانیترین جنگ متعارف کلاسیک در قرن بیستم بود. (جنگ ۱۵ ساله ویتنام متعارف و کلاسیک محسوب نمیشود) از بسیاری از جهات این جنگ خصوصیتهای منحصربهفرد و مخصوص به خود را داشت. این جنگ برخلاف جنگ هند و پاکستان یا جنگ اعراب و اسرائیل، یک برخورد شدید و کوتاه مدت نبود. در این جنگ، برخوردی میان آمریکا و شوروی به عنوان دو ابرقدرت روز دنیا وجود نداشت و این دو هریک طرفدار یکی از طرفین نبودند. در جنگ ایران و عراق برخلاف جنگ جهانی دوم درگیری نظامی محدود به منطقه خاصی از دنیا بود. جنگ ایران و عراق نبردی بر سر خاک (مانند آنچه همزمان در جزایر فالکلند میان آرژانتین و بریتانیا درجریان بود) نبود. و سرانجام بر خلاف جنگ کره، جنگ بر سر سرمایهداری و سوسیالیسم نیز نبود.
در پایان این تراژدی انسانی هشت ساله میان ایران و عراق، تغییر عمدهای در ترکیب دو کشور بهوجود نیامدهبود. در پایان جنگ و در سال ۱۹۸۸ رهبران دو کشور (روحالله خمینی و صدام تکریتی) همان کسانی بودند که هشت سال پیش نیز زمام امور را به دست داشتند و مرزهای دو کشور همان مرزهایی بود که هشت سال قبل هم بر آنها توافق وجود داشت.
تحلیل نظامی جنگ
یکی از بزرگترین اشتباهات استراتژیک عراق برای آغاز کردن طولانیترین و خونینترین جنگ پس از جنگ جهانی دوم، ارزیابی نادرست از میزان توان دفاعی ایران پیش از تجاوز آن کشور به ایران بود. اهداف سیاست خارجی عراق برای آغاز جنگ سیادت و رهبری بر اعراب بود. رایجترین توضیح برای ناکامی عراق این است که این هدف جاهطلبانه با استراتژی جنگی عراق که تهاجم به خاک ایران بود تناسبی نداشت. شکست عراق در دستیابی به یک پیروزی قاطع و سریع نشان میدهد که شکاف بزرگی میان اهداف بلندپروازانه صدام حسین و محدودیتهای نظامی این کشور وجود داشتهاست. به بیان دیگر اشتباه عراق این بود که «لقمهای بسیار بزرگتر» از دهانش برداشته بود.
علیرغم مشکلات سازماندهی و هماهنگی، نیروی هوایی ایران در همان ابتدای جنگ به حکومت عراق نشان داد که نمیتواند منتظر یک پیروزی سریع و ارزان باشد. خلبانان ایرانی تلاش بیشتری در دفاع نسبت به همکاران عراقی خود نشان دادند و ضربات سنگینی بهخصوص در تاسیسات نفتی شمال عراق و نزدیک کرکوک وارد کردند. خلبانان ایرانی که اغلب در آمریکا آموزش دیدهبودند، انگیزه و روحیه تهاجمی بیشتری برای قبول خطر داشتند. همچنین برد پرواز و قابلیت حمل سلاحهای بیشتر اف-۴ فانتوم ۲های ایران از میگهای ۲۳ عراقی بیشتر بود. بنابراین در مجموع در نبرد هوایی، نیروی هوایی ایران نتایج بهتری از نیروی هوایی عراق به دستآورد.
در نبرد زمینی، واکنشهای ارتش عراق کند بود. در تمام حملات ایران، تنها واکنش نظامی و استراتژی جنگی عراق، تلاش برای عقب زدن نیروهای ایرانی با آتش مستقیم بود. در نبرد دریایی نیز ایران در 52 روز ابتدای جنگ و طی عملیات مروارید، نیروی دریایی عراق را به کلی منهدم کرد و تا پایان جنگ برتری خود در خلیج فارس را حفظ نمود.
هزینههای جنگ
بر اساس آمارهای بینالمللی، جنگ عراق و ایران ۶۲۷ میلیارد دلار هزینه برای دولت ایران و ۵۶۱ میلیارد دلار هزینه برای دولت عراق به همراه داشت. همچنین هزینه بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ برای ایران ۶۴۴ و برای عراق ۴۵۲ میلیارد دلار برآورد میشود. بر همین اساس در طول این جنگ ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ انسان کشته و زخمی شدند که از این میان ۲۶۲٬۰۰۰ ایرانی و ۱۰۵٬۰۰۰ عراقی کشته شدهاند.
هزینه مالی مستقیم جنگ برای عراق شامل ۷۴ تا ۹۱ میلیارد دلار برای هدایت جنگ و ۴۱٬۹۴ میلیارد دلار واردات اقلام نظامی بود. ایران نیز حدود ۹۴ تا ۱۱۲ میلیارد دلار برای هدایت جنگ و ۱۱٬۲۶ میلیارد دلار برای واردات نظامی هزینه کرد. هزینه غیرمستقیم ناشی از کاهش درآمدهای نفتی و تولیدات کشاورزی دو کشور نیز حدود ۵۶۱ میلیارد دلار برای عراق و ۶۲۷ میلیارد دلار برای ایران برآورد شدهاست.
جنایات جنگی
در طول جنگ، هر دو کشور ایران و عراق، یکدیگر را به نقض حقوق اسرای جنگی و شکنجه آنان متهم کرده و در این زمینه شکایاتی را به سازمان ملل ارائه نمودند. همچنین جنگ نفتکشها در خلیج فارس خسارات جبران ناپذیری برجای گذاشت که سازمان ملل را نیز به واکنش وادار کرد.
استفاده از سلاحهای شیمیایی توسط عراق
اشتباه محاسباتی عراق محدود به آغاز تجاوز و راهاندازی جنگ نبود. بلکه عراقیها در طول دوره جنگ نیز اشتباهات جبران ناپذیری مرتب شدند. آغاز بمباران مناطق غیرنظامی مسکونی که به جنگ شهرها شناخته میشود و استفاده از سلاحهای شیمیایی، هم علیه نظامیان ایرانی و هم علیه شهروندان غیرنظامی از این اشتباهات بود.
بر اساس اسناد سیا در سال ۱۹۹۱، که از حالت طبقهبندی خارج شدهاند، ایران در حدود ۵۰،۰۰۰ مصدوم بر اثر استفاده عراق از چندین سلاح شیمیایی متحمل شده است. هرچند ازآنجائیکه برخی اثرات با گذشت زمان آشکار میشوند تخمینهای کنونی این تعداد را بیش از ۱۰۰،۰۰۰ مصدوم برآورد میکنند. در این تخمین سازمان سیا، جمعیت غیرنظامی آلوده شده ساکنان شهرهای مرزی یا فرزندان و بستگان مصدومان جنگی که بسیاری از آنها دچار عوارض خونی، ریوی و پوستی شدند، لحاظ نشده است. بر اساس مقالهای که در سال ۲۰۰۲ در روزنامه استار-لجر منتشر شد، ۲۰،۰۰۰ سرباز ایرانی در اثر گاز اعصاب جان باختند. عراق پیش از آغاز جنگ و در سال ۱۹۷۴، سابقه استفاده از تسلیحات شیمیائی علیه کردهای این کشور را در کارنامه خود داشت. زمانی که در ابتدای جنگ و در مهر ۱۳۵۹ ارتش عراق از سلاحهای شیمیایی استفاده کرد، واکنش ایران اعتراض به این اقدام غیر انسانی بود. رادیوی رسمی عراق این اتهام را انکار نمود. ولی در طول عملیات رمضان و خیبر بمبهای شیمیائی تولید عراق که به کمک توپخانه و هواپیما فرو میریخت به شکل گستردهای مورد استفاده قرار گرفت. در واقع عراقیها نهتنها خط دفاعی رزمندگان ایران را با سلاحهای شیمیائی میشکستند، بلکه از طیف گستردهای از این سلاحها علیه شهروندان غیرنظامی نیز استفاده میکردند. از سال ۱۳۶۳ استفاده گسترده عراق از گاز اعصاب، گاز تاولزا و گازهای عامل خون آغاز شد. تنها در یکی از موارد استفاده عراق از این قبیل سلاحها علیه شهروندان عراقی حامی ایران در اسفند ۱۳۶۶، متجاوز از ۵۰۰۰ نفر غیرنظامی کشته و ۷۰۰۰ نفر دیگر مجروح شدند. در مجموع عراق در ۳۷۸ مورد حمله شیمیایی در طول هشت سال جنگ با ایران، موجب کشته و زخمی شدن بیش از ۵۰۰۰۰ نفر شد.
در حالی که تجهیزات و مواد مورد نیاز برای تولید سلاحهای شیمیایی عراق به وسیله اروپای غربی، شوروی و ایالات متحده تامین میشد و در اختیار این کشور قرار میگرفت، سخنگوی وزارت امور خارجه دولت ایالات متحده از استفاده عراق از این جنگافزارها «ابراز تاسف» میکرد.
مواد اولیه و تجهیزات تولید از منابع مختلفی تأمین شدند. دولت عراق توان بومی گستردهای برای ساخت سلاح داشت. علائم موجود روی بقایای بسیاری از بمبهایی که در حلبچه پیدا شدهاند، نشان میدهد که ساخت اتحاد شوروی سابق بودهاند. دادههای موجود از مشارکت ۸۵ شرکت آلمانی، ۱۹ شرکت فرانسوی، ۱۸ شرکت بریتانیایی و ۱۸ شرکت آمریکایی حکایت دارند
در نقطه مقابل، یک پژوهش سازمان ملل نشان داد که هیچ گزارش معتبری که نشان دهد ایران نیز در طول این جنگ سلاحهای شیمیائی را به کار گرفته باشد وجود ندارد. بنابراین هرگونه اتهام در این مورد بر ضد ایران صرفاً در حد ادعا باقیماند.
مناطق و شهرهایی که عراق بر روی آنها بمبهای شیمیایی انداخت:
مناطق عملیاتی شمال غرب (عملیات والفجر ۲)، روستاهای مجاور و حاج عمران
مریوان
بانه و روستاهای مجاور
پیرانشهر
نودشه
سردشت
طلائیه
جزایر مجنون
جنگ شهرها
حمله عراق به مناطق مسکونی و غیر نظامی از روز سوم جنگ شروع شد. مردم اهواز در ۲ مهر ۱۳۵۹ شاهد بمباران هوایی خانههایشان بودند. اهالی دزفول نیز که در طول جنگ بارها شاهد بمباران و موشک باران شهرشان بودند، اولین بار در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۵۹ مورد هجوم ۴ فروند میگ عراقی واقع شدند. در این حمله ۷۰ نفر ساکنان شهر کشته و ۳۰۰ نفر زخمی و خسارات فراوانی به تاسیسات شهری وارد شد. با اینحال نیروهای نظامی ایران تا خرداد ۱۳۶۳ از بمباران مناطق مسکونی عراق خودداری کردند. شورای امنیت که طی سه سال گذشته موضع سکوت داشت، برای نخستینبار تنها چند روز بعد و در یکم تیر ۱۳۶۳ از طرفین درخواست کرد تا از بمباران مناطق غیرنظامی دست بردارند. با این حال عراق همچنان به بمباران شهرهای بزرگ ایران ادامه داد.
در زمستان ۱۳۶۵ جنگ شهرها توسط عراق وارد مرحله جدیدی شد. در این دوره که ۲۲ روز به طول انجامید، بیش از ۳۰۰۰ ایرانی غیرنظامی کشته و بیش از ۱۱۰۰۰ نفر مجروح شدند. عراق در طول این مدت اهدافی مانند مدارس و بیمارستانها را هدف موشکهای خود قرار داده بود. ولی مهمترین دوره جنگ شهرها از دهم اسفند ۱۳۶۶ تا یازدهم اردیبهشت ۱۳۶۷ به طول انجامید و طی آن بیش از ۱۲ هزار غیرنظامی شامل کودکان و سالخوردگان کشته و متجاوز از ۵۳ هزارنفر مجروح شدند. عراق آغازگر تمامی دورههای جنگ شهرها بود.
راهیان نور
راهیان نور نامی است برای گروه بزرگی از کاروانهای سیاحتی - مذهبی در ایران که به بازدید از مناطق جنگی بازمانده از جنگ ایران و عراق در غرب و جنوب غربی این کشور میپردازند. بیشتر این کاروانها همزمان با تعطیلات نوروزی و نیز تعطیلات تابستانی، برای مناطق غرب کشور، فعال میشوند و مناطق مرزی استان خوزستان به ویژه منطقه شلمچه از مقصدهای پرطرفدار این گروههاست. همچنین به سمت یادمان شهدای شوش نیز سفر میکنند.
بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سازمان دهنده و متولی اصلی اردوهای سراسری «راهیان نور» است که هر ساله گروههایی از مردم مناطق مختلف ایران را برای بازدید از مناطق جنگی غرب و جنوب غربی این کشور، به استانهای هممرز با عراق میبرد.
حوادث
۲۵ اسفند ۱۳۸۶ - در اثر تصادف یک دستگاه اتوبوس کاروان راهیان نور در استان خوزستان بیست و دو نفر کشته شدند. این اتوبوس که حامل دانشجویان پسر دانشگاه علمی - کاربردی غیرانتفاعی خیام مشهد بود در محور اندیمشک به خرم آباد با یک دستگاه تانکر سوخت برخورد کرد و آتش گرفت. در این حادثه، ۲۲ سرنشین اتوبوس در شعلههای آتش کشته شدند و هفت نفر دیگر نیز زخمی شدند.
۶ فروردین ۱۳۸۷ - واژگونی یک دستگاه اتوبوس در استان خوزستان موجب مرگ بیست و هفت نفر شد. این اتوبوس که حامل فرهنگیان استان چهارمحال و بختیاری بود در محور شهرکرد به ایذه به دلیل سرعت زیاد و برخورد با گاردریل جاده کنترل خود را از دست داد و واژگون شد. در این سانحه ۲۷ نفر کشته و ۱۳ تن نیز زخمی شدند.
۸ فروردین ۱۳۸۷ - اتوبوس حامل کاروان راهیان نور در استان خوزستان مورد حمله مسلح افراد ناشناس قرار گرفت. این اتوبوس شامگاه پنجشنبه ۸ فروردین در حالی که عازم منطقه دهلاویه بود، در جاده اهواز به سوسنگرد مورد حمله افراد مسلح ناشناس قرار گرفت. در این حادثه، دو نفر از سرنشینان اتوبوس، در اثر اصابت گلوله زخمی شدند.
۱۵ بهمن ۱۳۹۰ - عصر روز شنبه تصادف اتوبوس دانش آموزان دختر استان خراسان رضوی در حوالی بروجرد، منجر به کشته شدن ۳ دانش آموز و جراحت شدید ۱۳ نفر از دانش آموزان و مربیان و مسئولین این اتوبوس شد.
۱۶ بهمن ۱۳۹۰ - صبح روز یکشنبه اتوبوس دانش آموزان دختر اردبیل در نزدیکی پل دختر استان لرستان واژگون شد و چهار نفر به شدت مجروح شدند.
۲۸ مهر ۱۳۹۱ - واژگونی یک اتوبوس در مسیر اهواز - بروجن، ۲۱ کشته بر جا گذاشت. یک اتوبوس اسکانیا که از اهواز به سمت بروجن در حال حرکت بود در کیلومتر ۱۸۵ لردگان به دهدز، به دلیل تخطی از سرعت مجاز از مسیر خارج و واژگون شد. در این حادثه ۲۱ نفر در دم کشته و ۲۳ نفر مجروح شدند.
۱ آذر ۱۳۹۱ - اتوبوس راهیان نور دانش آموزان سیستان و بلوچستانی در محور شیراز به گچساران واژگون شد. این اتوبوس که حامل دانش آموزان دختر مقطع دوم دبیرستان شهر نیکشهر استان سیستان و بلوچستان به سمت مناطق عملیاتی جنوب بود، در منطقه "خان احمد" در ۳۰کیلومتری شهر گچساران دچار حادثه شد. بر اثر این حادثه ۱۴ نفر زخمی شدند. از ۱۴ مصدوم این حادثه یک تن راننده اتوبوس، سرپرست کاروان و ۱۲ تن دیگر دانشآموزان بودند که دو مصدوم سرپایی درمان و مرخص شدند و حال دو مصدوم دیگر نیز وخیم است.
5 فروردین 1393 ساعت 14 روز سه شنبه یک دستگاه اتوبوس حامل راهیان نور که از زرند کرمان برای بازدید از مناطق جنگی عازم خوزستان بود در 15 کیلومتری خط مرزی طلائیه استان خوزستان در جاده فرعی دچار واژگونی شد. در حالی که برخی رسانه ها کشته شدگان حادثه را دانش آموزان پسر اعلام کرده اند، مسوولان وزارت آموزش و پرورش در تماس خبرنگار خبرگزاری دانا، اعلام کردند که این اتوبوس از کاروان راهیان نور دانش آموزی نبوده است.
هفته دفاع مقدس
هفته دفاع مقدس در تقویم جمهوری اسلامی ایران به هفته آغازین جنگ ایران و عراق اطلاق میشود و از ۳۱ شهریور تا ۷ مهر ادامه دارد.
وجه تسمیه
درباره علت نامگذاری هفته اول جنگ به عنوان دفاع مقدس وبگاه ساجد (وبگاه رسمی دفاع مقدس میگوید)
هر چند شروع جنگ تلخ بود. اما این تلخی شیرینی را به این مردم هدیه داد که در حالت عادی برای رسیدن به آنها باید قرنها تلاش کرد.
برپایه فرمایش حضرت امام خمینی قدس سره که فرموند جنگ تا پایان رفع فتنه بنابراین ما نمی توانیم پایانی برای جنگ (دفاع مقدس)تصور کنیم.امام فرموند جنگ نعمت است.آثار این برکت نعمت شیرنیی آن همان آغاز جنگ (دفاع مقدس) است نه با پذیرش قعطنامه.
چرا که علیرغم پیروزی قاطع رزمندگان اسلام(جمهوری اسلامی ایران)این پیروزی به ذائقه رزمندگان اسلام وملت ایران خوش وشیرین نیامد. زیرا حضرت امام خمینی(ره) پذیرش قعطنامه را به جام زهر و تلختر از آن تعبیر کردند.
البته دست آورد برجسته دفاع مقدس خودباوری و اعتماد به نفس بالایی در مردم بود که حاصل حفظ تمامیت کشور در صحنه نزاع نظامی بوده است. کشوری که در دو سده اخیر یعنی حداقل پس از سلطنت فتحعلیشاه تا جنگ عراق با ایران تقریبا یک میلیون متر مربع از اراضی خود را از دست داده است.
نوشیدن جام زهر
نوشیدن جام زهر یا نوشیدن کاسهٔ زهر یا نوشیدن زهر اصطلاحی است که سید روحالله خمینی (رهبر ایران در آن زمان) در پیام خود به ملت ایران در ۲۹ تیر ۱۳۶۷ دربارهٔ پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت منتشر کرد و قبول کردن این قطعنامه را با این عبارت توصیف نمود.
پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران و پایان جنگ هشت ساله میان ایران و عراق، در شرایطی که تبلیغات رسمی حکومت برای ادامه جنگ با شعار «جنگ جنگ تا رفع فتنه از جهان» ادامه داشت کار آسانی برای آیت الله خمینی و طرفدارانش نبود.
این عبارت امروزه دربارهٔ وضعیت سیاسی فعلی ایران در جهان نیز به کار گرفته میشود
پیام روحالله خمینی
در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۶۷ و در سالگرد کشتار خونین مکه، روحالله خمینی پیامی خطاب به ملت ایران صادر کرد.
… و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم؛ ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلًا خودداری میکنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم... خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزهاند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانوادههای معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیدهام، و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری میکنم…
تاریخچه
نقدهای بسیاری دربارهٔ قبول کردن قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت توسط روحالله خمینی تا کنون بیان شدهاست که افراد مختلفی را در خوراندن یا نوشاندن جام زهر به روحالله خمینی مسئول میدانند. با این حال در روزهای اخیر برخی خبرگزاریهای ایران نظیر خبرگزاری مهر، ایسنا و فارس گزارشها و گفتوگوهایی درباره پذیرش قطعنامه ۵۹۸ منتشر کردهاند که برخلاف سالهای گذشته پررنگتر و برجستهتر بوده و نگاه غالب به این مساله مثبت و همگی آن را یک اقدام «موفقیت آمیز» و «پیروزمندانه» که «کشور را نجات داد» تلقی کردهاند.
از سوی برخی از محافظه کاران منتقد اکبر هاشمی رفسنجانی، در مورد نقش وی در پایان دادن به جنگ با عراق عنوان شدهاست. این منتقدان، مدعی آمادگی ایران برای ادامه جنگ بعد از سال ۱۳۶۷ هستند و کسانی چون اکبر هاشمی رفسنجانی جانشین فرمانده کل قوا در زمان جنگ و میرحسین موسوی نخست وزیر دوران آیت الله خمینی را متهم میکنند که رهبر سابق ایران را وادار کردهاند تا آتشبس با عراق را بپذیرد.
هاشمی رفسنجانی به انتقاد شدید از افرادی پرداخته که به دنبال «مقصر تراشی برای پایان جنگ» و یافتن «مقصران خوراندن جام زهر» به آیت الله خمینی هستند و گفت «امروز پس از گذشت سالها از دفاع مقدس، کسانی که از راه دور دستی بر آتش دارند و در آن دوران خوف حضور داشتند، به زبان آمده و مدعی پیدا کردن مقصران خوراندن جام زهر به حضرت امام هستند.» به گفته اکبر هاشمی رفسنجانی، تصمیم به پایان جنگ با عراق با اجماع مقامهای اصلی حکومت ایران، شامل فرماندهان نظامی و مسئولان ارشد قوای سهگانه (از جمله رئیس جمهور وقت، سید علی خامنهای) صورت گرفتهاست.
در وبگاه هاشمی رفسنجانی به نقل از سید علی خامنهای آمدهاست
یک روز بندهٔ صالح خدا، آن انسان بزرگ و مخلص که هیچچیز را برای خودش نمیخواست و همهٔ کارها را برای خدا میکرد و همه چیز را برای او میخواست، درقضیهٔ قطعنامه گفت: کاسهٔ زهر را نوشیدم. این تلخی را او تحمل کرد؛ ولی خدای متعال به آن بندهٔ صالح عوض داد و هنوز دو سال و اندی نگذشته کاسهٔ شهد و شیرینی پیروزی را به ملتش چشاند و کامشان را شیرین کرد.
بنابر گفته بی بی سی، سایت دفتر نشر آثار آیت الله خامنهای ضمن دفاع از پذیرش قطعنامه آتشبس توسط رهبر سابق ایران، تاکید داشت کسانی که در برداشت خود از این اقدام «تعجیل میکنند، سخت در اشتباهند.»
این سایت، در مطلبی به نوشته محی الدین حائری شیرازی، امام جمعه سابق شیراز، با تاکید بر اینکه «امتحان امت در مساله اطاعت از امامت جزو مقدمات ظهور است»، صلح با عراق را «پیروزی» دانست و نوشت: «امام راحل مثل امام مجتبی علیهالسلام جام زهر را نوشید و با صدام صلح کرد.»
کاربرد سیاسی امروزه
از عبارت نوشیدن جام زهر در ادبیات سیاسی ایران بسیار استفاده میگردد. بحث در مورد تحولات منتهی به پذیرش آتشبس توسط آیت الله سید روحالله خمینی، که توسط وی "نوشیدن جام زهر" توصیف شد، به موازات افزایش فشارهای بینالمللی بر ایران بر سر برنامه هستهای ایران، در سطح نشریات ایران بالا گرفتهاست. و عبارت «جام زهر هستهای» نیز به کار میرود.
برای مثال محمد نوریزاد روزنامهنگار و مستندساز منتقد حکومت در نامه سرگشادهای از آیتالله سید علی خامنهای خواستهاست اگر برای بهبود شرایط خواهان «نوشیدن جام زهر» نیست این کار را به «مجلس گوش به فرمان» ایران واگذار کند.
به نوشتهٔ «بازتاب»، در طیفی نظیر الله کرم و سراج معتقدند شرایط به آن اندازه خطرناک و غیرقابل مدیریت نیست که نیاز به نوشیدن جام زهر باشد و این طیف در فضای رسانهای ابراز میکنند که برخی در جریان موسوم به انحرافی قصد دارند با بزرگنمایی اثرات تحریم بر اقتصاد کشور، رهبر را به نوشیدن جام زهر و عقب نشینی در پرونده هستهای وادار کنند.
بازتاب در ادامه مینویسد دیدگاه سومی نیز وجود دارد که تهدیدات بیرونی علیه جمهوری اسلامی را فراتر از پرونده برنامه هستهای ایران دانسته و معتقد است برای عبور از این تهدیدات، تعلیق هستهای (و به تعبیر این طیف نوشیدن جام زهر کفایت نمیکند) و نیازمند راهبرد بسیار جامعتری است.
اصطلاح نوشیدن جام زهر امروزه در متون سیاسی به مفهوم قبول مسائل دشوار سیاسی و بر خلافِ اعتقاد گفته میشود.
ایران سرانجام در بهار ۱۳۶۴ در عملیات دیگری موفق شد به بخشی از اهداف عملیات رمضان برسد و ارتباط عراق را با خلیج فارس قطع کند. در این عملیات که به شکلی گمراهکننده ابتدا رو به سمت شمال بصره انجام شد، ایران موفق شد شبه جزیره فاو را به طور کامل تصرف کرده و ارتباط بندر نفتی-نظامی امالقصر عراق را برای مدت بیش از دو سال با خلیج فارس قطع کند. این پیروزی در شرایطی به دست آمد که عراق بار دیگر از سلاحهای شیمیایی برای ضدحمله استفاده کرد. همزمان یک خط لوله میان عراق و عربستان احداث شد تا نیازی به عبور نفتکشها در خلیج فارس و در تیررس نیروهای ایران نباشد.
در زمستان ۱۳۶۵ نیروهای ایران به نزدیک بصره رسیدند. با افزایش احتمال سقوط بصره و پدیدآمدن این باور که موازنه نظامی به نفع ایران در حال تغییر است، خاویر پرز دکوئیار اعلام کرد که اعضای شورای امنیت برای پایان دادن به جنگ مصمم هستند. مذاکرات برای تهیه پیش نویس قطعنامه ۵۹۸ به سرعت آغاز شد. پس از آن که در بهار ۱۳۶۶ ایران موفقیتهای دیگری در جبهه شمال و در منطقه سلیمانیه به دستآورد سرانجام قطعنامه ۵۹۸ در ۲۹ تیر ۱۳۶۶ به تصویب رسید.
ورود آمریکا به جنگ و قبول قطعنامه از سوی ایران
صدور قطعنامه ۵۹۸ در ایران بحثهای چالش برانگیزی را برانگیخت. این قطعنامه درباره آغاز کننده جنگ و چرایی وقوع آن ساکت بود. قطعنامه بیش از حد یک جانبه و به سود عراق و همراه با اعمال نظر ایالات متحده بود. در مورد مسئله تعیین متجاوز و مقصر، قطعنامه به سادگی گفته بود:
دبیر کل سازمان ملل، در راستای شناسایی متجاوز اختیارات لازم را به یک هیئت بیطرف خواهد داد تا پس از تحقیق درباره مسئول واقعی جنگ، گزارش خود را در اسرع وقت به شورای امنیت ارائه کنند.
واکنش ایران به این قطعنامه این بود که آن را نه قبول و نه رد کرد. ایران خواستار آن بود که عراق به روشنی به عنوان متجاوز شناخته شده و این خواسته را بارها و بارها اعلام کرده بود. خواستهای که هربار توسط سازمان ملل رد میشد. در طول یک سالی که از تصویب قطعنامه تا پذیرش آن توسط ایران گذشت، ایران تحت فشار خارجی زیادی برای قبول آن قرار داشت.
رونالد ریگان در ۳۱ شهریور ۱۳۶۶ در سخنرانی خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد، ایران را رسماً تهدید کرد که اگر به قطعنامه ۵۹۸ پاسخ منفی بدهد، چارهای جز یک «اقدام عملی» باقی نمیماند. اندکی بعد ایالات متحده به عنوان متحد عراق وارد جنگ با ایران شد. در ۳۰ فروردین ۱۳۶۷ ایالات متحده به نفتکشها و سکوهای نفتی غیرنظامی ایران در خلیج فارس حمله کرد. تنها دو روز پیش از آن و در روزهای ۲۸ و ۲۹ فروردین، عراق برای بازپس گیری شبه جزیره فاو شروع به بمباران شیمیائی و بهکارگیری آتش بسیار سنگین توپخانه علیه مواضع ایران نموده بود. در جریان این حمله بالگردهای آمریکایی به نفع نیروهای عراقی مستقیماً وارد جنگ با ایران در فاو شدند. روشن بود که ایران توان جنگیدن مستقیم و همزمان با دو ارتش ایالات متحده و عراق را نداشت. بنابراین شبه جزیره فاو دوباره به دست عراق افتاد.
در ۱۲ تیر ۱۳۶۷ ناو آمریکایی یواساس وینسنس یک هواپیمای غیرنظامی ایرباس مسافری ایران را در آبهای خلیج فارس مورد اصابت موشک خود قرار داد و تمامی ۲۹۰ مسافر آن را کشت. با این حمله ایالات متحده مشخص کرد که مایل است به طور مستقیم وارد جنگ با ایران شود. این حمله تنها دو هفته پیش از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران صورت گرفت.
از بعد داخلی نیز دولت ایران تحت فشار زیادی بود. در داخل کشور زمزمههای مخالفت با جنگ آغاز شده بود و فشارهای اقتصادی بر دولت افزایش یافته بود. درآمد نفتی کشور از ۱۵ میلیارد دلار به کمتر از ۶ میلیارد دلار کاهش یافته بود و وضعیت اقتصادی کشور در بدترین حالت خود بود. سرانجام محسن رضایی طی نامهای به روحالله خمینی، فهرستی از نیازهای مضاعف نیروهای نظامی ایران برای ادامه جنگ در ۵ سال آینده را ارائه داد.
... تا پنج سال دیگر ما هیچ پیروزی نداریم. ممکن است در صورت داشتن وسائلی که در طول پنج سال به دست میآوریم قدرت عملیات انهدامی یا مقابله به مثل را داشته باشیم و بعد از پایان سال ۱۳۷۱ اگر ما دارای ۳۵۰ تیپ پیاده و ۲۵۰۰ تانک و ۳۰۰۰ قبضه توپ و ۳۰۰ هواپیمای جنگی و ۳۰۰ هلیکوپتر باشیم و قدرت ساخت مقدار قابل توجهی از سلاحهای لیزری و اتمی که از ضرورتهای جنگ در آن موقع است را داشته باشیم، میتوان گفت به امید خدا بتوانیم عملیات آفندی انجام دهیم....
با این وجود فرمانده سپاه پاسداران در ادامه همین نامه بر لزوم ادامه جنگ تاکید کرد. ولی میرحسین موسوی ضمن رد خواستههای سپاه اعلام کرد که دولت ظرفیت اختصاص حتی یک دلار دیگر برای تهیه چنین فهرستی ندارد. بنابراین ایران در روز ۲۷ تیر ۱۳۶۷ قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت را پذیرفت. روحالله خمینی درباره تصمیم به پذیرش این قطعنامه گفت:
قبول این مسئله برای من از زهر کشنده تر است، ولی راضی به رضای خدایم و برای رضایت او این جرعه را نوشیدم.
آتشبس
یک هفته پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران، حدود ۵۰۰۰ نیروی سازمان مجاهدین خلق با مقادیری تجهیزات جنگی در محور غرب و از طریق شهرهای مهران و اسلامآباد غرب در عملیاتی با عنوان فروغ جاویدان به ایران حمله کردند. هدف این عملیات تسخیر تهران در ۳۳ ساعت بود و مسعود رجوی فرماندهی عملیات را برعهده داشت. عملیات پاتک ایران عملیات مرصاد نام داشت و طی آن مجاهدین در کمین قرار گرفتند و شکست خوردند. به گفته هاشمی رفسنجانی:«اینها توی کیسه آمدند و ما در کیسه را بستیم.» ۱۰ روز پس از این شکست، آتشبس در سراسر مرزهای ایران و عراق برقرار شد.
پس از آتشبس
ایران و عراق در سال ۱۳۶۹ و پیش از حمله عراق به کویت، توافق صلح رسمی امضا کردند و روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفتند. از همان زمان کار تبادل اسرای جنگی دو طرف آغاز شد. در پایان جنگ ۸ ساله حدود ۴۰۰۰۰ ایرانی در عراق اسیر بودند. در مقابل ایران نیز حدود ۷۰۰۰۰ اسیر عراقی دراختیار داشت. کار مبادله اسرای دو طرف تا اسفند ۱۳۸۱ به طول انجامید.
غرامت جنگی
در سال ۱۹۹۱ خاویر پرز دکوئیار (دبیرکل وقت سازمان ملل متحد) رسماً بر اساس نظر گروه ناظر نظامی سازمان ملل متحد، عراق را آغازگر جنگ معرفی کرده و از خواسته ایران برای دریافت غرامت جنگی پشتیبانی کرد. خسارات وارده به ایران در طول جنگ ۸ ساله ۹۷ میلیارد دلار برآورد شد. در حالی که فقط خسارات مستقیم وارده به کویت توسط عراق در جنگ اول خلیج فارس ۲۴۰ میلیارد دلار برآورد شده بود.
در شهریور ۱۳۸۹، کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی با تهیه طرحی دولت را ملزم به پیگیری اخذ غرامتهای جنگ کردهاست. ولی تا به حال دولت محمود احمدی نژاد برای پیشبرد این مقصود هیچ عملی انجام ندادهاست، گفته میشود اختلافات بین دولت و مجلس باعث عدم واکنش دولت به این طرح است.
میانجیگریهای بینالمللی
از نخستین روز آغاز جنگ، کورت والدهایم دبیرکل سازمان ملل متحد از طرفین خواست که تلاش خود را برای حل اختلافات به کار بگیرند. نخستین بیانیه شورای امنیت در زمینه این جنگ، فقط از دو طرف خواسته بود که از هرگونه اقدام نظامی خودداری کنند. در این بیانه حتی از عراق خواسته نشده بود که به پشت مرزهای دو کشور باز گردد. شش روز بعد و در ۶ مهرماه ۱۳۵۹ قطعنامه ۴۷۹ شورای امنیت در خصوص جنگ ایران و عراق صادر شد و باز هم بدون اشاره به تجاوز عراق به خاک ایران و فقط با ذکر عبارت «وضعیت میان ایران و عراق» از دو کشور خواسته شد که از توسل به زور خودداری کنند. عراق بلافاصله این قطعنامه را پذیرفت ولی ایران اعلام کرد تا پیش از خروج نیروهای عراق از خاک ایران، این قطعنامه را نمیپذیرد.
پس از آن نیز تا پیش از صدور قطعنامه ۵۹۸، شورای امنیت بیانیهها و قطعنامههای متعددی درباره جنگ ایران و عراق صادر کرد. نخستین قطعنامهای که در آن از دو کشور خواسته شده بود به پشت مرزهای خود بازگردند، قطعنامه ۵۱۴ بود که در ۲۱ تیرماه ۱۳۶۱ و اندکی پس از بازپس گیری خرمشهر از عراق صادر شد. در قطعنامه ۵۴۰ به جای واژه خلیج فارس از واژه «خلیج» استفاده شد که موجب اعتراض ایران شد. در زمستان ۱۳۶۴ و ۱۵ روز پس از حمله ایران و تصرف شبه جزیره فاو شورای امنیت قطعنامه ۵۸۲ را صادر کرد. در قطعنامه ۵۸۸ که در مهر ۱۳۶۵ صادر شد و بر اجرای قطعنامه ۵۸۲ تاکید داشت، همچنان از عبارت «وضعیت میان ایران و عراق» استفاده شده بود. ، فصل مشترک همه قطعنامههای شورای امنیت تا پیش از قطعنامه ۵۹۸ این بود که در هیچیک از آنها به سه عنصر «آغازگر جنگ»، «کشور متجاوز» و ««چگونگی تنبیه متجاوز» اشارهای نشده بود. عراق همه قطعنامههای سازمان ملل را پذیرفت و یا آمادگی خود را برای پذیرش آن اعلام کرد. ولی ایران تنها قطعنامه ۵۹۸ را پس از یک سال از صدور پذیرفت.
سایر فعالیتها برای برقراری صلح
علاوه بر شورای امنیت و سازمان ملل متحد، مجامع، کشورها و افراد دیگری نیز در مقاطعی از جنگ هشت ساله، تلاش کردند تا نقش میانجی صلح را داشته باشند. ولی هیچ یک از این تلاشها به نتیجه نرسید. یکی از مهمترین این تلاشها تشکیل کمیته حسن نیّت مرکب از نمایندگان دولتهای کوبا، یوگسلاوی، الجزایر، زامبیا، هند، پاکستان و سازمان ساف توسط جنبش عدم تعهد بود. سازمان کنفرانس اسلامی، شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه عرب و اتحادیه اقتصادی اروپا نیز از دیگر مجامعی بودند که در مقاطعی تلاشهایی برای برقراری آتشبس و عقب نشینی نیروهای دو کشور به پشت مرزها انجام داد.
موضع سایر کشورها
از بعد تاریخی، جنگ ایران و عراق در اواخر جنگ سرد و در دور دوم آن رخ داد. بیشتر سالهای جنگ در دوره ریاست جمهوری رونالد ریگان سپری شد. در آن زمان دو دیدگاه اصلی در میان نظریه پردازان سیاسی آمریکا درباره ایران وجود داشت. دیدگاه نخست آن بود که ایران پس از سقوط شاه «ازدست رفته» است و باید به هر روش ممکن آن را بازگرداند. دیدگاه دوم این بود که در میان اداره کنندگان ایران، علایق غرب گرایانه بیش از علایق چپ گرایانه مشاهده میشود. در طول هشت سال بعد، موضع ایالات متحده در قبال ایران و جنگ را به تناوب به قدرت گرفتن یکی از این دو دیدگاه بستگی داشت.
در این میان با آغاز جنگ، شوروی برای مدتی حمایت تسلیحاتی خود از عراق را متوقف کرد. ولی به زودی به این فکر افتاد که با از سر گیری کمک تسلیحاتی به عراق، میتواند دوباره این کشور را به سوی خود جذب کند. از سوی دیگر شوروی به پول نقدی که عراق از فروش نفت خود به دست میآورد نیاز داشت. بنابراین دلایل اقتصادی مهمی در روابط شوروی با عراق در طول جنگ وجود داشت. از سوی دیگر اگرچه در اوایل جنگ روابط ایران و شوروی توام با احترام بود ولی مسائلی مانند اشغال افغانستان توسط شوروی و دستگیری اعضای حزب توده توسط ایران گاهی باعث سردی روابط دو کشور بود. روشن است که ایران از روابط خوب میان شوروی و عراق نیز راضی نبود و شوروی نیز نگران قدرت گرفتن شیعیان عراق بود که توسط ایران حمایت میشدند. با اینحال شوروی تلاش میکرد با بازگذاشتن درهای تجارت و ترانزیت کالا از طریق ایران، این کشور را راضی نگه دارد.
در سالهای اول شوروی با اعلام موضع بیطرفی از فروش مستقیم سلاح و جنگافزار به عراق خودداری میکرد، ولی اجازه میداد تا اردن اسلحه مورد نیاز عراق را خریداری و به دست عراق برساند. اردن این نقش خریدار ظاهری را در خریدهای مهم تسلیحاتی از چین، اسپانیا، بریتانیا و ایالات متحده نیز ایفا میکرد. ولی نقش اردن در جنگ ایران و عراق به همینجا خاتمه نمییافت. تمامی بنادر و فرودگاهها و سرزمین اردن بر روی کالاهای صادراتی و وارداتی به عراق باز بود. بندر عقبه در دریای سرخ در اختیار عراق بود تا کالاهای خود را صادر کند. ملک حسین نیز همزمان به پایتختهای مختلف جهان سفر میکرد تا موضع عراق را درباره جنگ تشریح کند.
رویدادهای سال ۱۳۵۸ و سیاست صدور انقلاب اسلامی و اقدامات آشکار و پنهان در منطقه زمینهای شد تا دو کشور عراق و عربستان سعودی به یکدیگر بیش تر نزدیک شوند و یک سال قبل از شروع جنگ در پیمان امنیت متقابل بین دو کشور امضاء گردید. در واقع عربستان سعودی در کنار ایالات متحده تمامی تلاش خود را به کار بست تا جلوی برتری و پیروزی ایران در جنگ را بگیرد. پادشاه عربستان تنها سه روز پس از آغاز جنگ در تماسی تلفنی حمایت کامل کشورش از عراق را به صدام ابلاغ کرد. در طول سالهای جنگ نیز عربستان در تامین جنگافزار مورد نیاز برای عراق همکاری مینمود.
در میان کشورهای عربی، نقش مصر نیز در حمایت از عراق قابل ملاحظه بود. مصر نهتنها در طول جنگ به عراق اسلحه میفروخت، بلکه کمبود نیروی انسانی خلبان عراق را نیز با اعزام خلبانان مصری به جبهه جنگ عراق با ایران جبران میکرد. علاوه بر آن، این مصر در معامله خرید تسلیحات نظامی جدید برای عراق، از جمله هواپیماهای پیشرفته سوپر اتاندارد از فرانسه نقش داشت. در طول جنگ، کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس مانند کویت و عربستان سعودی و در وهله بعد امارات متحده عربی و عمان، آشکارا در سمت عراق بودند. بیشتر این حمایتها در قالب کمکهای مستقیم و غیرمستقیم مالی صورت میگرفت. با تصمیم کویت و عربستان، درآمد حاصل از فروش نفت در منطقه بیطرف خفجه میان این دو کشور به عراق اختصاص یافته بود. اگرچه موضع رسمی این کشورها بیطرفی در جنگ میان ایران و عراق بود، ولی برخی از این کشورها به سادگی سرزمین خود را در اختیار عراق میگذاشتند تا از آن برای حمله به ایران استفاده کند. از دید اعراب، رهبران ایران به وضوح اعلام کرده بودند که قصد صادر کردن انقلاب خود را به کشورهای دارای اسلام آمریکایی دارند و بیشتر اعراب مایل نبودند انقلاب ایران به کشور آنان صادر شود.
هماهنگ با کشورهای عربی، ابرقدرتها نیز نهتنها هیچگاه حمله عراق به ایران را محکوم نکردند بلکه حتی تا سالها حاضر به محکوم کردن جنایات جنگی عراق نیز نشدند. برای نمونه با آنکه دولت ریگان دستکم از سال ۱۹۸۳ در مورد استفاده عراق از جنگافزارهای شیمیایی اطمینان داشت، ولی چشم خود را بر روی استفادههای مکرر بعدی عراق از گازهای شیمیایی بسته بود. چرا که به عقیده ریگان استفاده عراق از جنگافزارهای شیمیایی علیه هزاران رزمنده ایرانی، خطری به مراتب کمتر از سیاست صدور انقلاب از سوی ایران داشت.
در میان کشورهای عربی نخستین کشور حامی ایران از سال ۱۹۸۲، سوریه بود. در سال ۱۹۸۵ لیبی نیز با ایران یک پیمان استراتژیک منعقد کرد. به غیر از این دو کشور ایران متحد اصلی دیگری در منطقه نداشت. ترکیه روابط گستردهای با هردو کشور ایران و عراق داشت و الجزایر موضع بیطرف داشت. سایر کشورهای منطقه شامل بحرین، مصر، اردن، کویت، مراکش، عمان، قطر، عربستان سعودی، تونس، امارات و یمن یا موضع دشمنی با ایران و دوستی با عراق داشتند، یا از عراق حمایت مالی میکردند و یا فقط طرفدار مواضع عراق بودند.
در طول جنگ ایران و عراق، ایران و اسرائیل روابط غیر رسمی، راهبردی محدود ولی مخفیانهای با یکدیگر داشتند. با این وجود، اسرائیل در راستای «سیاست موازنه قوا» در جنگ ایران و عراق از نبرد فرسایشی دو دشمن سرسختش استقبال میکرد و مواضعی علیه هر دو طرف جنگ داشت.
اسرائیل در ماجرای ایران کنترا به ایران مخفیانه اسلحه میفروخت و کار ناتمام نیروی هوایی ایران در نابودسازی نیروگاه اتمی اوسیراک در «عملیات شمشیر سوزان» را با حمله هوایی به نیروگاه اتمی اوسیراک عراق در «عملیات اپرا» و نابودی برنامه اتمی عراق، تمام کرد.
تحلیل جنگ
جنگ ایران و عراق، طولانیترین جنگ متعارف کلاسیک در قرن بیستم بود. (جنگ ۱۵ ساله ویتنام متعارف و کلاسیک محسوب نمیشود) از بسیاری از جهات این جنگ خصوصیتهای منحصربهفرد و مخصوص به خود را داشت. این جنگ برخلاف جنگ هند و پاکستان یا جنگ اعراب و اسرائیل، یک برخورد شدید و کوتاه مدت نبود. در این جنگ، برخوردی میان آمریکا و شوروی به عنوان دو ابرقدرت روز دنیا وجود نداشت و این دو هریک طرفدار یکی از طرفین نبودند. در جنگ ایران و عراق برخلاف جنگ جهانی دوم درگیری نظامی محدود به منطقه خاصی از دنیا بود. جنگ ایران و عراق نبردی بر سر خاک (مانند آنچه همزمان در جزایر فالکلند میان آرژانتین و بریتانیا درجریان بود) نبود. و سرانجام بر خلاف جنگ کره، جنگ بر سر سرمایهداری و سوسیالیسم نیز نبود.
در پایان این تراژدی انسانی هشت ساله میان ایران و عراق، تغییر عمدهای در ترکیب دو کشور بهوجود نیامدهبود. در پایان جنگ و در سال ۱۹۸۸ رهبران دو کشور (روحالله خمینی و صدام تکریتی) همان کسانی بودند که هشت سال پیش نیز زمام امور را به دست داشتند و مرزهای دو کشور همان مرزهایی بود که هشت سال قبل هم بر آنها توافق وجود داشت.
تحلیل نظامی جنگ
یکی از بزرگترین اشتباهات استراتژیک عراق برای آغاز کردن طولانیترین و خونینترین جنگ پس از جنگ جهانی دوم، ارزیابی نادرست از میزان توان دفاعی ایران پیش از تجاوز آن کشور به ایران بود. اهداف سیاست خارجی عراق برای آغاز جنگ سیادت و رهبری بر اعراب بود. رایجترین توضیح برای ناکامی عراق این است که این هدف جاهطلبانه با استراتژی جنگی عراق که تهاجم به خاک ایران بود تناسبی نداشت. شکست عراق در دستیابی به یک پیروزی قاطع و سریع نشان میدهد که شکاف بزرگی میان اهداف بلندپروازانه صدام حسین و محدودیتهای نظامی این کشور وجود داشتهاست. به بیان دیگر اشتباه عراق این بود که «لقمهای بسیار بزرگتر» از دهانش برداشته بود.
علیرغم مشکلات سازماندهی و هماهنگی، نیروی هوایی ایران در همان ابتدای جنگ به حکومت عراق نشان داد که نمیتواند منتظر یک پیروزی سریع و ارزان باشد. خلبانان ایرانی تلاش بیشتری در دفاع نسبت به همکاران عراقی خود نشان دادند و ضربات سنگینی بهخصوص در تاسیسات نفتی شمال عراق و نزدیک کرکوک وارد کردند. خلبانان ایرانی که اغلب در آمریکا آموزش دیدهبودند، انگیزه و روحیه تهاجمی بیشتری برای قبول خطر داشتند. همچنین برد پرواز و قابلیت حمل سلاحهای بیشتر اف-۴ فانتوم ۲های ایران از میگهای ۲۳ عراقی بیشتر بود. بنابراین در مجموع در نبرد هوایی، نیروی هوایی ایران نتایج بهتری از نیروی هوایی عراق به دستآورد.
در نبرد زمینی، واکنشهای ارتش عراق کند بود. در تمام حملات ایران، تنها واکنش نظامی و استراتژی جنگی عراق، تلاش برای عقب زدن نیروهای ایرانی با آتش مستقیم بود. در نبرد دریایی نیز ایران در 52 روز ابتدای جنگ و طی عملیات مروارید، نیروی دریایی عراق را به کلی منهدم کرد و تا پایان جنگ برتری خود در خلیج فارس را حفظ نمود.
هزینههای جنگ
بر اساس آمارهای بینالمللی، جنگ عراق و ایران ۶۲۷ میلیارد دلار هزینه برای دولت ایران و ۵۶۱ میلیارد دلار هزینه برای دولت عراق به همراه داشت. همچنین هزینه بازسازی خرابیهای ناشی از جنگ برای ایران ۶۴۴ و برای عراق ۴۵۲ میلیارد دلار برآورد میشود. بر همین اساس در طول این جنگ ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ انسان کشته و زخمی شدند که از این میان ۲۶۲٬۰۰۰ ایرانی و ۱۰۵٬۰۰۰ عراقی کشته شدهاند.
هزینه مالی مستقیم جنگ برای عراق شامل ۷۴ تا ۹۱ میلیارد دلار برای هدایت جنگ و ۴۱٬۹۴ میلیارد دلار واردات اقلام نظامی بود. ایران نیز حدود ۹۴ تا ۱۱۲ میلیارد دلار برای هدایت جنگ و ۱۱٬۲۶ میلیارد دلار برای واردات نظامی هزینه کرد. هزینه غیرمستقیم ناشی از کاهش درآمدهای نفتی و تولیدات کشاورزی دو کشور نیز حدود ۵۶۱ میلیارد دلار برای عراق و ۶۲۷ میلیارد دلار برای ایران برآورد شدهاست.
جنایات جنگی
در طول جنگ، هر دو کشور ایران و عراق، یکدیگر را به نقض حقوق اسرای جنگی و شکنجه آنان متهم کرده و در این زمینه شکایاتی را به سازمان ملل ارائه نمودند. همچنین جنگ نفتکشها در خلیج فارس خسارات جبران ناپذیری برجای گذاشت که سازمان ملل را نیز به واکنش وادار کرد.
استفاده از سلاحهای شیمیایی توسط عراق
اشتباه محاسباتی عراق محدود به آغاز تجاوز و راهاندازی جنگ نبود. بلکه عراقیها در طول دوره جنگ نیز اشتباهات جبران ناپذیری مرتب شدند. آغاز بمباران مناطق غیرنظامی مسکونی که به جنگ شهرها شناخته میشود و استفاده از سلاحهای شیمیایی، هم علیه نظامیان ایرانی و هم علیه شهروندان غیرنظامی از این اشتباهات بود.
بر اساس اسناد سیا در سال ۱۹۹۱، که از حالت طبقهبندی خارج شدهاند، ایران در حدود ۵۰،۰۰۰ مصدوم بر اثر استفاده عراق از چندین سلاح شیمیایی متحمل شده است. هرچند ازآنجائیکه برخی اثرات با گذشت زمان آشکار میشوند تخمینهای کنونی این تعداد را بیش از ۱۰۰،۰۰۰ مصدوم برآورد میکنند. در این تخمین سازمان سیا، جمعیت غیرنظامی آلوده شده ساکنان شهرهای مرزی یا فرزندان و بستگان مصدومان جنگی که بسیاری از آنها دچار عوارض خونی، ریوی و پوستی شدند، لحاظ نشده است. بر اساس مقالهای که در سال ۲۰۰۲ در روزنامه استار-لجر منتشر شد، ۲۰،۰۰۰ سرباز ایرانی در اثر گاز اعصاب جان باختند. عراق پیش از آغاز جنگ و در سال ۱۹۷۴، سابقه استفاده از تسلیحات شیمیائی علیه کردهای این کشور را در کارنامه خود داشت. زمانی که در ابتدای جنگ و در مهر ۱۳۵۹ ارتش عراق از سلاحهای شیمیایی استفاده کرد، واکنش ایران اعتراض به این اقدام غیر انسانی بود. رادیوی رسمی عراق این اتهام را انکار نمود. ولی در طول عملیات رمضان و خیبر بمبهای شیمیائی تولید عراق که به کمک توپخانه و هواپیما فرو میریخت به شکل گستردهای مورد استفاده قرار گرفت. در واقع عراقیها نهتنها خط دفاعی رزمندگان ایران را با سلاحهای شیمیائی میشکستند، بلکه از طیف گستردهای از این سلاحها علیه شهروندان غیرنظامی نیز استفاده میکردند. از سال ۱۳۶۳ استفاده گسترده عراق از گاز اعصاب، گاز تاولزا و گازهای عامل خون آغاز شد. تنها در یکی از موارد استفاده عراق از این قبیل سلاحها علیه شهروندان عراقی حامی ایران در اسفند ۱۳۶۶، متجاوز از ۵۰۰۰ نفر غیرنظامی کشته و ۷۰۰۰ نفر دیگر مجروح شدند. در مجموع عراق در ۳۷۸ مورد حمله شیمیایی در طول هشت سال جنگ با ایران، موجب کشته و زخمی شدن بیش از ۵۰۰۰۰ نفر شد.
در حالی که تجهیزات و مواد مورد نیاز برای تولید سلاحهای شیمیایی عراق به وسیله اروپای غربی، شوروی و ایالات متحده تامین میشد و در اختیار این کشور قرار میگرفت، سخنگوی وزارت امور خارجه دولت ایالات متحده از استفاده عراق از این جنگافزارها «ابراز تاسف» میکرد.
مواد اولیه و تجهیزات تولید از منابع مختلفی تأمین شدند. دولت عراق توان بومی گستردهای برای ساخت سلاح داشت. علائم موجود روی بقایای بسیاری از بمبهایی که در حلبچه پیدا شدهاند، نشان میدهد که ساخت اتحاد شوروی سابق بودهاند. دادههای موجود از مشارکت ۸۵ شرکت آلمانی، ۱۹ شرکت فرانسوی، ۱۸ شرکت بریتانیایی و ۱۸ شرکت آمریکایی حکایت دارند
در نقطه مقابل، یک پژوهش سازمان ملل نشان داد که هیچ گزارش معتبری که نشان دهد ایران نیز در طول این جنگ سلاحهای شیمیائی را به کار گرفته باشد وجود ندارد. بنابراین هرگونه اتهام در این مورد بر ضد ایران صرفاً در حد ادعا باقیماند.
مناطق و شهرهایی که عراق بر روی آنها بمبهای شیمیایی انداخت:
مناطق عملیاتی شمال غرب (عملیات والفجر ۲)، روستاهای مجاور و حاج عمران
مریوان
بانه و روستاهای مجاور
پیرانشهر
نودشه
سردشت
طلائیه
جزایر مجنون
جنگ شهرها
حمله عراق به مناطق مسکونی و غیر نظامی از روز سوم جنگ شروع شد. مردم اهواز در ۲ مهر ۱۳۵۹ شاهد بمباران هوایی خانههایشان بودند. اهالی دزفول نیز که در طول جنگ بارها شاهد بمباران و موشک باران شهرشان بودند، اولین بار در تاریخ ۱۶ مهر ۱۳۵۹ مورد هجوم ۴ فروند میگ عراقی واقع شدند. در این حمله ۷۰ نفر ساکنان شهر کشته و ۳۰۰ نفر زخمی و خسارات فراوانی به تاسیسات شهری وارد شد. با اینحال نیروهای نظامی ایران تا خرداد ۱۳۶۳ از بمباران مناطق مسکونی عراق خودداری کردند. شورای امنیت که طی سه سال گذشته موضع سکوت داشت، برای نخستینبار تنها چند روز بعد و در یکم تیر ۱۳۶۳ از طرفین درخواست کرد تا از بمباران مناطق غیرنظامی دست بردارند. با این حال عراق همچنان به بمباران شهرهای بزرگ ایران ادامه داد.
در زمستان ۱۳۶۵ جنگ شهرها توسط عراق وارد مرحله جدیدی شد. در این دوره که ۲۲ روز به طول انجامید، بیش از ۳۰۰۰ ایرانی غیرنظامی کشته و بیش از ۱۱۰۰۰ نفر مجروح شدند. عراق در طول این مدت اهدافی مانند مدارس و بیمارستانها را هدف موشکهای خود قرار داده بود. ولی مهمترین دوره جنگ شهرها از دهم اسفند ۱۳۶۶ تا یازدهم اردیبهشت ۱۳۶۷ به طول انجامید و طی آن بیش از ۱۲ هزار غیرنظامی شامل کودکان و سالخوردگان کشته و متجاوز از ۵۳ هزارنفر مجروح شدند. عراق آغازگر تمامی دورههای جنگ شهرها بود.
راهیان نور
راهیان نور نامی است برای گروه بزرگی از کاروانهای سیاحتی - مذهبی در ایران که به بازدید از مناطق جنگی بازمانده از جنگ ایران و عراق در غرب و جنوب غربی این کشور میپردازند. بیشتر این کاروانها همزمان با تعطیلات نوروزی و نیز تعطیلات تابستانی، برای مناطق غرب کشور، فعال میشوند و مناطق مرزی استان خوزستان به ویژه منطقه شلمچه از مقصدهای پرطرفدار این گروههاست. همچنین به سمت یادمان شهدای شوش نیز سفر میکنند.
بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس سازمان دهنده و متولی اصلی اردوهای سراسری «راهیان نور» است که هر ساله گروههایی از مردم مناطق مختلف ایران را برای بازدید از مناطق جنگی غرب و جنوب غربی این کشور، به استانهای هممرز با عراق میبرد.
حوادث
۲۵ اسفند ۱۳۸۶ - در اثر تصادف یک دستگاه اتوبوس کاروان راهیان نور در استان خوزستان بیست و دو نفر کشته شدند. این اتوبوس که حامل دانشجویان پسر دانشگاه علمی - کاربردی غیرانتفاعی خیام مشهد بود در محور اندیمشک به خرم آباد با یک دستگاه تانکر سوخت برخورد کرد و آتش گرفت. در این حادثه، ۲۲ سرنشین اتوبوس در شعلههای آتش کشته شدند و هفت نفر دیگر نیز زخمی شدند.
۶ فروردین ۱۳۸۷ - واژگونی یک دستگاه اتوبوس در استان خوزستان موجب مرگ بیست و هفت نفر شد. این اتوبوس که حامل فرهنگیان استان چهارمحال و بختیاری بود در محور شهرکرد به ایذه به دلیل سرعت زیاد و برخورد با گاردریل جاده کنترل خود را از دست داد و واژگون شد. در این سانحه ۲۷ نفر کشته و ۱۳ تن نیز زخمی شدند.
۸ فروردین ۱۳۸۷ - اتوبوس حامل کاروان راهیان نور در استان خوزستان مورد حمله مسلح افراد ناشناس قرار گرفت. این اتوبوس شامگاه پنجشنبه ۸ فروردین در حالی که عازم منطقه دهلاویه بود، در جاده اهواز به سوسنگرد مورد حمله افراد مسلح ناشناس قرار گرفت. در این حادثه، دو نفر از سرنشینان اتوبوس، در اثر اصابت گلوله زخمی شدند.
۱۵ بهمن ۱۳۹۰ - عصر روز شنبه تصادف اتوبوس دانش آموزان دختر استان خراسان رضوی در حوالی بروجرد، منجر به کشته شدن ۳ دانش آموز و جراحت شدید ۱۳ نفر از دانش آموزان و مربیان و مسئولین این اتوبوس شد.
۱۶ بهمن ۱۳۹۰ - صبح روز یکشنبه اتوبوس دانش آموزان دختر اردبیل در نزدیکی پل دختر استان لرستان واژگون شد و چهار نفر به شدت مجروح شدند.
۲۸ مهر ۱۳۹۱ - واژگونی یک اتوبوس در مسیر اهواز - بروجن، ۲۱ کشته بر جا گذاشت. یک اتوبوس اسکانیا که از اهواز به سمت بروجن در حال حرکت بود در کیلومتر ۱۸۵ لردگان به دهدز، به دلیل تخطی از سرعت مجاز از مسیر خارج و واژگون شد. در این حادثه ۲۱ نفر در دم کشته و ۲۳ نفر مجروح شدند.
۱ آذر ۱۳۹۱ - اتوبوس راهیان نور دانش آموزان سیستان و بلوچستانی در محور شیراز به گچساران واژگون شد. این اتوبوس که حامل دانش آموزان دختر مقطع دوم دبیرستان شهر نیکشهر استان سیستان و بلوچستان به سمت مناطق عملیاتی جنوب بود، در منطقه "خان احمد" در ۳۰کیلومتری شهر گچساران دچار حادثه شد. بر اثر این حادثه ۱۴ نفر زخمی شدند. از ۱۴ مصدوم این حادثه یک تن راننده اتوبوس، سرپرست کاروان و ۱۲ تن دیگر دانشآموزان بودند که دو مصدوم سرپایی درمان و مرخص شدند و حال دو مصدوم دیگر نیز وخیم است.
5 فروردین 1393 ساعت 14 روز سه شنبه یک دستگاه اتوبوس حامل راهیان نور که از زرند کرمان برای بازدید از مناطق جنگی عازم خوزستان بود در 15 کیلومتری خط مرزی طلائیه استان خوزستان در جاده فرعی دچار واژگونی شد. در حالی که برخی رسانه ها کشته شدگان حادثه را دانش آموزان پسر اعلام کرده اند، مسوولان وزارت آموزش و پرورش در تماس خبرنگار خبرگزاری دانا، اعلام کردند که این اتوبوس از کاروان راهیان نور دانش آموزی نبوده است.
هفته دفاع مقدس
هفته دفاع مقدس در تقویم جمهوری اسلامی ایران به هفته آغازین جنگ ایران و عراق اطلاق میشود و از ۳۱ شهریور تا ۷ مهر ادامه دارد.
وجه تسمیه
درباره علت نامگذاری هفته اول جنگ به عنوان دفاع مقدس وبگاه ساجد (وبگاه رسمی دفاع مقدس میگوید)
هر چند شروع جنگ تلخ بود. اما این تلخی شیرینی را به این مردم هدیه داد که در حالت عادی برای رسیدن به آنها باید قرنها تلاش کرد.
برپایه فرمایش حضرت امام خمینی قدس سره که فرموند جنگ تا پایان رفع فتنه بنابراین ما نمی توانیم پایانی برای جنگ (دفاع مقدس)تصور کنیم.امام فرموند جنگ نعمت است.آثار این برکت نعمت شیرنیی آن همان آغاز جنگ (دفاع مقدس) است نه با پذیرش قعطنامه.
چرا که علیرغم پیروزی قاطع رزمندگان اسلام(جمهوری اسلامی ایران)این پیروزی به ذائقه رزمندگان اسلام وملت ایران خوش وشیرین نیامد. زیرا حضرت امام خمینی(ره) پذیرش قعطنامه را به جام زهر و تلختر از آن تعبیر کردند.
البته دست آورد برجسته دفاع مقدس خودباوری و اعتماد به نفس بالایی در مردم بود که حاصل حفظ تمامیت کشور در صحنه نزاع نظامی بوده است. کشوری که در دو سده اخیر یعنی حداقل پس از سلطنت فتحعلیشاه تا جنگ عراق با ایران تقریبا یک میلیون متر مربع از اراضی خود را از دست داده است.
نوشیدن جام زهر
نوشیدن جام زهر یا نوشیدن کاسهٔ زهر یا نوشیدن زهر اصطلاحی است که سید روحالله خمینی (رهبر ایران در آن زمان) در پیام خود به ملت ایران در ۲۹ تیر ۱۳۶۷ دربارهٔ پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت منتشر کرد و قبول کردن این قطعنامه را با این عبارت توصیف نمود.
پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران و پایان جنگ هشت ساله میان ایران و عراق، در شرایطی که تبلیغات رسمی حکومت برای ادامه جنگ با شعار «جنگ جنگ تا رفع فتنه از جهان» ادامه داشت کار آسانی برای آیت الله خمینی و طرفدارانش نبود.
این عبارت امروزه دربارهٔ وضعیت سیاسی فعلی ایران در جهان نیز به کار گرفته میشود
پیام روحالله خمینی
در تاریخ ۲۹ تیر ۱۳۶۷ و در سالگرد کشتار خونین مکه، روحالله خمینی پیامی خطاب به ملت ایران صادر کرد.
… و اما در مورد قبول قطعنامه که حقیقتاً مسئله بسیار تلخ و ناگواری برای همه و خصوصاً برای من بود، این است که من تا چند روز قبل معتقد به همان شیوه دفاع و مواضع اعلام شده در جنگ بودم و مصلحت نظام و کشور و انقلاب را در اجرای آن میدیدم؛ ولی به واسطه حوادث و عواملی که از ذکر آن فعلًا خودداری میکنم، و به امید خداوند در آینده روشن خواهد شد و با توجه به نظر تمامی کارشناسان سیاسی و نظامی سطح بالای کشور، که من به تعهد و دلسوزی و صداقت آنان اعتماد دارم، با قبول قطعنامه و آتشبس موافقت نمودم... خداوندا، این دفتر و کتاب شهادت را همچنان به روی مشتاقان باز، و ما را هم از وصول به آن محروم مکن. خداوندا، کشور ما و ملت ما هنوز در آغاز راه مبارزهاند و نیازمند به مشعل شهادت؛ تو خود این چراغ پر فروغ را حافظ و نگهبان باش. خوشا به حال شما ملت! خوشا به حال شما زنان و مردان! خوشا به حال جانبازان و اسرا و مفقودین و خانوادههای معظم شهدا! و بدا به حال من که هنوز ماندهام و جام زهرآلود قبول قطعنامه را سر کشیدهام، و در برابر عظمت و فداکاری این ملت بزرگ احساس شرمساری میکنم…
تاریخچه
نقدهای بسیاری دربارهٔ قبول کردن قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت توسط روحالله خمینی تا کنون بیان شدهاست که افراد مختلفی را در خوراندن یا نوشاندن جام زهر به روحالله خمینی مسئول میدانند. با این حال در روزهای اخیر برخی خبرگزاریهای ایران نظیر خبرگزاری مهر، ایسنا و فارس گزارشها و گفتوگوهایی درباره پذیرش قطعنامه ۵۹۸ منتشر کردهاند که برخلاف سالهای گذشته پررنگتر و برجستهتر بوده و نگاه غالب به این مساله مثبت و همگی آن را یک اقدام «موفقیت آمیز» و «پیروزمندانه» که «کشور را نجات داد» تلقی کردهاند.
از سوی برخی از محافظه کاران منتقد اکبر هاشمی رفسنجانی، در مورد نقش وی در پایان دادن به جنگ با عراق عنوان شدهاست. این منتقدان، مدعی آمادگی ایران برای ادامه جنگ بعد از سال ۱۳۶۷ هستند و کسانی چون اکبر هاشمی رفسنجانی جانشین فرمانده کل قوا در زمان جنگ و میرحسین موسوی نخست وزیر دوران آیت الله خمینی را متهم میکنند که رهبر سابق ایران را وادار کردهاند تا آتشبس با عراق را بپذیرد.
هاشمی رفسنجانی به انتقاد شدید از افرادی پرداخته که به دنبال «مقصر تراشی برای پایان جنگ» و یافتن «مقصران خوراندن جام زهر» به آیت الله خمینی هستند و گفت «امروز پس از گذشت سالها از دفاع مقدس، کسانی که از راه دور دستی بر آتش دارند و در آن دوران خوف حضور داشتند، به زبان آمده و مدعی پیدا کردن مقصران خوراندن جام زهر به حضرت امام هستند.» به گفته اکبر هاشمی رفسنجانی، تصمیم به پایان جنگ با عراق با اجماع مقامهای اصلی حکومت ایران، شامل فرماندهان نظامی و مسئولان ارشد قوای سهگانه (از جمله رئیس جمهور وقت، سید علی خامنهای) صورت گرفتهاست.
در وبگاه هاشمی رفسنجانی به نقل از سید علی خامنهای آمدهاست
یک روز بندهٔ صالح خدا، آن انسان بزرگ و مخلص که هیچچیز را برای خودش نمیخواست و همهٔ کارها را برای خدا میکرد و همه چیز را برای او میخواست، درقضیهٔ قطعنامه گفت: کاسهٔ زهر را نوشیدم. این تلخی را او تحمل کرد؛ ولی خدای متعال به آن بندهٔ صالح عوض داد و هنوز دو سال و اندی نگذشته کاسهٔ شهد و شیرینی پیروزی را به ملتش چشاند و کامشان را شیرین کرد.
بنابر گفته بی بی سی، سایت دفتر نشر آثار آیت الله خامنهای ضمن دفاع از پذیرش قطعنامه آتشبس توسط رهبر سابق ایران، تاکید داشت کسانی که در برداشت خود از این اقدام «تعجیل میکنند، سخت در اشتباهند.»
این سایت، در مطلبی به نوشته محی الدین حائری شیرازی، امام جمعه سابق شیراز، با تاکید بر اینکه «امتحان امت در مساله اطاعت از امامت جزو مقدمات ظهور است»، صلح با عراق را «پیروزی» دانست و نوشت: «امام راحل مثل امام مجتبی علیهالسلام جام زهر را نوشید و با صدام صلح کرد.»
کاربرد سیاسی امروزه
از عبارت نوشیدن جام زهر در ادبیات سیاسی ایران بسیار استفاده میگردد. بحث در مورد تحولات منتهی به پذیرش آتشبس توسط آیت الله سید روحالله خمینی، که توسط وی "نوشیدن جام زهر" توصیف شد، به موازات افزایش فشارهای بینالمللی بر ایران بر سر برنامه هستهای ایران، در سطح نشریات ایران بالا گرفتهاست. و عبارت «جام زهر هستهای» نیز به کار میرود.
برای مثال محمد نوریزاد روزنامهنگار و مستندساز منتقد حکومت در نامه سرگشادهای از آیتالله سید علی خامنهای خواستهاست اگر برای بهبود شرایط خواهان «نوشیدن جام زهر» نیست این کار را به «مجلس گوش به فرمان» ایران واگذار کند.
به نوشتهٔ «بازتاب»، در طیفی نظیر الله کرم و سراج معتقدند شرایط به آن اندازه خطرناک و غیرقابل مدیریت نیست که نیاز به نوشیدن جام زهر باشد و این طیف در فضای رسانهای ابراز میکنند که برخی در جریان موسوم به انحرافی قصد دارند با بزرگنمایی اثرات تحریم بر اقتصاد کشور، رهبر را به نوشیدن جام زهر و عقب نشینی در پرونده هستهای وادار کنند.
بازتاب در ادامه مینویسد دیدگاه سومی نیز وجود دارد که تهدیدات بیرونی علیه جمهوری اسلامی را فراتر از پرونده برنامه هستهای ایران دانسته و معتقد است برای عبور از این تهدیدات، تعلیق هستهای (و به تعبیر این طیف نوشیدن جام زهر کفایت نمیکند) و نیازمند راهبرد بسیار جامعتری است.
اصطلاح نوشیدن جام زهر امروزه در متون سیاسی به مفهوم قبول مسائل دشوار سیاسی و بر خلافِ اعتقاد گفته میشود.
وب مانی (به انگلیسی: Webmoney) سامانه خدمات پول اینترنتی است که در سال ۱۹۹۸
راه اندازی شدهاست. این خدمت به «شرکت انتقال وبمانی» تعلق دارد. این شرکت
ادعا میکند ۱۱ میلیون کاربر ثبتنام شده دارد.
در حال حاضر حدود ۶ میلیون کاربر بر روی سیاره زمین از خدمت وبمانی استفاده میکنند و روز به روز امکانات و خدمات وبمانی و همچنین کاربران این پول الکترونیکی رو به افزایش است. مهمترین ویژگی این سامانه پول الکترونیکی برخورداری از امنیت بالا است. بعد از افتتاح حساب وبمانی برای کاربر فایل کلیدی مخصوص حساب ساخته شده، ارایه میگردد که توسط این فایل کلیدی دسترسی به حساب ممکن میشود. همچنین کاربر میتواند در تنظیمات حساب خود، دسترسی به آن را با یک یا چند آیپی محدود نماید تا اینکه از ورود دیگران به حساب خود جلوگیری کند.
برای استفاده از وبمانی ابتدا کاربر باید نرمافزار «نگهدارنده وبمانی» (Webmoney Keeper) را از وبگاه نصب نماید یا به روش برخط وارد حساب خود در وبگاه وبمانی شود. به هر حساب وبمانی، شناسه وبمانی(WMID) تعلق میگیرد. هر کاربر در سامانه پول الکترونیکی وبمانی از گواهینامه الکترونیکی برخوردار میشود. طبق اطلاعات وارد شده در زمان افتتاح حساب، برای کاربران انواع گواهینامه الکترونیکی ارایه میگردد. اگر کاربر مشخصات شخصی وارد ننماید، گواهینامه ناشناس و اگر مشخصات خود را وارد نماید، گواهینامه تشریفاتی تعلق میگیرد. در زمان افتتاح حساب، کاربر میتواند مشخصات خود را وارد نموده و از گواهینامه تشریفاتی برخوردار شود.
هر حساب وبمانی دارای ۱۰ کیف پول مختلف است. هرکدام از این کیفهای پول نشانگر یک واحد ارزی است که به شرح زیر هستند:
WMZ – نشانگر کیف پول دلار ایالات متحده آمریکا (USD)
WME – نشانگر کیف پول یورو اتحادیه اروپا (EUR)
WMR – نشانگر کیف پول روبل کنفدراسیون روسیه (RUB)
WMU – نشانگر کیف پول گریونا اوکراین (UAH)
WMB – نشانگر کیف پول روبل بلاروس (BYR)
WMS – نشانگر کیف پول سوم قرقیزستان (KGS) – منحلشده
WMY – نشانگر کیف پول سوم ازبکستان (UZS) - منحلشده
WMV – نشانگر کیف پول دانگ ویتنام (VND)
WMX – نشانگر کیف پول بیتکوین (BTC)
WMG – نشانگر کیف پول طلا
این کیفهای پول جدا از شناسه وبمانی (WMID) است و برای انجام حواله باید از شماره ارز مشخص استفاده گردد. حوالجات در سیستم پول الکترونیکی وبمانی با هزینه ۰/۸ درصد انجام میشود. این هزینه بر عهده فرستنده است. مثلاً اگر فرستنده بخواهد ۱۰۰۰ دلار وبمانی به حساب گیرنده بریزد، بانک الکترونیکی وبمانی ۸ دلار وبمانی به عنوان کارمزد درنظر میگیرد و بنابراین برای این که ۱۰۰۰ دلار وبمانی کامل به دست گیرنده برسد، فرستنده باید ۱۰۰۸ دلار وبمانی به حساب گیرنده واریز نماید.
نرخ ارز
به پولهای خارجی ارز گفته میشود. به گفته دیگر به واحدهای پولی که در کشورهای دیگر جز کشور اصلی داد و ستد شود به صورت کلی ارز گفته میشود.
یکی ازتفاوتهای بین معاملات مالی در داخل کشور و مبادلات بینالمللی این است که درتجارت داخلی نیاز به پرداخت و دریافت وجوه بر حسب پول رایج ملی است اما در معاملات خارجی معمولا این وجوه به شکل پولهای رایج و معتبر خارجی، پرداخت میشود.
مثلا در ایران برای انجام مبادلات، از ریال استفاده میشود، در آلمان مارک و آمریکا دلار آمریکا، اما وقتی یک ایرانی بخواهد از آمریکا کالایی را تهیه کند باید در ازای آن دلار آمریکا بپردازد، بنابراین باید بر اساس یک رابطهٔ مبادلهٔ تعریف شده (نرخ ارز) ریال بدهد و دلار بگیرد و با آن کالا را بخرد.
تعریف نرخ ارز
منظور از ارز هر وسیلهای است که به صورت اسکناس، حواله یا چک در مبادلات خارجی جهت پرداختها استفاده میشود. و منظور از نرخ ارز خارجی عبارت است از مقداری از واحد پولی ملی که برای بدست آوردن واحدپول کشور دیگر باید پرداخت شود.
همچنین میتوان نرخ ارز را، ارزش برابری یک واحد پول خارجی به پول داخلی دانست. به عبارت دیگر بهای خرید یا فروش یک واحد پول خارجی به پول رایج کشور را نرخ ارز میگویند.
قاعدهٔ قیمتهای یکسان
قیمت یککالای خارجی در داخل کشور، وابسته به قیمت آنکالا در مبدا و همچنین نرخ ارز آنکشور است. طبق اینقاعده اگر هزینههایجنبی مبادله، ناچیز باشد، قیمتیککالا در همه جا با توجه به قیمتارز، یکسان خواهد بود و در شرایط ایده آل قدرت خریدیک ارز در داخل و خارج یکسان خواهد بود.
برابری قدرت خرید
اگر قاعدهٔ قیمت یکسان را به مجموعهای از کالاها یا سبد مصرفی یک جامعه تعمیم دهیم، به قاعدهٔ برابری قدرت خرید میرسیم. با فرض برابری قدرت خرید در مورد همه کالاها و امکان تهیه تمامی آنها از دیگر کشورهای جهان، رابطهٔ نرخ ارز را میتوان به صورت زیر نوشت:
قیمت سبد کالاهای خارجی / قیمت سبد کالاهای داخلی = نرخ ارز
به این معنی که درصد تغییرات نرخ ارز، برابر است با تفاضل تغییرات تورم داخلی و خارجی.
اگر نرخ تورم در داخل و خارج یکسان با شد، نرخ ارز نیز بدون تغییر باقی میماند؛
اما اگر تورم داخلی بیشتر از تورم خارجی شود، در نتیجه انتظار افزایش نرخ ارز نیز وجود دارد؛
و همچنین اگر نرخ تورم داخلی کمتر از تورم خارجی بشود، نرخ ارز کاهش خواهد یافت.
بازار ارز خارجی
ارز خارجی همانند پول ملی یک کالا محسوب میشود، و دارای بازار است که از دو طرف، عرضهو تقاضا تشکیل میشود.[۹]
بازار ارز خارجی عبارت است از چارچوب سازمان یافته و معینی که در آن افراد، موسسات و بانکها به کار خریدو فروشپولهای خارجی یا ارز اشتغال دارند. وظیفهٔ اصلی بازار ارز خارجی عبارت است از انتقال و جوه یا قدرت خرید از یک کشور به کشور دیگر.
وظیفهٔ دیگر بازار ارز تامین اعتبار است که مانند کالا مستلزم انتقال از فروشنده به خریدار است.
به طور کلی چهار نوع معامله در بازارهای ارزی انجام میپذیرد:
۱- معاملات حال(spot)؛
۲- معاملات سلف(forward)؛
۳- معاملات سوآپ (swap)؛
۴- آربیتراژ(arbitrage).
عرضهٔ ارز
همانند هر کالای دیگر عرضهٔ ارز با قیمت آن (نرخ ارز) رابطهٔ مستقیم دارد.
انواع نرخ ارز
نرخ ارز حقیقی
نرخ ارز حقیقی عبارت است از نسبت قیمتهای خارجی به قیمتهای داخلی بر حسب یک پول: {۴}{۲}R=\frac
R=\frac{〖ep〗^f}{p
که P و Pf به ترتیب سطح عمومی قیمتها در داخل و خارج است و e همان نرخ ارز اسمی و ارزش ریالی پول خارجی است.
نرخ ارز مؤثر اسمی
نرخ ارز مؤثر اسمی ارزش پول یک کشور را برحسب یک میانگین وزنی از پول سایر کشورها اندازهگیری میکند که در آن وزنها انعکاس دهندهٔ سهم هر کشور در تجارت بینالمللی این کشور میباشد. به همین دلیل به آن نرخ ارز با وزن تجاری هم میگویند.
نرخ ارز مؤثر حقیقی
نرخ ارز مؤثر حقیقی از تقسیم یک میانگین وزنی از قیمت سبد کالایی در کشورهای طرف تجاری بر حسب پول داخلی نسبت به قیمت آن در کشور به دست میآید.
تعیین نرخ ارز
در مدلهای اولیه نرخ ارز بر مبنای نظریهٔ برابری قدرت خرید(ppp) تعیین میشد و تنها عامل نوسانات نرخ ارز اسمی را قیمت کالاها میدانستند.
اما آنچه بدیهی است این است که عوامل گوناگونی بر نرخ ارز تاثیر میگذارند:
تراز پرداختها
هرگونه تغییر و تحول در تراز پرداختها تاثیر مستقیم روی نرخ ارز میگذارد. دارندگان ارز کشوری که تراز پرداختهایش رو به کاهش است، آن را میفروشند و ارز معتبر دیگری را خریداری میکنند. بنابراین، عرضهٔ این ارز در بازار زیاد میشود و نرخ آن نسبت به ارزهای دیگر کاهش مییابد.
استقراض خارجی
هر اندازه کشوری بیشتر مقروض باشد نیازش به ارز خارجی برای پرداخت اصل و بهرهٔ بدهیها بیشتر است. بنابر این، فشاری که روی ذخایر ارزی آن کشور وارد میشود، روی نرخ ارز آن کشور منتقل شده و آن را ضعیف میکند.
انتظارات برای آینده
ممکن است نرخ ارزها بر اثر پیشبینیهایی که نسبت به وضعیت آنها میشود، تغییر کند. با وجود انتظار نرخ ارز قوی در آینده، صادرات به آن کالا به تاخیر خواهد افتاد تا زمانی که نرخ ارز کاملا قوی شده و در هنگام تبدیل آن به پول کشور خودی با نرخ بهتری روبه روبوده و پول بیشتری دریافت گردد.
تورم
در صورت برابری نرخ تورم در هر دو کشور باید به شاخص قیمتهای خردهفروشی و عمدهفروشی توجه کرد تا وضعیت هر کشور مشخص شود.
سیاستهای اقتصادی
سیاستهایی کهبر نرخ ارز اثر میگذارند عبارتاند از: رشد معقول عرضهٔ پول، سیاستهای مناسب مالی، خصوصیات دیپلماسی خارجی و فعالیتهای نظامی، سرمایهگذاری در مقایسه با میزان نقدینگی.
تغییرات نرخ ارز
تغییرات نرخ ارز رابطه مستقیمی با تورم دارد.
شرایط تضعیف نرخ ارز
نرخ ارز رسمی ممکن است درصورت وجود شرایطی دچار ضعف شود. این عوامل عبارتاند از: ۱- ادامه کسری در موازنه پرداختهای کشور؛ ۲- کاهش در میزان ذخیره طلا و ارزهای خارجی؛ ۳- تورم داخلی؛ ۴- بیاعتمادی به پول داخلی؛ ۵- سیاستهای دولت که به جای مبارزه با علت، با معلول مبارزه میکند؛ ۶- خط مشیهای دولت که سبب تضعیف اقتصاد داخلی میشود؛ ۷- احتمالتضعیف نرخرسمی ارز کشورهایی کهیک اقتصاد به آنها تعهد و وابستگی نزدیک دارد.
رژیم ارزی
در سال ۱۹۴۴م. بر اساس معاهدهٔ «برتن وودز» کشورها ملزم به حفظ ارزش پول در برابر دلار با یک نسبت مشخص طلا شدند که به سیاست نرخ ارز ثابت شهرت داشت اما در سال ۱۹۷۱م. با اعلام عدم تعهد ایالات متحده در حفظ، برابری و تعویض دلار و طلا، کشورها و درصدر آنها ژاپن سیستم نرخ ارز شناور (مبتنی بر عرضه و تقاضا در بازار) را جایگزین نمودند. مهمترین نظام ارزی، نظام ارزی ثابت و نظام ارزی شناور است، البته، نظامهای دیگری نیز به مرور زمان بهوجود آمدهاند و میتوانند استفادهشوند که بسته به شرایط و نیاز کشورها به کار گرفته میشوند.
نرخ ارز ثابت
وضعیتی است که در آن نیروهای بازار کامللا فعال هستند، اما بانک مرکزی بسته به ملاحظات و ضرورتهای موجود، نرخ ارز معینی را به عنوان نرخ ارز هدف تعیین میکند و با مداخله در بازار و از طریق ساز وکار ذخایر خود، از آن نرخ هدف حمایت میکند.
مثلا اگر نرخ ارز تمایل داشته باشد که از نرخ هدف بالاتر رود بانک مرکزی با عرضهٔ دخایر ارزی خود به بازار از افزایش نرخ ارز جلوگیری میکند و همچنین اگر نرخ ارز تمایل داشته باشد از نرخ هدف کاهش یابد بانک مرکزی مذکور با خرید ارز از بازار و افزایش ذخایر خود از این کار جلوگیری میکند.
مزایاو معایب انتخاب نرخ ارز ثابت: انتخاب نظام ارزی ثابت باعث میشود که مردم و بنگاهها بتوانند، مادامی که نرخ ارز ثابت نگهداشتهشدهاست بدون نگرانی درمورد نوسانات نرخ ارز برای آینده برنامه ریزی کنند. در این صورت در سطح خرد ثبات وجود دارد، اما از آن جا که نوسانات ارز به بخش عرضهٔ پول منتقل میشود، ممکن است بیثباتی به بخش کلان اقتصاد منتقل شود.
نرخ ارز شناور
به ترتیباتی از بازار گفته میشود که در آن نرخ ارز بر اساس تعامل نیروهای عرضه و تقاضا ارز بدون مداخلهٔ مقامات پولی و به صورت آزاد تعیین میشود.
مزایا و معایب انتخاب نرخ ارز شناور: انتخاب نظام شناور باعث میشود نرخ ارز متغیر باشد ولی در نهایت ثبات اقتصاد کلان، به معنای ثبات در حجم پول و تثبیت نرخ تورم، در بلند مدت حاصل میگردد.
انواع نامهای ارز
ارز دولتی
ارز رقابتی، ارزی است که از سوی دولت در رقابت با بازار آزاد، عرضه میشود. ارز دولتی، ارزی است که دولت از طریق بانکهای مجاور و به نرخ دولتی فروشد. ارز دانشجویی، ارزی است که دولت برای تامین مخارج دانشجویان خارج از کشور در نظر میگیرد و به دانشجویان برای ادامه تحصیل میدهد. ارز تهاتری، ارزی است که در قرار دادهای پایاپا مبنای محاسبه قرار میگیرد. ارز مبادلهای، ارزی است که در مرکز مبادلات ارزی برای برخی گروه از کالاها جهت واردات در نظر گرفته میشود. ارز یوزانس، ارزی است که پس از دریافت کالا حواله میشود.
ارز شناور
ارز شناور، ارزی است که بهای آن ثابت نیست و بر اساس عرضه و تقاضا تعیین میشود. ارز صادراتی، ارزی است که از راه فروش کالای صادراتی تامین میشود.
در حال حاضر حدود ۶ میلیون کاربر بر روی سیاره زمین از خدمت وبمانی استفاده میکنند و روز به روز امکانات و خدمات وبمانی و همچنین کاربران این پول الکترونیکی رو به افزایش است. مهمترین ویژگی این سامانه پول الکترونیکی برخورداری از امنیت بالا است. بعد از افتتاح حساب وبمانی برای کاربر فایل کلیدی مخصوص حساب ساخته شده، ارایه میگردد که توسط این فایل کلیدی دسترسی به حساب ممکن میشود. همچنین کاربر میتواند در تنظیمات حساب خود، دسترسی به آن را با یک یا چند آیپی محدود نماید تا اینکه از ورود دیگران به حساب خود جلوگیری کند.
برای استفاده از وبمانی ابتدا کاربر باید نرمافزار «نگهدارنده وبمانی» (Webmoney Keeper) را از وبگاه نصب نماید یا به روش برخط وارد حساب خود در وبگاه وبمانی شود. به هر حساب وبمانی، شناسه وبمانی(WMID) تعلق میگیرد. هر کاربر در سامانه پول الکترونیکی وبمانی از گواهینامه الکترونیکی برخوردار میشود. طبق اطلاعات وارد شده در زمان افتتاح حساب، برای کاربران انواع گواهینامه الکترونیکی ارایه میگردد. اگر کاربر مشخصات شخصی وارد ننماید، گواهینامه ناشناس و اگر مشخصات خود را وارد نماید، گواهینامه تشریفاتی تعلق میگیرد. در زمان افتتاح حساب، کاربر میتواند مشخصات خود را وارد نموده و از گواهینامه تشریفاتی برخوردار شود.
هر حساب وبمانی دارای ۱۰ کیف پول مختلف است. هرکدام از این کیفهای پول نشانگر یک واحد ارزی است که به شرح زیر هستند:
WMZ – نشانگر کیف پول دلار ایالات متحده آمریکا (USD)
WME – نشانگر کیف پول یورو اتحادیه اروپا (EUR)
WMR – نشانگر کیف پول روبل کنفدراسیون روسیه (RUB)
WMU – نشانگر کیف پول گریونا اوکراین (UAH)
WMB – نشانگر کیف پول روبل بلاروس (BYR)
WMS – نشانگر کیف پول سوم قرقیزستان (KGS) – منحلشده
WMY – نشانگر کیف پول سوم ازبکستان (UZS) - منحلشده
WMV – نشانگر کیف پول دانگ ویتنام (VND)
WMX – نشانگر کیف پول بیتکوین (BTC)
WMG – نشانگر کیف پول طلا
این کیفهای پول جدا از شناسه وبمانی (WMID) است و برای انجام حواله باید از شماره ارز مشخص استفاده گردد. حوالجات در سیستم پول الکترونیکی وبمانی با هزینه ۰/۸ درصد انجام میشود. این هزینه بر عهده فرستنده است. مثلاً اگر فرستنده بخواهد ۱۰۰۰ دلار وبمانی به حساب گیرنده بریزد، بانک الکترونیکی وبمانی ۸ دلار وبمانی به عنوان کارمزد درنظر میگیرد و بنابراین برای این که ۱۰۰۰ دلار وبمانی کامل به دست گیرنده برسد، فرستنده باید ۱۰۰۸ دلار وبمانی به حساب گیرنده واریز نماید.
نرخ ارز
به پولهای خارجی ارز گفته میشود. به گفته دیگر به واحدهای پولی که در کشورهای دیگر جز کشور اصلی داد و ستد شود به صورت کلی ارز گفته میشود.
یکی ازتفاوتهای بین معاملات مالی در داخل کشور و مبادلات بینالمللی این است که درتجارت داخلی نیاز به پرداخت و دریافت وجوه بر حسب پول رایج ملی است اما در معاملات خارجی معمولا این وجوه به شکل پولهای رایج و معتبر خارجی، پرداخت میشود.
مثلا در ایران برای انجام مبادلات، از ریال استفاده میشود، در آلمان مارک و آمریکا دلار آمریکا، اما وقتی یک ایرانی بخواهد از آمریکا کالایی را تهیه کند باید در ازای آن دلار آمریکا بپردازد، بنابراین باید بر اساس یک رابطهٔ مبادلهٔ تعریف شده (نرخ ارز) ریال بدهد و دلار بگیرد و با آن کالا را بخرد.
تعریف نرخ ارز
منظور از ارز هر وسیلهای است که به صورت اسکناس، حواله یا چک در مبادلات خارجی جهت پرداختها استفاده میشود. و منظور از نرخ ارز خارجی عبارت است از مقداری از واحد پولی ملی که برای بدست آوردن واحدپول کشور دیگر باید پرداخت شود.
همچنین میتوان نرخ ارز را، ارزش برابری یک واحد پول خارجی به پول داخلی دانست. به عبارت دیگر بهای خرید یا فروش یک واحد پول خارجی به پول رایج کشور را نرخ ارز میگویند.
قاعدهٔ قیمتهای یکسان
قیمت یککالای خارجی در داخل کشور، وابسته به قیمت آنکالا در مبدا و همچنین نرخ ارز آنکشور است. طبق اینقاعده اگر هزینههایجنبی مبادله، ناچیز باشد، قیمتیککالا در همه جا با توجه به قیمتارز، یکسان خواهد بود و در شرایط ایده آل قدرت خریدیک ارز در داخل و خارج یکسان خواهد بود.
برابری قدرت خرید
اگر قاعدهٔ قیمت یکسان را به مجموعهای از کالاها یا سبد مصرفی یک جامعه تعمیم دهیم، به قاعدهٔ برابری قدرت خرید میرسیم. با فرض برابری قدرت خرید در مورد همه کالاها و امکان تهیه تمامی آنها از دیگر کشورهای جهان، رابطهٔ نرخ ارز را میتوان به صورت زیر نوشت:
قیمت سبد کالاهای خارجی / قیمت سبد کالاهای داخلی = نرخ ارز
به این معنی که درصد تغییرات نرخ ارز، برابر است با تفاضل تغییرات تورم داخلی و خارجی.
اگر نرخ تورم در داخل و خارج یکسان با شد، نرخ ارز نیز بدون تغییر باقی میماند؛
اما اگر تورم داخلی بیشتر از تورم خارجی شود، در نتیجه انتظار افزایش نرخ ارز نیز وجود دارد؛
و همچنین اگر نرخ تورم داخلی کمتر از تورم خارجی بشود، نرخ ارز کاهش خواهد یافت.
بازار ارز خارجی
ارز خارجی همانند پول ملی یک کالا محسوب میشود، و دارای بازار است که از دو طرف، عرضهو تقاضا تشکیل میشود.[۹]
بازار ارز خارجی عبارت است از چارچوب سازمان یافته و معینی که در آن افراد، موسسات و بانکها به کار خریدو فروشپولهای خارجی یا ارز اشتغال دارند. وظیفهٔ اصلی بازار ارز خارجی عبارت است از انتقال و جوه یا قدرت خرید از یک کشور به کشور دیگر.
وظیفهٔ دیگر بازار ارز تامین اعتبار است که مانند کالا مستلزم انتقال از فروشنده به خریدار است.
به طور کلی چهار نوع معامله در بازارهای ارزی انجام میپذیرد:
۱- معاملات حال(spot)؛
۲- معاملات سلف(forward)؛
۳- معاملات سوآپ (swap)؛
۴- آربیتراژ(arbitrage).
عرضهٔ ارز
همانند هر کالای دیگر عرضهٔ ارز با قیمت آن (نرخ ارز) رابطهٔ مستقیم دارد.
انواع نرخ ارز
نرخ ارز حقیقی
نرخ ارز حقیقی عبارت است از نسبت قیمتهای خارجی به قیمتهای داخلی بر حسب یک پول: {۴}{۲}R=\frac
R=\frac{〖ep〗^f}{p
که P و Pf به ترتیب سطح عمومی قیمتها در داخل و خارج است و e همان نرخ ارز اسمی و ارزش ریالی پول خارجی است.
نرخ ارز مؤثر اسمی
نرخ ارز مؤثر اسمی ارزش پول یک کشور را برحسب یک میانگین وزنی از پول سایر کشورها اندازهگیری میکند که در آن وزنها انعکاس دهندهٔ سهم هر کشور در تجارت بینالمللی این کشور میباشد. به همین دلیل به آن نرخ ارز با وزن تجاری هم میگویند.
نرخ ارز مؤثر حقیقی
نرخ ارز مؤثر حقیقی از تقسیم یک میانگین وزنی از قیمت سبد کالایی در کشورهای طرف تجاری بر حسب پول داخلی نسبت به قیمت آن در کشور به دست میآید.
تعیین نرخ ارز
در مدلهای اولیه نرخ ارز بر مبنای نظریهٔ برابری قدرت خرید(ppp) تعیین میشد و تنها عامل نوسانات نرخ ارز اسمی را قیمت کالاها میدانستند.
اما آنچه بدیهی است این است که عوامل گوناگونی بر نرخ ارز تاثیر میگذارند:
تراز پرداختها
هرگونه تغییر و تحول در تراز پرداختها تاثیر مستقیم روی نرخ ارز میگذارد. دارندگان ارز کشوری که تراز پرداختهایش رو به کاهش است، آن را میفروشند و ارز معتبر دیگری را خریداری میکنند. بنابراین، عرضهٔ این ارز در بازار زیاد میشود و نرخ آن نسبت به ارزهای دیگر کاهش مییابد.
استقراض خارجی
هر اندازه کشوری بیشتر مقروض باشد نیازش به ارز خارجی برای پرداخت اصل و بهرهٔ بدهیها بیشتر است. بنابر این، فشاری که روی ذخایر ارزی آن کشور وارد میشود، روی نرخ ارز آن کشور منتقل شده و آن را ضعیف میکند.
انتظارات برای آینده
ممکن است نرخ ارزها بر اثر پیشبینیهایی که نسبت به وضعیت آنها میشود، تغییر کند. با وجود انتظار نرخ ارز قوی در آینده، صادرات به آن کالا به تاخیر خواهد افتاد تا زمانی که نرخ ارز کاملا قوی شده و در هنگام تبدیل آن به پول کشور خودی با نرخ بهتری روبه روبوده و پول بیشتری دریافت گردد.
تورم
در صورت برابری نرخ تورم در هر دو کشور باید به شاخص قیمتهای خردهفروشی و عمدهفروشی توجه کرد تا وضعیت هر کشور مشخص شود.
سیاستهای اقتصادی
سیاستهایی کهبر نرخ ارز اثر میگذارند عبارتاند از: رشد معقول عرضهٔ پول، سیاستهای مناسب مالی، خصوصیات دیپلماسی خارجی و فعالیتهای نظامی، سرمایهگذاری در مقایسه با میزان نقدینگی.
تغییرات نرخ ارز
تغییرات نرخ ارز رابطه مستقیمی با تورم دارد.
شرایط تضعیف نرخ ارز
نرخ ارز رسمی ممکن است درصورت وجود شرایطی دچار ضعف شود. این عوامل عبارتاند از: ۱- ادامه کسری در موازنه پرداختهای کشور؛ ۲- کاهش در میزان ذخیره طلا و ارزهای خارجی؛ ۳- تورم داخلی؛ ۴- بیاعتمادی به پول داخلی؛ ۵- سیاستهای دولت که به جای مبارزه با علت، با معلول مبارزه میکند؛ ۶- خط مشیهای دولت که سبب تضعیف اقتصاد داخلی میشود؛ ۷- احتمالتضعیف نرخرسمی ارز کشورهایی کهیک اقتصاد به آنها تعهد و وابستگی نزدیک دارد.
رژیم ارزی
در سال ۱۹۴۴م. بر اساس معاهدهٔ «برتن وودز» کشورها ملزم به حفظ ارزش پول در برابر دلار با یک نسبت مشخص طلا شدند که به سیاست نرخ ارز ثابت شهرت داشت اما در سال ۱۹۷۱م. با اعلام عدم تعهد ایالات متحده در حفظ، برابری و تعویض دلار و طلا، کشورها و درصدر آنها ژاپن سیستم نرخ ارز شناور (مبتنی بر عرضه و تقاضا در بازار) را جایگزین نمودند. مهمترین نظام ارزی، نظام ارزی ثابت و نظام ارزی شناور است، البته، نظامهای دیگری نیز به مرور زمان بهوجود آمدهاند و میتوانند استفادهشوند که بسته به شرایط و نیاز کشورها به کار گرفته میشوند.
نرخ ارز ثابت
وضعیتی است که در آن نیروهای بازار کامللا فعال هستند، اما بانک مرکزی بسته به ملاحظات و ضرورتهای موجود، نرخ ارز معینی را به عنوان نرخ ارز هدف تعیین میکند و با مداخله در بازار و از طریق ساز وکار ذخایر خود، از آن نرخ هدف حمایت میکند.
مثلا اگر نرخ ارز تمایل داشته باشد که از نرخ هدف بالاتر رود بانک مرکزی با عرضهٔ دخایر ارزی خود به بازار از افزایش نرخ ارز جلوگیری میکند و همچنین اگر نرخ ارز تمایل داشته باشد از نرخ هدف کاهش یابد بانک مرکزی مذکور با خرید ارز از بازار و افزایش ذخایر خود از این کار جلوگیری میکند.
مزایاو معایب انتخاب نرخ ارز ثابت: انتخاب نظام ارزی ثابت باعث میشود که مردم و بنگاهها بتوانند، مادامی که نرخ ارز ثابت نگهداشتهشدهاست بدون نگرانی درمورد نوسانات نرخ ارز برای آینده برنامه ریزی کنند. در این صورت در سطح خرد ثبات وجود دارد، اما از آن جا که نوسانات ارز به بخش عرضهٔ پول منتقل میشود، ممکن است بیثباتی به بخش کلان اقتصاد منتقل شود.
نرخ ارز شناور
به ترتیباتی از بازار گفته میشود که در آن نرخ ارز بر اساس تعامل نیروهای عرضه و تقاضا ارز بدون مداخلهٔ مقامات پولی و به صورت آزاد تعیین میشود.
مزایا و معایب انتخاب نرخ ارز شناور: انتخاب نظام شناور باعث میشود نرخ ارز متغیر باشد ولی در نهایت ثبات اقتصاد کلان، به معنای ثبات در حجم پول و تثبیت نرخ تورم، در بلند مدت حاصل میگردد.
انواع نامهای ارز
ارز دولتی
ارز رقابتی، ارزی است که از سوی دولت در رقابت با بازار آزاد، عرضه میشود. ارز دولتی، ارزی است که دولت از طریق بانکهای مجاور و به نرخ دولتی فروشد. ارز دانشجویی، ارزی است که دولت برای تامین مخارج دانشجویان خارج از کشور در نظر میگیرد و به دانشجویان برای ادامه تحصیل میدهد. ارز تهاتری، ارزی است که در قرار دادهای پایاپا مبنای محاسبه قرار میگیرد. ارز مبادلهای، ارزی است که در مرکز مبادلات ارزی برای برخی گروه از کالاها جهت واردات در نظر گرفته میشود. ارز یوزانس، ارزی است که پس از دریافت کالا حواله میشود.
ارز شناور
ارز شناور، ارزی است که بهای آن ثابت نیست و بر اساس عرضه و تقاضا تعیین میشود. ارز صادراتی، ارزی است که از راه فروش کالای صادراتی تامین میشود.
ساعت : 2:27 am | نویسنده : admin
|
مطلب بعدی