زبان های ایرانی
زبان‌های ایرانی

زبان‌های ایرانی یکی از شاخه‌های زبان‌های هندوایرانی از خانواده بزرگ زبان‌های هندواروپایی را تشکیل می‌دهد. منظور از اصطلاح زبان‌های ایرانی یا زبان‌های ایرانی‌تبار، گروهی از زبان‌ها است که همگی ریشه در یک زبان باستانی به نام زبان نیا-ایرانی داشته‌اند و به معنی زبان‌های مرتبط با واحد سیاسی کشور امروزی ایران نیست.






زبان های ایرانی یک ریشه مشترک باستانی دارد و به گویش های مختلف و هر گویش به لهجه های مختلف استعمال می شود. این زبان ها از آرامی باستان بسیار وام گرفته است. بعضی از گویش های زبان ایرانی به خاطر تفاوتهای ظاهری در نحوه استفاده از عبارات و ترکیب ها، امروزه خود به عنوان یک زبان نام برده می شوند.

مهمترین زبان‌ها و گویش های ایرانی امروزی عبارتند از: فارسی (پارسی ، دری، یا تاجیکی)، مازنی، کردی، پشتو، بلوچی، لری، لکی، زازاکی، گیلکی، تالشی، تاتی و آسی

امروزه زبان‌های ایرانی بیشتر با خط‌های عربی، لاتین، و سیریلیک نوشته می‌شوند. زبان‌های ایرانی با زبان عربی و زبان‌های ترکی تاثیر متقابل بسیاری داشته‌اند.

زبان‌های ایرانی بیشتر در کشورها و مناطق ایران، افغانستان، تاجیکستان، باختر پاکستان، کردستان ترکیه، کردستان عراق، و بخش‌هایی از آسیای میانه و قفقاز روایی دارد.

سه زبان از زبان‌های ایرانی به عنوان زبان رسمی هم اکنون در چهار کشور استفاده می‌شود. این زبان‌ها عبارت اند از فارسی در ایران و تاجیکستان، فارسی و پشتو در افغانستان و کردی در عراق.

براورد می‌شود که امروزه حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون تن به زبان‌های ایرانی سخن بگویند. بنیاد تابستانی زبان‌شناسی (SIL International) در سال ۱۳۸۴ برآورد کرده‌است که امروزه به حدود ۸۷ گونه از زبان‌های ایرانی سخن گفته می‌شود؛ که شمار سخنوران بزرگترین این زبان‌ها به طور تخمینی عبارتند از: فارسی (۱۱۰ میلیون تن)، پشتو (۴۱ - ۶۰ میلیون تن) ، لری (۱۰ میلیون تن)،تبری و گیلکی (7 میلیون تن) ، کردی (۲۵ میلیون تن)، و بلوچی (۷ میلیون تن).






پیشینه

دوره باستان که از آغاز تا انقراض شاهنشاهی هخامنشی، تقریباً از سده بیستم تا حدود چهارم و سوم پیش از میلاد را دربرمی‌گیرد. از زبان‌های ایرانی باستان چهار زبان آن شناخته شده‌است: مادی، سکایی، اوستایی و پارسی باستان . از زبان مادی و سکایی که یکی در غرب ایران و منطقه فرمان روایی ماد و دیگری در شمال، از مرزهای چین تا دریای سیاه، از جمله بین اقوام پارت و ساکنان سغد، رایج بوده، تنها کلمات و عباراتی در آثار دیگران برجای مانده‌است. اما از زبان‌های اوِستایی و پارسی باستان مدارک بسیار در دست است. زبان اوِستایی، گویش مردم اطراف دریاچه هامون در سیستان بوده و زرتشت کتاب خود را به این زبان نوشته‌است.

پارسی باستان زبان مادری و زبان میهن اصلی خانواده و دودمان هخامنشی بوده‌است. نخستین شواهد نوشتاری از این زبان، سنگ‌نبشته بیستون است که تاریخ آن به قرن ششم پیش از میلاد برمی گردد. درهمین زمان لهجه‌های دیگر ایرانی باستان نیز وجود داشته که پا به پای چهار زبان مهم دوران باستان مراحل تکاملی را می‌پیموده‌است، مانند زبان‌های بلخی، سغدی، پارتی و خوارزمی.







زبان‌های ایرانی به سه دسته تقسیم می‌شوند:

زبان‌های ایرانی باستان
زبان‌های ایرانی میانه
زبان‌های ایرانی نو (شرقی و غربی)

این دسته‌بندی مطلقاً از لحاظ زمانی نیست، بلکه از نظر زبان‌شناسی هم هست.






ایرانی باستان

زبان نیاایرانی نیای مستقیم این دسته از زبان‌های ایرانی است.

از جمله زبان‌های این دسته عبارت‌اند از زبان‌های اوستایی (که بیشتر از طریق متون اوستا به ما رسیده است)، فارسی باستان (که بیشتر از طریق کتیبه‌های هخامنشی به ما رسیده است)، سکایی باستان، و مادی (که فقط چند واژهٔ آن، آن هم از طریق چند وام‌واژه در فارسی باستان و چند واژهٔ ذکر شده در منابع یونانی به ما رسیده است).






ایرانی نو

زبان‌های ایرانی نو به دو دسته بخش می‌شوند:

شرقی
غربی

زبان‌های ایرانی نو با این که اساساً در ایران، افغانستان و تاجیکستان متمرکز شده‌اند اما حقیقتاً گستره جغرافیایی بسیار وسیع تری را در بر می‌گیرند شامل مناطقی در قفقاز، آسیای میانه، ترکستان چین، پامیر، ترکیه، سوریه، عراق و شبه قاره هند.






زبان‌های ایرانی‌تبار شرقی

نمونه زبان‌های شرقی ایرانی تبار این‌ها هستند:

پشتو
آسی
زبان‌های پامیری
پاشایی
یغنابی


زبان‌های ایرانی‌تبار غربی

زبان‌های ایرانی تبار غربی به دو گروه دسته بندی می‌شوند:

گروه شمال غربی:

این گروه شامل زبان‌ها و گویشهای آذری باستان، تفرشی، خوانساری، آرانی، بیدگُلی، گَزی، دری زرتشتی، سیوندی ، تبری ( مازندرانی )، کردی، گیلکی ، تالشی ، زازا-گورانی، پارتی، ، سمنانی، تاتی و بلوچی می‌باشد.

گروه جنوب غربی:

این گروه شامل زبان‌ها و گویشهای فارسی/پارسی، فارسی نو، تاتی قفقاز، لاری، لری و بختیاری می‌باشد.






رسم‌الخط
زبان‌های ایرانی دارای رسم‌الخط‌های گوناگون هستند. از جمله خط میخی (در مورد پارسی باستان)؛ خط آرامی (در مورد نخستین کتیبه‌های پارسی میانه، پارتی، سغدی، و خوارزمی)؛ دو نوع خط سریانی، سطرنجیلی (در مورد پارسی میانه، پارتی، یاختری، سغدی و فارسی نو) و نستوری (سغدی مسیحی و فارسی نو)؛ خط عبری (در مورد فارسی نو و لهجه‌های محلی)؛ خط عربی (در مورد فارسی نو، خوارزمی، کُردی، پشتو و بلوچی)؛ خط براهمی (در مورد خُتَنی، تُمْشُقی و سغدی)؛ خط یونانی (در مورد باختری)؛ خط سیریلیک (در مورد اُسِتی و تاجیکی) و خط لاتین (در مورد کُردی و اُسِتی).





زبان پارسی میانه

زبان پارسی میانه، زبان پارسیگ یا زبان پهلوی (پهلویک) نیای مستقیم زبان پارسی امروزی است. پهلوی در معنای عام و نه چندان دقیق به زبان‌ها و مخصوصا خط‌های رایج دوره‌های اشکانی و ساسانی اطلاق می‌شود و محدود به ایالات نبوده‌است. پهلوی یا پارسی میانه شکلی از زبان پارسی است که واسطهٔ مستقیم میان پارسی باستان و پارسی امروزی است. به عبارت دیگر پارسی امروزی شکل تحول‌یافته‌تر از خود زبان پارسی میانه‌است. پارسی میانه زبان ارتباطی مشترک در تمامی شاهنشاهی ساسانی بود پارسی میانه یکی از زبان‌های ایرانی است که بنا به تعریف از اوایل دوران اشکانی نخست در جنوب غربی ایران و سپس در زمان ساسانیان به عنوان زبان رسمی همه امپراطوری ایران تا صدر اسلام رواج می‌داشته‌است. خاستگاه این زبان که فرزند پارسی باستان به حساب می‌آید پارس بود. در دوران اشکانیان پارسی میانه زبانی محلی بود و از پهلوی اشکانی تأثیراتی پذیرفت تا اینکه در زمان ساسانیان زبان رسمی شاهنشاهی شد. کتیبه‌ها و اسناد ساسانیان و بسیاری از کتاب‌ها به این زبان نوشته می‌شد. با برافتادن ساسانیان و تا چند سده پس از اسلام همچنان تولید اثر به این زبان ادامه داشت. گرچه عملاً زبانی نیم‌مرده به‌شمار می‌آمد.

این زبان یا یکی از گویش‌ها یا زبان‌های بسیار نزدیک به آن، پس از تحول و آمیختگی با لهجه‌ها، گویش‌ها و زبان‌های خویشاوند دور و نزدیک و همچنین واردشدن وام‌واژه‌ها، پارسی نو را به وجود آورده‌است. بنا بر این جای تعجب نیست که شباهت‌های فراوان چه از نظر واژگانی و چه از نظر دستوری میان این دو زبان وجود دارد. در واقع تحولی که از پارسی باستان تا پارسی میانه اتفاق افتاده‌است بسیار بزرگتر از تحولی‌است که از پارسی میانه تا پارسی نو رخ داده‌است.

گویش مردمان گز (برخوار و میمه)،گیلان،نهاوند، بروجرد، ملایر، تویسرکان، کازرون و گیو با پارسی میانه نزدیکی دارد. این زبان همواره از دیدگاه دستوری و واژگانی با گویش‌های محلی نواحی پارس نزدیکی داشته‌است.






نام زبان

در متن‌های نوشته شده به خود زبان فارسی میانه نام این زبان Pārsīg آمده که به معنای «زبان منسوب به قوم پارس» است. این زبان رفته‌رفته و به‌طور طبیعی دگرگونی‌هایی به خود دید و در نتیجۀ این دگرگونی‌ها بعدها تبدیل به زبانی شد که پارسی یا فارسی یا پارسی دری نام داشت. تبدیل شدن خود واژهٔ پارسیگ به پارسی هم از جملهٔ همین دگرگونی‌های طبیعی زبان یادشده بوده است؛ یعنی در این فرایندِ دگرگونی -گهای پایان واژه می‌افتاده‌اند. بنابراین، در دوره‌های آغازین پس از اسلام، هم زبان فارسی میانه و هم زبان فارسی نو نزد گویشورانشان یک نام داشتند، یعنی پارسیـ(ـگ) یا فارسی (برای نمونه در نوشته‌های دانشمند پارسی نِرْیُسَنْگْ، در شاهنامه و همین‌طور در نوشته‌های عرب‌ها و ایرانیان عربی‌نویس شاهد چُنین کاربردی هستیم). از این رو، مردمانی که اکنون به زبان فارسی نو سخن می‌گفتند به دلیلی (که در پی می‌آید) به فارسی میانه یا همان پارسیگ باید نام دیگری می‌دادند تا این دو از هم بازشناخته شوند. زبان فارسی میانه را در متن‌های کهن فارسی نو پهلوی و در متن‌های کهن عربی فهلوی نامیده‌اند. قدیم‌ترین مأخذی که در آن زبان فارسی میانه پهلوی نامیده شده روایت جاحظ (متوفّی به سال ۲۵۵ هـ ق) است. بنابراین، پهلوی نامیدن زبان فارسی میانه دست‌کم از سدهٔ سوم هجری رایج بوده است. دلیل به کار رفتن اصطلاح پهلوی برای نامیدن صورت کهن زبان پارسی آن بود که در سده‌های آغازین پس از اسلام واژهٔ پهلوی دربردارندهٔ این معنی‌ها نیز شده بوده: «ایرانی (در معنای کلی واژه)» و «قدیمی (البته نه هر قدیمی، بلکه راه و رسم ایرانی قدیمی، که در در شاهنانه بیشتر به این معنی برمی‌خوریم)» حتّی این واژه هاله‌ای از معناهای گوناگونی چون «اشرافی»، «باستانی»، «باشکوه» و ... یافته بوده که بازتاب آن را در شاهنامه می‌بینیم . بنابر این، زبانی که یادآور آیین‌ها و دوره‌های کهن ایران بود به سادگی می‌توانست زبان پهلوی نامیده شود. شایان یادآوری است که پَهْلَوی، پَهْلَوانی، فَهْلَوی و یا شکل عربی‌شدهٔ آن بَهْلَوی، به زبان‌ها و قوم‌های دیگری چون گویش‌های ایرانی شمال غربی نیز گفته شده است.

اما واژهٔ پَهْلَوی در اصل به چه معنایی بوده؟ این واژه در اصل به معنای «نسبت‌داده‌شده به پَهْلَو (یا همان پارت)» است. پَهْلَو از دورهٔ هخامنشی به بعد نام یکی از استان‌های شمال شرقی ایران بوده. نام این استان در سنگ‌نوشته‌های هخامنشی -Parθava آمده است. واژهٔ -Parθava با تبدیل‌هایِ بسیار رایجِ θ به h و r به l و نیز قلب جایگاه این دو در واژه، به Pahlaw بدل شده است. در دورهٔ ساسانی زبان رایج در استان پَهْلَو (یعنی همان استان پارت) را Pahlawīg یا Pahlawānīg می‌نامیدند. به سخن دیگر، پهلوی یا پهلوانی در اصل نام زبان دیگری بوده که با زبان فارسی میانه فرق دارد و امروزه آن را در کتاب‌های زبان‌شناسانه پهلوی اشکانی یا پارتی می‌نامند.

گویا نخستین بار کارل هِرمان زالِمانْ (به روسی: Karl Germanovitsh Zaleman) نام فارسی میانه (به آلمانی: Mittelpersisch) را برای این زبان به کار برده است. امروزه هم همچنان اصطلاح‌هایی چون پهلوی ساسانی و پهلوی برای نامیدن فارسی میانه به کار می‌رود. البته منظور از پهلوی بیشتر گونهٔ خاصی از فارسی میانه‌است که در کتاب‌های زردشتی به کار رفته‌است.






پس از اسلام

با آن‌که نام زبان و خط پهلوی از دیوان‌های کارگزاران عرب در ایران برافتاد، اما خط و زبان پهلوی در میان ایرانیان غیرمسلمان و مسلمان تا حدود سده پنجم کم و بیش رواج داشت چنانکه در برخی از نواحی ایران سنگ‌نگاره‌های سازه‌ها را به خط پهلوی یا بخط کوفی و پهلوی هر دو می‌نوشتند مانند کتیبه برج لاجیم نزدیک زیراب در مازندران که از سده پنجم هجری و یک خط آن به پهلوی و خط دیگر آن به کوفی است. این برج مقبره کیا ابوالفوارس شهریار بوده و در تاریخ ۴۱۳ بنا شده‌است. برج دیگری هم نزدیک برج لاجیم است که ظاهراً در آغاز سده پنجم بنا شده و کتیبه آن به خط کوفی و پهلوی است. برج رادکان نزدیک بندرگز نیز از همین گونه برج‌های آرامگاهی و دارای دو سنگ‌نوشته کوفی و پارسی میانه است.

در سده چهارم و پنجم بسیاری از ایرانیان به خط و زبان پارسی میانه آشنایی داشتند. گردآورندگان شاهنامه ابومنصوری و مترجمان شماری از دفترهای پهلوی به پارسی در همین دوره رسالاتی از پهلوی مانند یادگار زریران و کارنامه اردشیر بابکان و داستان بهرام گور و پندنامه بزرگمهر بختگان و گزارش شترنگ و دیگر نوشته‌ها را به پارسی دری و به خط پارسی بازنویسی کرده و جزو شاهنامه قرارداده بودند. نفوذ زبان پارسی میانه در این بازگفته‌ها به اندازه‌ای بود که پس از نظم آن ها به پارسی به‌وسیله دقیقی و فردوسی هم نزدیکی فراوانی میان آنها با اصل پهلوی هریک مشهود است.

در میانه‌های سده پنجم یکی از کتابهای مشهور که گویا اصل آن از دوره اشکانی بوده‌است یعنی ویس و رامین از متن پهلوی به پارسی گردانده شد و سپس به همت فخرالدین اسعد گرگانی به نظم پارسی درآمد و در این منظومه تأثیر لغتها و ترکیبهای پهلوی بسیار دیده می‌شود.

آشنایی شاعران و نویسندگان ایران با متون پهلوی و نقل آنها به پارسی تا سده هفتم هم ادامه داشته‌است چنانکه در همین روزگار یکی از شاعران نامدار بنام زراتشت بهرام پژدو کتاب ارداویرافنامه را از پهلوی به شعر پارسی درآورد. این شواهد نشانگر آن است که آشنایی ایرانیان با خط و زبان پهلوی ساسانی با فروپاشی حکومت ساسانی یک‌باره از میان نرفت بلکه تا دیرگاه ادامه‌داشت.






آثار پارسی میانه

آثاری که از این زبان باقی‌مانده‌اند دو دسته‌اند. آثار کتیبه‌ای و آثار کتابی. این آثار بعضاً با خطوط متفاوت ولی خویشاوند نوشته شده‌اند. آثار پارسی میانه شامل سکه‌نوشته‌های شاهان ساسانی، کتیبه‌ها، آثار مکتوب عصر ساسانی و سه سده نخست هجری و متون مانوی می‌شود که به الفباهای نسبتاً متفاوت نوشته‌شده‌اند. برخی از آثار کتابی پارسی میانه تاریخی و ادبی هستند اما عمده مطالب را آثار دینی زرتشتی دربر گرفته‌اند. پس از فروپاشی حکومت ساسانی و فتح ایرانشهر بدست مسلمانان حجاز شمار زیادی از آثار زبان پهلوی که در دانشگاه گندی شاپور یا سایر نقاط ایران در دست بود به زبان عربی ترجمه شد. این آثار عمدتاً نسخه اصلی پهلوی آن از میان رفته‌است. داستان‌های هزار و یک شب, سیرالملوک، ادب الکبیر، کلیله و دمنه, سندبادنامه و شماری اثر علمی و تحقیقی از این دسته هستند. از آثار کتابی مهم عصر ساسانی به زبان پارسی میانه که بدست ما رسیده نیز می‌توان به کارنامه اردشیر بابکان, شاپورگان مانی اشاره کرد. عمده متون بجای مانده در قرون نخست اسلامی نوشته شده با این وجود احتمالاً بسیاری از آن‌ها تحریر آثار دوره ساسانی بوده‌اند. از مهمترین آثار متاخر پارسی میانه می‌توان به آثار پرحجمی مانند بندهشن, دین‌کرد, شایست نشایست, گزیده‌های زادسپرم, دادستان دینی و شکندگمانیک وزار اشاره کرد.






آثار زند و پازند

در اواخر دوره ساسانی بویژه برای مقابله با ترویج عقاید مزدکی متون اوستا به زبان پارسی میانه برگردانده شد. اگرچه تمامی بخش‌های قدیمی اوستا امروزه در دست نیست اما تا حد زیادی از آن‌ها باقی‌مانده. این متون پارسی میانه ترجمه مستقیم متون اوستایی نیستند بلکه ترجمه تفسیری آن‌ها بشمار می‌آیند. در دوره ساسانی شمار کسانی که زبان اوستایی را می‌فهمیدند چندان زیاد نبود چرا که زبان اوستایی در آن دوره زبانی مرده بشمار می‌رفت. متون پازند که بعدها ایجاد شد نگارش این تفاسیر و سایر کتاب‌های پارسی میانه به الفبای دین دبیره یا همان خط اوستایی هستند که از آنجا که آسانتر بود برای نگارش بکار گرفته‌شد.






سنگ‌نبشته‌های پارسی میانه

به جز کتاب‌ها و آثاری که در الگوی زیر ذکر شده، پاره‌نوشته‌ها و سنگ‌نوشته‌های پراکنده‌ای نیز از پارسی میانه در نقاط گوناگون به جای مانده‌است. این سنگ‌نوشته‌ها شامل آثار مکتوب شاهان نخستین ساسانی و وزرا و ملازمان نزدیک آن‌ها می‌باشد. الفبای بکار گرفته شده در این آثار با الفبای کتابت اندکی تفاوت داشته و به خط پهلوی اشکانی نزدیک بوده‌است. این کتیبه‌ها بیشتر در پارس, کرمانشاه, کردستان عراق و آذربایجان و حمص سوریه واقع شده‌اند. همچنین در دوره اسلامی نیز کتیبه نویسی پهلوی رایج بود و در برخی مناطق شمال ایران کتیبه‌های اسلامی دارای خط پهلوی نیز بوده‌اند مانند برج لاجیم.

برای نمونه ۲۵ سنگ‌نوشتهٔ کوچک به خط پیوسته پهلوی در باروی شهر دربند قفقاز کشف شده بود و اخیراً باستان‌شناسان شش کتیبه دیگر به پارسی میانه نیز در آن‌جا پیدا کردند. این سی و یک کتیبه نام سنگ‌تراشان یا کسانی را ذکر می‌کند که به نوعی در کشیدن دیوار سهم داشتند.






دستور زبان
نام

نام به پارسی و پهلوی (نام) خوانده می‌شود. و از نظر دستوری پهلوی با پارسی دری اختلاف زیادی ندارد.

۱-مفرد و جمع

مفرد و جمع برای جانداران (آن) هست مانند= مرتم(مردم) مرتمان(مردمان) درخت درختان

martōm

و برای جامدات(ایها) نیز می‌باشد

Kōstak=ناحیه

Kōstakīhā= نواحی

۲- اسم جمع نیز چون اسم جمع در پارسی دری است

(اسم جمع اسمی است که در ظاهر یکی است اما شامل گروهی است)

Spāhسپاه=

۳-معرفه و نکره

علامت معرفه در نکره (ی) است که در انتهای اسم می‌آید و ای حرف همان حرفی است که در پارسی دری بنام (یای وحدت) نامیده می‌شود.

Mart = Mart-ē

۴- اسم عام و خاص هیچ تفاوتی با پارسی دری ندارد

۵- صفت فاعلی و صیغهٔ مبالغه و اسم فاعل و اسم مفعول با ریشه‌های زمان حال یا گذشته فعل و پسوند بشرح زیر ساخته می‌شود:

از ریشه زمان حال (صیغه امر) و پسوند کار

Hāmōč=آموز

Hāmōčkar=آموزگار

از صیغه امر و پسوند آک

Dān= دان

DāNāk=دانا

شما میتوانید ببینید در اینگونه موارد حرف ک در زبان پارسی حذف شده‌است و فقط در چند مورد مثل خوراک و پوشاک باقی‌مانده‌است.

از صیغه امر و پسوند آن

RAW=رو

Rawān=روان

از صیغه امر و پسوند اندک

Zīv= زی

Zīvandak=زنده

Frōš=فروش

Frōšandak= فروشنده

از ریشه گذشته و پسوند آر

Mēnēt= اندیشید

Mēnētār= اندیشمند

که به معنی اندیشه هست در واژه هخامنش نیزدیده می‌شود Mēn جا دارد اینجا بگویم که کلمه

با پسوند ایستان

Tāp=گرم

Tāpīstān=تابستان






صفت

صفت در زبان پهلوی سه حالت دارد: مطلق، برتر، برترین

نشانهٔ صفت برتر (-تر) و صفت برترین (-توم) است.

Vočurg=بزرگ

Vočurgtar-tum =بزرگ و بزرگترین

برای ساختن صفت عالی از پسوند (ایست) استفاده می‌شود

گاهی نیز با تغییر در اصل واژه صفت عالی می‌سازند که فعلآ از آن می‌گذریم برای مقایسه دو صفت از دو حرف اضافه (کو) و (هَچ) بهره می‌برند.

Nēst ērān-štr hač xvaš-tar gēvāk-ē

نیست ایران-شتر هَچ خوشتر گیواکِ

جائی خوشتر از ایرنشهر نیست.

از اسم مانند پارسی دری صفت می‌سازند

Zar=زر

Zarrēn= زرین

صفت و موصوف و مضافٌ‌الیه نیز با واسطه (ī) بجای کسره پارسی می‌آید.

Xvarāsān ī kōstak

خواراسان(خراسان) کسته(سو سمت)

در گذشته و کلماتی مانند خواهر خوراک... خوانده می‌شد

گاهی اوقات صفت پیش از فعل بیاید در این صورت حرف اضافه می‌شود

Hu-frayān=هو فریان فریان خوب گرمایی که در تن انسان و گوسفند است






نسبت

با پسوندهای زیر نسبت ساخته می‌شود.

(Ān īh īk)

mart īh= مردی

āsōrīk=آسوری

پسوند (ایک) همانست که هنوز در واژه تاری= تاریک وجود دارد

ابری پدید نی و کوفی نی بگرفت ماه و گشت جهان تاری

و نیز همین پسوند است که در زبانهای اروپائی هنوز بر قرار است مانند دموکراتیک دموکراسی یا اتم اتمیک.

پسوند (ایه) در پارسی بصورت (ای) در آمده است و همانست که در واژه مردی دیده می‌شود.

اما پسوند انتساب محل یا انتساب فرزند به پدر همان (آن) است که در پهلوی بسیار بکار می‌رود.

Pākān ī artaxšēr= اردشیر بابکان(اردشیر پسر بابک)

این واژه در واژه‌های بسیاری بویؤه در نام شهرها و روستاها هنوز جاری است مثل گیلان یعنی محل منسوب قوم گیل.






قید

قید نیز به شیوه گونه گون ساخته می‌شود و از آنجمله‌است:

با اضافه کردن (ایها) به اسم و بعضی صفات

Dāt=قانون

Dātīhā= قانونی

این پسوند (ایها) برای ساختن قید هنوز بکار می‌رود:

یکی در واژه تنها که پیش از این به صورت تنیها بوده‌است یعنی یک تنه یا یک تنانه

دیگر در قید نزدیکیها و زودیها و دیریها نیز در زبان امروزی می‌بایست جاری باشد.نزدیکیها به معنی همین نزدیکیها و زودیها به همین زودی.......

در زبان نیشابوری نیز دو صورت دیگر از قید بر جای مانده و آن دو قید (تشنگی) و (گرسنگی) است که بصورت (توشنیا= تشنگی‌ها) گوسنیا گرسنگی‌ها) این پسوند (ایا) بجای (ایها) در کردی نیز در واژهی تنیا بمعنی هنوز جاری است که در زبان تبری بگونهٔ (تنیا در آمده‌است







با افزودن

ē n

rāst= راست

Rāstēn راستین =

ضمیر(کلمه ایست که جای فاعل می‌آید در شوند تکرار آن)

ضمایر غیر متصل

Man=من

To=تو

Oy= او

Amah= ما (ما در دزفول بصورت (آمو)، در بختیاری و لری به شکل ایما و در سنندج و سردشت و بانه بصورت (ایمه). در مهاباد و پیرانشهر به صورت (أمه)و در گیلکی وتالشی وتاتی امه و در گویش لارستانی همان اما گفته میشود)

šma & šmah= شما

ōyšān= ایشان

ضمایر متصل درست همانند پارسی است. (م ت ش......)






ضمیر نسبی

یک نوع ضمیر دیگر در زبان پهلوی هست که موارد استعمال آن نیز بسیار است و بن ضمیر را که بجای همهٔ ضمایر در موارد بسیار زیاد بکار می‌رود ضمیر نسبی نا میده می‌شود که با حرف (ای کوتاه) نشان می‌دهند می‌دانیم که در زبانهای لاتین ضمایر بر حسب قرارگیری در جمله و نوع کار برد تغییر می‌کنند

مثلآ در انگلیسی (ای) در حالت مفعولی و اضافی و ملکی بصورت (می ماین) در می‌آید.

در زبانهای پارسی باستان و اوستایی این ضمایر بصورت (اَدَم) و (اَزِم) بوده‌است و در پهلوی و اشکانی بصورت (از) بکار می‌رفته‌است.

ضمایر متصل به این حروف میچسبند:

۱-(بی –به- اگر- او-و – کا گاهیمه هنکامیکه- کو که کجا چه برای اینکه- چه- چنانچه- اوم و مرا و من- کاش وقتیکه او را- چه‌ات- اذَگ آنگاه پس از آن انگاش – به‌اش- اگرت- تاک شان تاشان تا آنها را)

در جمله‌هایی که در آینده خواهد آمد می‌بینید که ضمیر متصل باین حرف ربط چسبیده ولی اسم یا واژهای که ضمیر متعلق به آنست بصورت آزاد آمده‌است اما در اینجا به یک مثال بسنده می‌کنیم:

Hast rāst man abāg mēnīšn agar-at

هست راست من اباگ منیشن اگرَت

اگر اندیشه‌ات با من راست است

این جمله را با شعری از سعدی مقایسه می‌کنیم

اگرت سعادتی هست که زنده دل بمیری به حیاتی اوفتادی که در آن فنا نباشد

Humta-Huxta-Xvarašta

۲-به ضمیر نسبی (ای) آن کس که – که- انکه-

Bud rāst did i-m xvamn hān

بود راست دید ای-م خوومن هان

آن خوابی که دیدم راست بود

که در این جمله ضمیر نسبی (ای) چسبیده‌است اما در جمله زبان پارسی ضمیر بعنوان شناسه به فعل دیدن چسبیده‌است.

۳-به ضمیر (کی) کدام که

ضمیر اشاره (این – آن- او)

ضمیر او جمع می‌شود ایشان

ضمایر استفهامی (کی-که- چه- چی – کدام-)

ضمایر مشترک (خود- خویش- خویشتن---که از ضمیر خویش و اسم تن می‌آید)
وب مانی (به انگلیسی: Webmoney) سامانه خدمات پول اینترنتی است که در سال ۱۹۹۸ راه اندازی شده‌است. این خدمت به «شرکت انتقال وب‌مانی» تعلق دارد. این شرکت ادعا می‌کند ۱۱ میلیون کاربر ثبت‌نام شده دارد.

در حال حاضر حدود ۶ میلیون کاربر بر روی سیاره زمین از خدمت وب‌مانی استفاده می‌کنند و روز به روز امکانات و خدمات وب‌مانی و همچنین کاربران این پول الکترونیکی رو به افزایش است. مهم‌ترین ویژگی این سامانه پول الکترونیکی برخورداری از امنیت بالا است. بعد از افتتاح حساب وب‌مانی برای کاربر فایل کلیدی مخصوص حساب ساخته شده، ارایه می‌گردد که توسط این فایل کلیدی دسترسی به حساب ممکن می‌شود. همچنین کاربر می‌تواند در تنظیمات حساب خود، دسترسی به آن را با یک یا چند آی‌پی محدود نماید تا اینکه از ورود دیگران به حساب خود جلوگیری کند.





برای استفاده از وب‌مانی ابتدا کاربر باید نرم‌افزار «نگه‌دارنده وب‌مانی» (Webmoney Keeper) را از وبگاه نصب نماید یا به روش برخط وارد حساب خود در وبگاه وب‌مانی شود. به هر حساب وب‌مانی، شناسه وب‌مانی(WMID) تعلق می‌گیرد. هر کاربر در سامانه پول الکترونیکی وب‌مانی از گواهینامه الکترونیکی برخوردار می‌شود. طبق اطلاعات وارد شده در زمان افتتاح حساب، برای کاربران انواع گواهینامه الکترونیکی ارایه می‌گردد. اگر کاربر مشخصات شخصی وارد ننماید، گواهینامه ناشناس و اگر مشخصات خود را وارد نماید، گواهینامه تشریفاتی تعلق می‌گیرد. در زمان افتتاح حساب، کاربر می‌تواند مشخصات خود را وارد نموده و از گواهینامه تشریفاتی برخوردار شود.

هر حساب وب‌مانی دارای ۱۰ کیف پول مختلف است. هرکدام از این کیف‌های پول نشانگر یک واحد ارزی است که به شرح زیر هستند:

WMZ – نشانگر کیف پول دلار ایالات متحده آمریکا (USD)
WME – نشانگر کیف پول یورو اتحادیه اروپا (EUR)
WMR – نشانگر کیف پول روبل کنفدراسیون روسیه (RUB)
WMU – نشانگر کیف پول گریونا اوکراین (UAH)
WMB – نشانگر کیف پول روبل بلاروس (BYR)
WMS – نشانگر کیف پول سوم قرقیزستان (KGS) – منحل‌شده
WMY – نشانگر کیف پول سوم ازبکستان (UZS) - منحل‌شده
WMV – نشانگر کیف پول دانگ ویتنام (VND)
WMX – نشانگر کیف پول بیت‌کوین (BTC)
WMG – نشانگر کیف پول طلا

این کیف‌های پول جدا از شناسه وب‌مانی (WMID) است و برای انجام حواله باید از شماره ارز مشخص استفاده گردد. حوالجات در سیستم پول الکترونیکی وب‌مانی با هزینه ۰/۸ درصد انجام می‌شود. این هزینه بر عهده فرستنده است. مثلاً اگر فرستنده بخواهد ۱۰۰۰ دلار وب‌مانی به حساب گیرنده بریزد، بانک الکترونیکی وب‌مانی ۸ دلار وب‌مانی به عنوان کارمزد درنظر می‌گیرد و بنابراین برای این که ۱۰۰۰ دلار وب‌مانی کامل به دست گیرنده برسد، فرستنده باید ۱۰۰۸ دلار وب‌مانی به حساب گیرنده واریز نماید.




نرخ ارز

به پول‌های خارجی ارز گفته می‌شود. به گفته دیگر به واحدهای پولی که در کشورهای دیگر جز کشور اصلی داد و ستد شود به صورت کلی ارز گفته می‌شود.

یکی ازتفاوت‌های بین معاملات مالی در داخل کشور و مبادلات بین‌المللی این است که درتجارت داخلی نیاز به پرداخت و دریافت وجوه بر حسب پول رایج ملی است اما در معاملات خارجی معمولا این وجوه به شکل پول‌های رایج و معتبر خارجی، پرداخت می‌شود.

مثلا در ایران برای انجام مبادلات، از ریال استفاده می‌شود، در آلمان مارک و آمریکا دلار آمریکا، اما وقتی یک ایرانی بخواهد از آمریکا کالایی را تهیه کند باید در ازای آن دلار آمریکا بپردازد، بنابراین باید بر اساس یک رابطهٔ مبادلهٔ تعریف شده (نرخ ارز) ریال بدهد و دلار بگیرد و با آن کالا را بخرد.



تعریف نرخ ارز

منظور از ارز هر وسیله‌ای است که به صورت اسکناس، حواله یا چک در مبادلات خارجی جهت پرداخت‌ها استفاده می‌شود. و منظور از نرخ ارز خارجی عبارت است از مقداری از واحد پولی ملی که برای بدست آوردن واحدپول کشور دیگر باید پرداخت شود.

همچنین می‌توان نرخ ارز را، ارزش برابری یک واحد پول خارجی به پول داخلی دانست. به عبارت دیگر بهای خرید یا فروش یک واحد پول خارجی به پول رایج کشور را نرخ ارز می‌گویند.





قاعدهٔ قیمت‌های یکسان
قیمت یک‌کالای خارجی در داخل کشور، وابسته به قیمت آن‌کالا در مبدا و همچنین نرخ ارز آن‌کشور است. طبق این‌قاعده اگر هزینه‌های‌جنبی مبادله، ناچیز باشد، قیمتیک‌کالا در همه جا با توجه به قیمت‌ارز، یکسان خواهد بود و در شرایط ایده آل قدرت خریدیک ارز در داخل و خارج یکسان خواهد بود.



برابری قدرت خرید

اگر قاعدهٔ قیمت یکسان را به مجموعه‌ای از کالاها یا سبد مصرفی یک جامعه تعمیم دهیم، به قاعدهٔ برابری قدرت خرید می‌رسیم. با فرض برابری قدرت خرید در مورد همه کالاها و امکان تهیه تمامی آن‌ها از دیگر کشورهای جهان، رابطهٔ نرخ ارز را می‌توان به صورت زیر نوشت:

قیمت سبد کالاهای خارجی / قیمت سبد کالاهای داخلی = نرخ ارز

به این معنی که درصد تغییرات نرخ ارز، برابر است با تفاضل تغییرات تورم داخلی و خارجی.

اگر نرخ تورم در داخل و خارج یکسان با شد، نرخ ارز نیز بدون تغییر باقی می‌ماند؛

اما اگر تورم داخلی بیشتر از تورم خارجی شود، در نتیجه انتظار افزایش نرخ ارز نیز وجود دارد؛

و همچنین اگر نرخ تورم داخلی کمتر از تورم خارجی بشود، نرخ ارز کاهش خواهد یافت.




بازار ارز خارجی

ارز خارجی همانند پول ملی یک کالا محسوب می‌شود، و دارای بازار است که از دو طرف، عرضهو تقاضا تشکیل می‌شود.[۹]

بازار ارز خارجی عبارت است از چارچوب سازمان یافته و معینی که در آن افراد، موسسات و بانک‌ها به کار خریدو فروشپول‌های خارجی یا ارز اشتغال دارند. وظیفهٔ اصلی بازار ارز خارجی عبارت است از انتقال و جوه یا قدرت خرید از یک کشور به کشور دیگر.

وظیفهٔ دیگر بازار ارز تامین اعتبار است که مانند کالا مستلزم انتقال از فروشنده به خریدار است.

به طور کلی چهار نوع معامله در بازارهای ارزی انجام می‌پذیرد:

۱- معاملات حال(spot)؛

۲- معاملات سلف(forward)؛

۳- معاملات سوآپ (swap)؛

۴- آربیتراژ(arbitrage).



عرضهٔ ارز
همانند هر کالای دیگر عرضهٔ ارز با قیمت آن (نرخ ارز) رابطهٔ مستقیم دارد.
انواع نرخ ارز




نرخ ارز حقیقی

نرخ ارز حقیقی عبارت است از نسبت قیمت‌های خارجی به قیمت‌های داخلی بر حسب یک پول: {۴}{۲}R=\frac

R=\frac{〖ep〗^f}{p

که P و Pf به ترتیب سطح عمومی قیمت‌ها در داخل و خارج است و e همان نرخ ارز اسمی و ارزش ریالی پول خارجی است.



نرخ ارز مؤثر اسمی
نرخ ارز مؤثر اسمی ارزش پول یک کشور را برحسب یک میانگین وزنی از پول سایر کشورها اندازه‌گیری می‌کند که در آن وزن‌ها انعکاس دهندهٔ سهم هر کشور در تجارت بین‌المللی این کشور می‌باشد. به همین دلیل به آن نرخ ارز با وزن تجاری هم می‌گویند.



نرخ ارز مؤثر حقیقی
نرخ ارز مؤثر حقیقی از تقسیم یک میانگین وزنی از قیمت سبد کالایی در کشورهای طرف تجاری بر حسب پول داخلی نسبت به قیمت آن در کشور به دست می‌آید.



تعیین نرخ ارز

در مدل‌های اولیه نرخ ارز بر مبنای نظریهٔ برابری قدرت خرید(ppp) تعیین می‌شد و تنها عامل نوسانات نرخ ارز اسمی را قیمت کالاها می‌دانستند.

اما آنچه بدیهی است این است که عوامل گوناگونی بر نرخ ارز تاثیر می‌گذارند:


تراز پرداخت‌ها
هرگونه تغییر و تحول در تراز پرداخت‌ها تاثیر مستقیم روی نرخ ارز می‌گذارد. دارندگان ارز کشوری که تراز پرداخت‌هایش رو به کاهش است، آن را می‌فروشند و ارز معتبر دیگری را خریداری می‌کنند. بنابراین، عرضهٔ این ارز در بازار زیاد می‌شود و نرخ آن نسبت به ارزهای دیگر کاهش می‌یابد.



استقراض خارجی
هر اندازه کشوری بیشتر مقروض باشد نیازش به ارز خارجی برای پرداخت اصل و بهرهٔ بدهی‌ها بیشتر است. بنابر این، فشاری که روی ذخایر ارزی آن کشور وارد می‌شود، روی نرخ ارز آن کشور منتقل شده و آن را ضعیف می‌کند.



انتظارات برای آینده
ممکن است نرخ ارزها بر اثر پیش‌بینی‌هایی که نسبت به وضعیت آن‌ها می‌شود، تغییر کند. با وجود انتظار نرخ ارز قوی در آینده، صادرات به آن کالا به تاخیر خواهد افتاد تا زمانی که نرخ ارز کاملا قوی شده و در هنگام تبدیل آن به پول کشور خودی با نرخ بهتری روبه روبوده و پول بیشتری دریافت گردد.



تورم
در صورت برابری نرخ تورم در هر دو کشور باید به شاخص قیمت‌های خرده‌فروشی و عمده‌فروشی توجه کرد تا وضعیت هر کشور مشخص شود.


سیاست‌های اقتصادی
سیاست‌هایی که‌بر نرخ ارز اثر می‌گذارند عبارت‌اند از: رشد معقول عرضهٔ پول، سیاست‌های مناسب مالی، خصوصیات دیپلماسی خارجی و فعالیت‌های نظامی، سرمایه‌گذاری در مقایسه با میزان نقدینگی.



تغییرات نرخ ارز
تغییرات نرخ ارز رابطه مستقیمی با تورم دارد.



شرایط تضعیف نرخ ارز
نرخ ارز رسمی ممکن است درصورت وجود شرایطی دچار ضعف شود. این عوامل عبارت‌اند از: ۱- ادامه کسری در موازنه پرداخت‌های کشور؛ ۲- کاهش در میزان ذخیره طلا و ارزهای خارجی؛ ۳- تورم داخلی؛ ۴- بی‌اعتمادی به پول داخلی؛ ۵- سیاست‌های دولت که به جای مبارزه با علت، با معلول مبارزه می‌کند؛ ۶- خط مشی‌های دولت که سبب تضعیف اقتصاد داخلی می‌شود؛ ۷- احتمال‌تضعیف نرخ‌رسمی ارز کشورهایی که‌یک اقتصاد به آن‌ها تعهد و وابستگی نزدیک دارد.



رژیم ارزی
در سال ۱۹۴۴م. بر اساس معاهدهٔ «برتن وودز» کشورها ملزم به حفظ ارزش پول در برابر دلار با یک نسبت مشخص طلا شدند که به سیاست نرخ ارز ثابت شهرت داشت اما در سال ۱۹۷۱م. با اعلام عدم تعهد ایالات متحده در حفظ، برابری و تعویض دلار و طلا، کشورها و درصدر آن‌ها ژاپن سیستم نرخ ارز شناور (مبتنی بر عرضه و تقاضا در بازار) را جایگزین نمودند. مهمترین نظام ارزی، نظام ارزی ثابت و نظام ارزی شناور است، البته، نظام‌های دیگری نیز به مرور زمان به‌وجود آمده‌اند و می‌توانند استفاده‌شوند که بسته به شرایط و نیاز کشورها به کار گرفته می‌شوند.



نرخ ارز ثابت

وضعیتی است که در آن نیروهای بازار کامللا فعال هستند، اما بانک مرکزی بسته به ملاحظات و ضرورت‌های موجود، نرخ ارز معینی را به عنوان نرخ ارز هدف تعیین می‌کند و با مداخله در بازار و از طریق ساز وکار ذخایر خود، از آن نرخ هدف حمایت می‌کند.

مثلا اگر نرخ ارز تمایل داشته باشد که از نرخ هدف بالاتر رود بانک مرکزی با عرضهٔ دخایر ارزی خود به بازار از افزایش نرخ ارز جلوگیری می‌کند و همچنین اگر نرخ ارز تمایل داشته باشد از نرخ هدف کاهش یابد بانک مرکزی مذکور با خرید ارز از بازار و افزایش ذخایر خود از این کار جلوگیری می‌کند.

مزایاو معایب انتخاب نرخ ارز ثابت: انتخاب نظام ارزی ثابت باعث می‌شود که مردم و بنگاهها بتوانند، مادامی که نرخ ارز ثابت نگه‌داشته‌شده‌است بدون نگرانی درمورد نوسانات نرخ ارز برای آینده برنامه ریزی کنند. در این صورت در سطح خرد ثبات وجود دارد، اما از آن جا که نوسانات ارز به بخش عرضهٔ پول منتقل می‌شود، ممکن است بی‌ثباتی به بخش کلان اقتصاد منتقل شود.


نرخ ارز شناور

به ترتیباتی از بازار گفته می‌شود که در آن نرخ ارز بر اساس تعامل نیروهای عرضه و تقاضا ارز بدون مداخلهٔ مقامات پولی و به صورت آزاد تعیین می‌شود.

مزایا و معایب انتخاب نرخ ارز شناور: انتخاب نظام شناور باعث می‌شود نرخ ارز متغیر باشد ولی در نهایت ثبات اقتصاد کلان، به معنای ثبات در حجم پول و تثبیت نرخ تورم، در بلند مدت حاصل می‌گردد.


انواع نام‌های ارز

ارز دولتی

ارز رقابتی، ارزی است که از سوی دولت در رقابت با بازار آزاد، عرضه می‌شود. ارز دولتی، ارزی است که دولت از طریق بانک‌های مجاور و به نرخ دولتی فروشد. ارز دانشجویی، ارزی است که دولت برای تامین مخارج دانشجویان خارج از کشور در نظر می‌گیرد و به دانشجویان برای ادامه تحصیل می‌دهد. ارز تهاتری، ارزی است که در قرار دادهای پایاپا مبنای محاسبه قرار می‌گیرد. ارز مبادله‌ای، ارزی است که در مرکز مبادلات ارزی برای برخی گروه از کالاها جهت واردات در نظر گرفته می‌شود. ارز یوزانس، ارزی است که پس از دریافت کالا حواله می‌شود.


ارز شناور
ارز شناور، ارزی است که بهای آن ثابت نیست و بر اساس عرضه و تقاضا تعیین می‌شود. ارز صادراتی، ارزی است که از راه فروش کالای صادراتی تامین می‌شود.
ساعت : 3:45 am | نویسنده : admin | مطلب بعدی
وب مانی | next page | next page